حزب کمونیست ایران

متن پیاده شده مصاحبه تلویزیون حزب کمونیست ایران، با رفیق ابراهیم علیزاده، در رابطه با تحولات اخیر در ایران. این متن قدری کوتاه شده است بدون آنکه به محتوای آن لطمه ای بزند.

شمی امانتی

‏16‏/01‏/2020

همانطور که در جریان هستید رویداد سرنگونی هواپیمای اوکراینی توسط پدافند نیروی هوایی سپاه پاسداران طی چند روز گذشته در مرکز اخبار مربوط به ایران و جهان قرار داشته است، همچنین در همین فاصله موجی از تظاهرات و اعتراضات در تهران و شهرهای مختلف ایران، بر علیه جمهوری اسلامی به عنوان مسبب این جنایت جریان دارد.

برای بحث بیشتر در مورد تحولات روزهای اخیر از رفیق ابراهیم علیزاده دبیر اول کو مه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران، دعوت کردیم که با حضور در این برنامه به چند سوال ما جواب دهند.

سئوال– رژیم جمهوری اسلامی برای مدت سه روز در مورد رویداد سقوط هواهیمای اوکراین به مردم دروغ می گفتند، چرا کتمان حقیفت؟ در مورد رویدادی که حالا اسرار هم دارند غیر عمد بوده.   

جواب– در این رابطه به دو نکته می توان اشاره کرد: نکته اول،دروغ گفتن در جمهوری اسلامی یک مسئله نهادینه است. مراجع تقلید دروغ گفتن را در شرایطی که از نظر آنها لازم باشد، به عنوان یک حرکت شرعی توجیه هم می کنند و اسم آن را “تقیه” می گذارند. بنابراین نه دروغ گفتن تناقضی با اساس باورها و عقاید آنها دارد و نه در زندگی سیاسی چهل ساله حاکمیت آنها بدون سابقه بوده است. بارها و بارها در مقاطع مختلف، به مردم دروغ گفته اند. اما اینکه این بار از کتمان حقیقت چه هدفی را به طور مشخص تعقیب می کردند، برمی گردد به رویدادهای اخیر. در جریان تشییع جنازه قاسم سلیمانی، آنها توانسته بودند نمایش چشم گیری از تجمع مردم را سازماندهی کنند. در واقع آنها فریب آن دروغی را خوردند که به خورد صفوف خودشان داده بودند. آن بسیج نمایشی، مغرورشان کرده بود وتصور میکردند که با اتکا به آن هر مشکلی از جمله سقوط هواپیمای مسافری را هم می توانند از سر بگذرانند.

نکته دوم، در رابطه با آمریکا آنها ابتدا فریاد انتقام سر داده بودند و سپس در یک سازش پنهانی با آمریکا چند موشکی به پایگاه ، خالی از سکنه آمریکا در عراق فرستاده بودند، وانمود می کردند انتقام شان را گرفته اند و از این لحاظ هم اوضاع بر وفق مراد است. از یک طرف توانسته بودند نمایش تشییع جنازه را به عنوان نشانه توانایی قدرت خودشان در بسیج مردم به خورد جامعه بدهند، و از طرف دیگر ،مسئله انتقام را در توافق غیر مستقیم با آمریکا حل و فصل کرده بودند. اینها همگی جمهوری اسلامی را به این سمت سوق دادند که نقش خود در رویداد سقوط هواپیما را (که احتمالآ  غیر عمد بوده که من به این کاری ندارم و این مسئله در این بحث تعیین کننده نیست)، انکار کنند. حساب کرده بودند که شاید اگر دروغ بگویند فوقش این است که اعتماد مردم از آنها سلب میشود ، این هم مفروض بود که این اعتماد خیلی قبل تر هم از دست رفته بود بنا بر این در واقع چیزی از دست نخواهند داد.اما می دانید که همه محاسبات آنها اشتباه از آب در آمد.

