سی و پنجمین کابینه جدید اسرائیل از زمان تأسیس کشور اسرائیل در 1948 روز یکشنبه توسط نتانیاهو که از سال 2009 میلادی بر صندلی نخست وزیری تکیه زده است در پارلمان اسرائیل معرفی شدند.یکی از اولین اقدامات کابینه جدید الحاق مناطق وسیعی از دره اردن خواهد بود که از زمان پیروزی دولت اسرائیل درجنگ شش روزه سال 1967 در اشغال این دولت نژادپرست قرار گرفته است. دولت جدید میخواهد در شرایطی که همه نوع چراغ سبز از جانب ترامپ به نمایندگی از دولت امپریالیستی آمریکا به آنها داده شده و قبل از انتخابات ماه اکتبر ریاست جمهوری آمریکا ، صورت مسئله ای به نام الحاق این سرزمین ها باقی نماند. زیرا که احیانا در صورت عدم پیروزی ترامپ در انتخابات آینده شرایط چنین مناسبی دیگر موجود نباشد. پانزده ماه پس از استعفای ناگهانی دولت اسرائیل و انجام سه دوره انتخابات زودهنگام، دولت جدید اسرائیل روز یکشنبه بالاخره در پارلمان معرفی شد و مراسم ادای تحلیف وزیران انجام گرفت . چهار روز قبل از آن پمپئو وزیر خارجه امریکا با رهبر هر دوحزب ائتلافی در اورشلیم ملاقات کرده و دعای خیر امپریالیسم آمریکا را همراهشان کرده بود. او در مصاحبه مشترک خود با نتانیاهو یک بار دیگر بر حق اسرائیل مبنی بر الحاق سرزمین های اشغالی در ساحل غربی تأکید کرده واعلام کرد که دولت آمریکا پشتیبان دولت اسرائیل در مورد زمان وچگونگی این الحاق خواهد بود. و این البته چندان هم عجیب نبود مگر نه اینکه یکسال پیش دولت آمریکا چراغ سبز برای الحاق بلندی های جولان متعلق به سوریه و یا برسمیت شناختن اورشلیم به مثابه پایتخت دولت اسرائیل را داده و حتی سفارتش را به اورشلیم انتقال داده بود. هنوز چند ماهی از خزیدن ترامپ به کاخ سفید نگذشته بود که اعلام کرد در فکر پایان دادن به یک مناقشه تاریخی است. مناقشه ای که به زعم او پیشینیانش نتوانسته بودند راه حلی برای آن بیابند. ترامپ یکسال ونیم بعد از آن با وقاحتی بی نظیر تر از پیشینیان خود “معامله قرن ” خود را رونمائی کرد و هر آنچه که خواسته دولت اشغالگر اسرائیل بود به نتانیاهو هدیه نمود.
نتانیاهو در سخنان خود، هنگام معرفی دولت جدید، از جمله گفت که دولت آینده ، مبارزه با حضور نظامی رژیم ایران در سوریه را با قاطعیت دنبال خواهد کرد و همچنین به تلاش گسترده برای جلوگیری از اتمی شدن رژیم ایران و ادامه برنامه های موشکی آن ادامه خواهد داد. او گفت این هدف ها همیشه یکی از پایه های مهم سیاست دفاعی وامنیتی اسرائیل بوده وبا جدیت بسیار همچنان ادامه خواهد یافت . رهبر حزب اپوزیسیون در پارلمان در سخنرانی شدیدالحن خود نتانیاهو وگانتس رهبر حزب “آبی وسفید ” را ” رقیبان سرسخت پیشین و دوستان مصلحتی امروز ” نامید و ارزیابی کرد که چنین دولتی دوام نخواهد آورد وقادر نخواهد بود مشکلات واقعی کشور اسرائیل را حل کند. اینکه دولت کنونی اسرائیل به نخست وزیری نتانیاهو که به جرم فساد مالی در چند ماه آینده محاکمه خواهد شد، چه مدت دوام خواهد آورد اهمیت چندانی برای اصلی ترین مناقشه موجود در این منطقه ندارد .