حزب کمونیست ایران

مبارزه با اعتیاد به مواد مخدر، مبارزه با جمهوری اسلامی است

بنا به گفته مدیرکل دفتر تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با مواد مخدر: “هر ساله 5 درصد به میزان معتادان دائم به مواد مخدر اضافه می شود و هر ساله 5000 نفر نیز در نتیجه اعتیاد به مواد مخدر جان خود را از دست می دهند. بنا به گفته وی”اعتیاد بین زنان دوبرابر شده است” .هر چند نامبرده آمار معتادان کشور را چهار ملیون و چهارصد هزار نفر ذکر می کند، اما منابع مستقل از رقمی در حدود 8 ملیون معتاد نام می برند. از مسایل هشدار دهنده در ایران کاهش سن اعتیاد می باشد. وی در خصوص سن ورود به مصرف مواد مخدر نیز  می گوید: «سن ورود به مصرف مواد مخدر در کشور ۱۵ سال و میانگین سن متوسط مصرف کنندگان مواد مخدر در ایران ۲۲ سال و سه ماه است.» اما منابع مستقل می گویند سن اعتیاد در ایران به 13 سال تنزل کرده است و حدود یک میلیون نفر از معتادان به مواد مخدر زیر 19 سال هستند.

اعتیاد در ایران آنچنان فراگیر و عمومی شده است که دیگر کمتر خانواده ای است که عضوی از آنها با مشکل اعتیاد روبرو نبوده و یا نگران افتادن به دام اعتیاد عزیزانشان نباشند. اگر متوسط اعضای یک خانواده ایرانی را 4 نفر در نظر بگیریم در این صورت بیش از ٣٠ میلیون نفر از جمعیت کشور با معضل اعتیاد و عوارض آن در خانواده و در اجتماع درگیر هستند.

مقامات حکومت اسلامی  و دستگاههای نظامی و امنیتی آن که خود در تجارت مواد مخدر درگیر هستند، آمار ناقص و پر از دروغی را در مورد اعتیاد در کشور منتشر کرده با این حال اذعان دارند که پنج درصد جمعیت کشور و یا حدود پنج ملیون نفر  به مواد مخدر معتاد هستند .

جمهوری اسلامی در طول چهار دهه تعداد مبتلایان به مواد مخدر را بگونه ای سرسام اور رشد داد. در شهرهایی  کوچکی که تعداد معتادان کمتر از تعداد انگشتان دست بود حالا چند هزار نفر زن و مرد، کودک و جوان به مواد مخدر مبتلا هستند و تهیه مواد مخدر  آسان‌تر از بدست آوردن بسیاری از مایحتاج ضروری مردم است.

مردم خوب می دانند بانیان و عاملان اصلی تولید و توزیع مواد مخدر چه کسانی هستند و سوداگران مرگ کجا نشسته اند. همه می دانند که سر نخ این صنعت و تجارت عظیم مرگ به کجا وصل است و چگونه فرماندهان ارشد نظامی جمهوری اسلامی و سران حکومتی و چاقو کشان لباس شخصی که در خدمت رژیم هستند، در شبکه مافیایی تولید، توزیع و فروش مواد مخدر در داخل و صدور آن به خارج تنیده شده اند و چگونه شبکه ای از تبهکاران حرفه ای، همان هایی که تیم های عملیاتی علیه قاچاقچیان غیر خودی مواد مخدر را فرماندهی می کنند، همان هایی که مجریان امر به معروف و نهی از منکرند و همه سرداران سازندگی و مدیران بنیادهای رنگارنگ، در این شبکه مافیایی سازمان یافته اند تا این کالای خانمان سوز سودآور را به گردش در آورند و از طریق آن اراده و شور و شعور جوانان را دود کنند.

جمهوری اسلامی معتاد را نه قربانی شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بلکه یک مجرم تلقی می کند. از آنجا که رژیم ناچار شده است مراکزی برای معالجه معتادان ترتیب دهد، آنها را مثل زندان اداره کرده و باعث فراری شدن معتادانی می شود که خواهان ترک اعتیاد هستند، آن معتادینی هم که شرایط پلیسی مراکز ترک اعتیاد را تحمل می کنند به طور نسبی بعد از سه ماه دوباره به اعتیاد روی می آورند. دلیل این امر هم روشن است. اشخاص معتادی که به دلیل بیکاری، فقر، عدم امنیت اجتماعی و سیاسی به مواد مخدر پناه برده اند پس از روبرو شدن با این مصیبت ها دوباره به دامان اعتیاد پناه می برند.

مبارزه با اعتیاد، به عنوان یک تجارت پر سود برای قاچاقچیان عمده آن و نیز به عنوان یک وسیله سرکوب در دست رژیم، در گرو مبارزه با جمهوری اسلامی است.شرکت در این مبارزه می تواند امید به تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی را در دلها بپروراند و چشم انداز روشنی بر روی مردم و بویژه جوانان بگشاید. آنان بر بستر این چشم انداز امیدبخش این زمینه را خواهند یافت تا به جای تسلیم شدن در مقابل ناملایمات، راه مبارزه و نابودی عوامل اعتیاد و نه پناه بردن به اعتیاد و نابودی خود را انتخاب کنند.