سئوال- این اولین باری نیست که جمهوری اسلامی به دروغهای بزرگ متوسل می شود، دلایل بازتاب گسترده این رویداد و عکس العمل هائی که بوجود آورد ، در مقایسه با گذشه چه بوده است؟

جواب- یکی از مهمترین دلایل آن شرایط وخامت بار اقتصادی مردم در ایران است. مردم در آنچنان شرایط سختی هستند که از هر فرصتی برای ابراز نفرت خود از رژیم و برای مبارزه با این وضعیت استفاده میکنند. هم چنین در ارتباط با این مسئله توازن جهانی هم به نفع جبهه مردم بود، افکار عمومی در دنیا نسبت به جنایتی که اتفاق افتاده بود و یک هواپیمای مسافربری مدنی با موشک سرنگون شده بود، حساسیت بسیاری نشان داد. به علاوه رویدادهای آبان ماه و نقطه عطفی بود، توازن قوای جدیدی بوجود آورده بود و مردم را خیلی مستقیم تر و خیلی گسترده تر به عرصه مبارزه بر علیه رژیم کشانده بود و این رویداد هم در فاصله کمی بعد از رویدادهای آبان ماه اتفاق افتاده بود.

سئوال- اهمیت و جایگاه اعتراضات روزهای گذشته را چگونه ارزیابی میکنید؟

جواب- مهمترین نتیجه این بود که ثابت شد سرکوب کارایی ندارد. مبارزات روزهای اخیر و این اعتراضات ، در شرایطی اتفاق افتاد که ۱۵۰۰ نفر از مردم ایران را در جریان اعتراضات آبان ماه قتل عام کرده بودند، هزاران نفر را به زندان انداخته بودند. جمهوری اسلامی تصور میکرد با این درجه از خشونت بی حد و مرز که نشان داده می تواند شعله های مبارزات مردم را خاموش کند ولی این رویداد نشان داد که سرکوب کارایی ندارد. این دست آورد مهمی بود.

دست آورد دیگر این بود که نشان داده شد جمهوری اسلامی نمی تواند به بهانه دشمنی با آمریکا مبارزات مردم را از مسیر خودش منحرف کند. روشن شد که موشک پرانی ها در هماهنگی با خود آمریکا صورت گرفته و فریادهای انتقام طبل توخالی بوده است.

به علاوه فکر میکنم که نقطه ضعف های رژیم هم خیلی به روشنی خودشون را نشان دادند. رژیم نتوانست کتمان حقیقت را به آسانی از سر بگذراند، دستپاچه شد، این سراسیمگی و این دستپاچگی را ما در اظهار نظر های تک تک رهبران جمهوری اسلامی طی روزهای اخیر را دیدیم تناقضات، حرفهای بی سروته، توجیهات غیر منطقی همه اینها و عذر خواهی از موضع ضعف، همه اینها نشان می دهد که جمهوری اسلامی در واقع آن اعتماد بنفسی را که تصور می شد را ندارد.

سوال: رفیق ابراهیم سئوالی داریم که مستقیما به این بحث مربوط نمی شود، اما از این فرصت استفاده میکنم که بینندگان ما پاسخ شما را به آن بشنوند. سئوال این است: چند روز پیش وزیر امور خارجه آمریکا ، افراد در رده های مختلف حکومتی آمریکا را از هرگونه تماسی با نیروهای اپوزسیون جمهوری اسلامی بر حذر داشت، ازچند حزب و سازمان سیاسی اپوزسیون و از جمله از حزبی به نام “کومه له” هم نام برد ، ارزیابی شما از عنوان شدن این مسئله از جانب وزیر خارجه آمریکا و موضع کومه له در این رابطه را می خواهیم بدانیم؟

جواب- این مسئله جنبه های مختلفی دارد. اولآ، قبل از هر چیز روشن است که این مساله به کو مه له و حزب ما مربوط نخواهد شد، کو مه له و حزب ما بطور کلی هیچ وقت دنبال کسب همکاری با دولت آمریکا نبوده و همیشه نظر ما این بوده و هست که دخالت های آمریکا در امور اپوزسیون ایران و در امر مبارزه بر علیه جمهوری اسلامی، مستقیما به زیان این مبارزه است. بخصوص در مورد مسایل کردستان، مانند سمی است که به پیکر این مبارزه تزریق شود، این را بارها گفته ایم و موضع تازه ای نیست. بنابر این بدون شک مخاطب اظهارات  وزیر امور خارجه آمریکا نمی توانسته ما بوده باشیم، این واضح است.

اما صرف نظر از این، واقعیت، این است که خود احزابی هم که اسم آنها برده شده و پشت درهای وزارتخارجه آمریکا صف می کشیدند و حتا با یک مامور درج چندم سی آی ای هم اگر فرصتی دست می داد ملاقات میکردند و سعی میکردند همکاری آنها را جلب کنند، هر گز هیچ نیتیجه ای از این تلاشهای خود نگرفته اند و این سیاست برای خود آنها هم منشاء اثری نبوده است.