آن اپوزیسیونی که اکنون علیه نتانیاهو به میدان آمده بخشی از همان هیأت حاکمه ای است که در اساسی ترین مؤلفه های سیاستهای اشغالگرانه وسرکوبگرانه دولت اسرائیل علیه ملت فلسطین همسو و هم جهت هستند.مسئله این نیست که رقیبان سرسخت دیروزی، ائتلافیون دولت جدید هستند . مسئله اساسی این است که چگونه میتوان نقطه پایانی بر سیاستهای نژادپرستانه وتجاوزکارانه این دولت گذاشت. دولتی که بر پایه آواره ساختن یک ملت شکل گرفته باشد، فارغ از اینکه خود را چه بنامد و فارغ از اینکه آن دولتهائی که از صبح تا شام در مورد به اصطلاح ارزشهائی اروپائی خود در بوق وکرنا میدمند، چگونه میتوانند چنین دولتی را تنها دولت دمکراتیک در این منطقه بنامند،تفاوتی در ماهیت اشغالگرانه اش نمیکند.همین دولتهای به اصطلاح دمکراتیک اروپائی روز جمعه پانزده ماه مه تشکیل جلسه دادند تا در مورد طرح دولت اسرائیل در مورد الحاق سرزمینهای جدید رایزنی کنند. آنچه که از درون کنفرانس ویدئوئی وزرای خارجه اتحادیه اروپا بیرون آمد چیزی جز بیان تشتت موجود در اتحادیه نبود . آنانی که اکنون بیش از سه سال است روسیه را به دلیل الحاق جزیره کریمه محاصره اقتصادی کرده اند معلوم نیست زمانی که به محکومیت اسرائیل میرسد چرا دچار لکنت زبان میشوند . محاصره اقتصادی پیشکش ، نشان دادند که حتی توانائی دستکم یک اعتراض خشک و خالی را هم ندارند. اما درست همین روز جمعه برای ملت فلسطین یک روز معمولی نیست . هر سال روز پانزدهم ماه مه مردم فلسطین سالگرد نکبه، بیرون راندن تودهای و خلع ید خود را در هفتاد و دو سال پیش، یعنی هنگامیکه کشور جدید اسرائیل روی ویرانههای میهن آنان بر پا شد، به یاد میآورند. به دنبال این اقدام اغلب مردم فلسطین به آوارگانی مبدل شدند که به میل دولت اسرائیل حق بازگشت به میهن خود را ندارند. رهبران و افکار عمومی غرب در سال ۱۹۴۸ به مردم فلسطین خیانت کردند. هفتاد دوسال بعد،باز هم معلوم شد آنانی که با آواره ساختن ملتی بهای جنایات چندین قرن خود علیه یهودیان را پرداخت نمودند همچنان بر طبل گذشته میکوبند.
ملت فلسطین حق دارد که پانزدهم ماه مه 1948 را روز” فاجعه “ و به زبان عربی ” نکبه ” بنامند.در جریان همان سال بیش از هفتصد هزار فلسطینی در حملات تجاوزکارانه دولت جدید التأسیس از روستاها و از خانه و کاشانه خود بیرون رانده شده و صدها شهر و روستا خالی از جمعیت و یا تخریب شدند.هنوز هم بعد از گذشت هفتاد و دوسال بیش از چهار میلیون فلسطینی یعنی دستکم سه نسل در اردن ، سوریه ، لبنان و به نوعی در کرانه باختری در اردوگاهها و یا در زندان بزرگ غزه، تاریخ اندوهبار خود را حمل میکنند.این تاریخ اما هم شرح جنایتهائی است که در حق یک ملتی روا رفته است وهم تاریخ مقاومتهای پر شور همین ملت. هم تاریخ آنانی که از چهارگوشه جهان به سرزمینهای اشغالی برای نبرد با یک رژیم اشغالگر رفتند وهم تاریخ دولتهای ارتجاعی عرب که چه به آسانی منافع یک ملت را قربانی کردند، وهم تاریخ تراژدی ملتی که بعد از هفتاد دو سال مدافعین بیرحم،ارتجاعی وعقب مانده ای چون حماس،حزب الله و یا جمهوری اسلامی دارند. با وجود این تردیدی نباید داشت که مقاومت عادلانه یک ملت را نمیتوان به آسانی شکست داد.