امروز شنبه پنجم ژوئن، برابر با 15 خرداد، طبق تقویم سازمان ملل متحد روز جهانی حفاظت از محیط زیست است. این روز در 1972 توسط مجمع عمومی تصویب گردیده تا مشوق محافظت از زیست بوم باشد. در اسناد این سازمان نوشته شده و 100 دولت این حق را پذیرفته اند که جامعه و افراد باید از محیط زیستی سالم برخوردار باشند. آیا این حق متحقق شده یا مثل بسیاری از حقوق دیگر اجتماعی و انسانی در دنیای بورژوایی پایمال گردیده است؟ این پایمال شدن گسترش یافته، ادامه دارد و یا سازمان ملل توانسته است آنرا متوقف کند؟
واقعیات چه میگویند؟
مادر ما زمین، که بر طبق آخرین اطلاعات علمی موجود تنها مأمن قابل زیست انسان در کل کائنات می باشد، دچار بحرانی بی سابقه می باشد. افزایش حرارت زمین، گرم شدن شدید هوا و تبخیر آبها را موجب شده است و یکی از نتایج آن ایجاد خشکسالی های وحشتناک بویژه در مناطق خشک و نیمه خشک است. در چنین شرایطی زندگی در یک محیط زیست سالم و تولید مواد معیشت طبیعی برای اکثریت ساکنین کره زمین روز به روز دشوارتر می شود. این گرمایش موجب آب شدن یخهای قطبی عظیم گردیده که ضمن بالا بردن آب دریاها و اقیانوس ها بازهم بر گرمای زمین افزوده اند.
آبها، این مایه تداوم حیاتِ موجودات انسانی، حیوانی و گیاهی با فضولات مراکز صنعتی و زباله ها به شدت آلوده شده اند. این آلودگی و بویژه ریختن کوهها پلاستیک به دریا ها و اقیانوس ها زندگی میلیاردها جاندار دریایی را به خطر انداخته و موجبات نابودی بخش بزرگی از آنها را فراهم کرده است. بر اساس یک تحقیق که در اواسط ماه مه 2021 منتشر شد 20 شرکت، نصف زباله های پلاستیکِ یکبار مصرف را تولید میکنند که راه به دریاها و اقیانوس ها پیدا میکنند. حفاظت از اقیانوس ها و سَخره های مرجانی آن جهت مقابله با تغییر اقلیم، تامین مواد غذایی و جلوگیری از نابودی تنوع زیستی ضرورتی مبرم است، اما سیستم حاکم بر جهان در جهت عکس آن عمل میکند.
گرمایش زمین و کمبود باران و جنگل زدایی موجب شده نهرها، برکه ها و دریاچه ها خشک شوند. جنگل زدایی سبب ایجاد بیابان های وسیع گردیده است. جنگل های آمازون که بزرگترین جنگلهای بارانی دنیا هستند و به شُش زمین شهرت دارد، با سیاست دولت محافظ سرمایه در برزیل با آتش سوزیهای عمدی و بریدن درختان در مقیاس وسیع روز به روز کاهش می یابند. استخراج خارج از قاعده مواد کانی توسط شرکت ها، تولید انبوه و تحمیل مصرف غیر لازم به ساکنینِ قسمتی از جغرافیای جهان توسط آنها و بیرون ریختن زودهنگام کوهها از کالاهایی که سالها عمر مفیدشان باقی است، در کنار عوامل مورد اشاره، فاجعه زیست محیطی در جهان را دامن زده است. این امر نه فقط زندگی انسان، بلکه زندگی میلیارد ها جاندار دیگر را به خطر انداخته است. آنهایی که توان بقا نداشته اند از بین رفته اند و بقیه نیز با مشکلات زیستی عدیده ای روبرو شده اند. تحقیقات چند سال اخیر نشان داده که فشار طاقت فرسا بر زیست بوم، میکروارگانیسم ها را با خطر نابودی مواجه کرده است. آنها نیز جهت ادامه حیاتشان دست به جهش زده و حمله به انسان در مقیاس بالایی را موجب شده اند که ویروس کرونا آخرین نمونه آنست.