از خیلی وقت پیش روشن بود که دولت آمریکا دنبال سرنگونی جمهوری اسلامی نیست. دولت آمریکا تا همین حالا هم  دنبال پیدا کردن آلترناتیویی از درون خود رژیم است، حالایا خود دستگاه حاکم  فعلی را به سازش می کشاند یا از درون آن جناح هایی را تقویت میکند و زمینه قدرت گیری آنها را فراهم میکند. هیچ وقت هیچ بخشی از اپوزسیون جمهوری اسلامی از نظر دولت آمریکا آلترناتو  این رژیم به حساب نیامده اند.اگر هم تماسهائی صورت گرفته ، به عنوان ابزار فشار بر علیه جمهوری اسلامی برای کسب امتیاز بوده است. اکنون خود آمریکایی ها به این نتیجه رسیده اند که زمینه های سازش فراهم تر شده و جمهوری اسلامی در واقع در موقعیتی است که چاره ای ندارد  جز اینکه در مقابل خواسته های آمریکا تسلیم شود. به همین دلیل به این نتیجه رسیده اند از جهاتی یک مقدار از این فشار ها را کم بکنند و شرایط را برای گفتگو و سازش با جمهوری اسلامی مساعد کنند. اینکه رضایت می دهند که موشک های جمهوری اسلامی به پایگاه آمریکایی اصابت کند، و البته آنجایی هم، که به دلیل حساسیت، قرار است موشک ها اصابت نکنند ( پایگاه آمریگائی در هولیر)، آنها را با پاتریوت هایشان خنثی می کنند. این امتیازی است در عرصه نظامی تازه همان روز که جمهوری اسلامی حمله کرده و ادعا کرده که ضربه زده و انتقام سختی گرفته است،  همان روز ترامپ و رهبران دیگر آمریکا می گویند ما دنبال جنگ با ایران نیستیم و همه استقبال میکنند از زمینه های مساعدی که برای یک نوع سازش پدیدار شده است. در مورد سقوط هواپیمایی هم که بحث کردیم، سعی کردند که به جمهوری اسلامی راه نشان دهند در همان اظهارات اولیه شان کار را برایشان آسان کنند، اینکه غیر عمدی بوده و ما میدانیم که از این اتفاقات می افتد و از این حرف ها.اینکه در مورد اپوزیسیون هم که این اظهار نظر را میکنند در واقع بخشی از این تخفیف فکری فشارهایی است که روی جمهوری اسلامی است.

بطور مشخص در مورد احزاب متشکل در مرکز همکاری های کردستان بگویم، بارها این احزاب در سطوح مختلف به دولت آمریکا مراجعه کرده اند و معمولا همیشه این جواب را شنیده اند از آنها که، بروید مشکل خودتان را حل کنید و دسته جمعی بیایید و نماینده خودتان را بفرستید تا بینیم که چه میخواهید؟ آمدند مرکز همکاری را درست کردند، این هم جوابش بود که اکنون شنیدند.

ما همیشه به خود آنها گفته ایم از این مماشاتتان، از این امید بستنتان نه تنها نتیجه ای نمی گیرید بلکه انتظارات واهی در جامعه به وجود می آورید و با اینکار به جنبش واقعی مردم هم لطمه میزنید.

همه اینها در واقع درستی سیاست و استراتژی برنامه  ای را نشان میدهد که کو مه له در کردستان دارد. اتکای استراتژی ما به نیرویی است که در دسترس خود ما است. یعنی آن نیروی مردمی که ناشی از قدرت سازمانی ، قدرت آگاهی و اتکا به تجارب گذشته است. نیروئی که خودمان میتوانیم بسیج کنیم و میتوانیم نقاط قوت و ضعف آنرا بشناسیم، بدانیم در چه مرحله ای چه کارهایی را میشود کرد و چه کارهایی را نمیشود کرد.

تصور من این است پاسخی که آمریکا به این گروه ها داده است یک نوع سرخوردگی برای خود آنها است. اکنون موقع آن رسیده که جامعه کردستان همین رویداد و همین اظهارات را به یک سنگ محکی تبدیل کند برای تشخیص سیاست و جهت گیری درست، از سیاست و جهتپ گیری های توهم آمیز و زیانبار.