روزنامه هم میهن در روز چهارشنبه دهم مرداد مطلبی را منتشر کرد تحت عنوان “مانیفست پزشکیان”. در این مانیفست سیاست ها و اقداماتی بیان شده که قرار است کابینه رئیس جمهور جدید آنها را در ۴ سال آینده در داخل و خارج پیاده کند.
پزشکیان در این مانیفست کابینه اش را دولت وفاق ملی خوانده که موظف به تامین حقوق شهروندی همه ایرانیان است. منظور از وفاق ملی از نظر رئیس جمهور جدید احترام گذاشتن به مردم ایران به زنان، به جوانان، به قومیتها بهعنوان فرصتهای بینظیر ملی، عنوان شده است.
باید پرسید که منظور واقعی پزشکیان از کلمه “مردم” مقدمتا چه کسانی است؟ او در دوره مبارزات انتخاباتی طی یک گفتگوی ویژهخبری که در ۲۱خرداد ۱۴۰۳ منتشر شد صراحتا گفت که منظورش از مردم مقدمتا کسانی هستند که سرمایه گزارند. او یکی از اولویت ها را مشارکت دادن این مردم و به صحنه کشیدن آنها در اقتصاد و سپس شکستن یخ اختلاف میان دولت و آنها دانست؛از نظر رئیس جمهور جدید آنها “شهروندان” می باشند.البته او از مردم دیگری هم سخن می گوید که باید برای «شهروندان» کارکرده، ارزش تولید نموده و دستمزد به میزانی بگیرند که زندگیشان بچرخد.
پزشکیان در مانیفست روشن نموده که در اقتصاد تحت نظر دولت کارگران و یا کارمندانی رسمی هستندکهکاری نمیکنند و حقوق میگیرند. او برای اینکار دو راه حل در نظر دارد که اولی را بیان میکند و آن خصوصی کردن و یا به تاراج دادن موسسات و مراکزی دولتیو سپردن آن به مردم (یعنی شهروندان) می باشد. او دومین راه حل را که اخراج باشد بیان نمی کند.
پزشکیان که خود را مطیع خامنه ای و ذوب در ولایت می داند، در مقابل این سوال که چرا کشور در ۴۵ سال گذشته به چنین ذلت و نکبتی در داخل و خارج نشسته جواب ساده ای دارد. او به دفعات گفته است که سیاستهای اعلام شده از طرف ولی فقیه همگی درست بوده، اما بد درک و پیاده شده اند.
پزشکیان ادعا می کند کهدر یک انتخابات سالم به موقعیت فعلی دست یافته است. این دروغ وقیحانه ای بیش نیست. بر خلاف این ادعا انتخابات اخیر یکی از مهندسی شده ترین انتخابات ها بود که در آن روشهای پیچیده ای برای نشاندن پزشکیان درکرسی ریاست جمهوری به کار رفته بود.
خبرگزاری رویترز اطلاعاتی را که در رابطه با این انتخابات به بیرون درز کرده است، بازتاب داده و نوشته است: مقامات اطلاعاتی ایران در اردیبهشت ماه، قبل از انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری، به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی گزارش تلخی دادند. این گزارش میگفت، اکثر ایرانیان که به دلیل مشکلات اقتصادی و سرکوب آزادیهای اجتماعی خشمگین هستند، قصد تحریم گسترده انتخابات را دارند و میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری تنها حدود ۱۳درصد خواهد بود.با مشاهده این گزارش بود که خامنهای تصمیم گرفت یک انتخابات کاملاً سازماندهی شده را برنامهریزی کند و زمینه را برای مسعود پزشکیان، میانهروی کمتر شناخته شده اما مورد اعتماد، فراهم سازد تا در رقابتی که در ابتدا تحت سلطه تندروها بود، به پست ریاست جمهوری برسد.
بنا به گزارش یکی از منابع رویترز، خامنهای در جلسات با نزدیکان خود گفته است: “ایران به رییسجمهوری نیاز دارد که بتواند اقشار مختلف جامعه را جذب کند، اما حکومت دینی شیعه را به چالش نکشد.”
اکنون قولهائی که پزشکیان در هنگام کمپین انتخاباتی به مردم داده بود، یکی پس از دیگری وبال گردنش می شوند و سرانجام در ولایت ذوب خواهد شد.برای مثال نخستین قول پزشکیان در زمان مبارزات انتخاباتی، جمع کردن گشت ارشاد با عکس العمل شدیدی جواب گرفته است. رسانههای تحت سانسور در روز ۱۰ مرداد همزمان با نخستین روز کاری رسمی مسعود پزشکیان به عنوان رئیس دولت چهاردهم از آغاز طرح برخورد با پوشش مردان در سراسر ایران خبر دادند.روزنامه هممیهن در همین رابطه در گزارشی به نقل از شماری از مردان ساکن تهران تصریح کرد که ماموران حکومتی در روزهای گذشته بر فشارها برای بازداشت مردان به بهانه پوشش آنها افزودهاند. این فشارها مدام تشدید می شوند. برای مثال با پرونده سازیهای رسوا و صدور حکم اعدام برای فعالین کارگری و مدنی خوشنامی چون شریفه محمدی و پخشان عزیزی به سیاست وفاق ملی پزشکیان جواب داده اند.
در شرایطی که بیش از ۷۰ درصد اقتصاد ایران در کنترل سپاه پاسداران است و رسما عملا در خارج از دایره اختیارات رئیس جمهور قرار دارد، در شرایطی که سیاست خارجی توسط شخص خامنه ای و مشاورین او در امور روابط خارجی اداره می شود، در شرایطی که سپاه قدس وابسطه به سپاه پاسداران در تعیین سیاستهای جمهوری اسلامی در منطقه حرف آخر را می زند، در شرایطی که نهادهای امنیتی تحت نظارت ولی فقیه کار می کنند و وزیر اطلاعات بایستی با تائید و رضایت خامنه ایتعیین شود، در شرایطی که مجلس اسلامی در کنترل افراطی ترین جناح حاکم قرار دارد و هیچ طرح و لایحه ای که باب طبعشان نباشد، رد می شود، چه اختیاراتی برای رئیس جمهور باقی می ماند تا به کمک آن مانیفیست مورد نظر خود را متحقق کند؟ واقعیت این است که هنوز این نظرات و افکار پوسیده مصباح یزدی است که عملا کشور را اداره می کند و نه مانیفیست ادعائی پزشکیان. آنچه که امید به تغییر را در دل مردم این جامعه زنده نگه میدارد، چیزی جز مبارزات جویبار مبارزات بدون وقفه کارگران حق طلب، زنان رزمنده، بازنشستگان پیگیر، دانشجویان آگاه، ملتهای تحت ستم ،مدافعین محیط زیست و همه آزادیخواهان ایران است. تحت فشار این مبارازت سرانجام کمر رژیم خواهد شکست و تغییرات واقعی در زندگی مردم تحقق خواهد یافت.