عامل اصلی این وضعیت صاحبان اَبَر شرکت ها، دولت های خدمتگذار آنها، جنگ افروزان و ارتش های جهان هستند. به همین جهت تمام مقاوله نامه هایی نظیر توافق پاریس که توسط دولت های بورژوایی امضا شده و قول کاستن از گازهای گلخانه ای و گرم کننده جهان را میدهند در زیر پای رقابت ذاتی سرمایه له شده و کنار زده میشوند. راست های افراطی نظیر جمهوری اسلامیريال از عوامل مهم تخریب محیط زیست هستند.
فاجعه محیط زیست در ایرانِ تحت حاکمیت رژیم اسلامی امری شناخته شده است. پروژه رژیم برای خود کفایی کشاورزی نتایج وخیم و برگشت ناپذیری برای آبها در ایران را موجب شده است. کشت و زرع به شیوه غیرعلمی سبب شده تا به طور متوسط سطح آبهای زیرزمینی ده متر فرو رود و اغلب دریاچههای ایران یا خشک شده و یا رو به خشکی بگذارند. وضع تراژیک دریاچه ارومیه که تحت تاثیر سیاست های غیر علمی سد زنی توسط سپاه پاسداران رو به مرگ گذاشته از نمونه های خشک شدن آبها در جمهوری اسلامی است. کارشناسان نوشته اند در چهل و دو سال گذشته نود درصد حیات وحش در ایران از بین رفته است، مساحت جنگلها نصف شده، ایران به رتبه اول فرسایش خاک در جهان رسیده و سالانه دومیلیارد تن از خاکش را از دست میدهد، فرسایش خاک، بیابانزایی را پدید میآورد و به همین خاطر ایران رتبه اول بیابانزایی در جهان را داراست و هر دقیقه سی متر مربع دیگر از مساحت ایران به بیابان تبدیل میشود. در نیمی از دشتها شرایط آنچنان بحرانی است که عملا کشت و کار در آنها ممنوع شده، و به این آمار البته باید حجم عظیم آلودگی آب، خاک و هوا را هم افزود.
فعالان زیادی کمک کرده اند تا از تغییر زیست بوم، نظام غلط آبیاری و جنگل زدایی در ایران جلوگیری کنند. اما رژیم اسلامی با دستگیری و حتی کشتن آنها عکس العمل نشان داده است. سپاه پاسداران “کاوس سید امامی” و افراد گروهش را که با تحقیقات خود مخاطرات زیست محیطی را یادآوری می کردند را دستگیر کرد و کاوس سید امامی را زیر شکنجه کشت تا طرح های نظامی، ضد انسانی و نابود کننده محیط زیست شان افشا نشود. این نیروی ضد بشری کسانی نظیر “شریف باجور”، “محمد پژوهی”، “رحمت حکیمی نیا” و “امید کهنه پوشی” را عمدا در دل آتش بدون پشتیبانی رها کرد تا نیروهای طرفدار محیط زیست در منطقه حساسی مانند مریوان دست به سازماندهی نزنند.
اما رژیم، علیرغم تمام اقدامات ددمنشانه اش علیه فعالین محیط زیست، در این میدان شکست خورده است. امروز جنبش دفاع از محیط زیست از نیروهای سکولاری که سیاست های ضد محیط زیست رژیم را به چالش میکشند خالی نمانده است.فعالین محیط زیست در ایران بخشی از یک جنبش عظیم و نیروی مبارزه برای حفظ بوم زیست در جهان هستند. در میان این نیرو هزاران فعال نوجوان و جوان نظیر “گرتا تونبرگ” که به تازگی 18 سالش شد، دیده میشوند. سوسیالیست ها در جنبش مذکور نقش برجسته ای دارند. آنها خواهان استفاده از صنعت سبز به جای صنایع کنونی و استفاده از سوخت هایی غیر از نفت و گاز و ذغال سنگ هستند. و در کلام آخر سوسیالیست ها برای حل نهایی مشکل زیست بوم خواهان تغییر رابطه انسان با طبیعت به طریقی هستند که این رابطه از حالت دشمنانه کنونی درآمده و به مناسباتی دوستانه تبدیل گردد و این ممکن نیست مگر آنکه نظامی (سوسیالیستی) مستقر شود که در آن سودجوئی حریصانه سرمایه داران انگیزه تولید نباشد.