روز جمعه سوم دسامبر مصادف با ۱۳ آذر روز جهانی معلولین است. این روز از سال ۱۹۹۲ و از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد به عنوان روز جهانی معلولین اعلام شده است. امروز بیش از بیش از پانصد میلیون نفر به دلیل نقص در سیستم مغزی، جسمی و حسی از معلولیت رنج میبرند. طبق منشور سازمان ملل متحد، معلولین صرف نظر ازعلت، کیفیت، و حدت نقص و ناتوانیشان، دارای همان حقوق اساسی هستند که سایر شهروندان هم سنشان از آنها برخوردارند. حق برخورداری از یک زندگی دلپذیر و حتی المقدور عادی، در راس این حقوق قراردارد، حق بهره مندی از خدمات آموزش و پرورش، بهداشت، مسکن، اشتغال، امکانات تفریحی، حقوق مدنی، سیاسی و حفظ حیثیت انسانی معلولین، حق ذاتی آنهاست. هدف از نامگذاری سوم دسامبر با عنوان روز جهانی معلولین افزایش آگاهی عمومی، درک و پذیرش افراد دارای معلولیت و تجلیل از دستاوردها و مشارکتهای آنها اعلام شده است.
کم توان یا معلول به کسی گفته میشود که به علت نقص جسمی یا ذهنی (چه مادرزاد وچه غیر آن) اختلال مستمر و قابل توجهی در سلامت و کارآمدی عمومی وی ایجاد شده و تا حدی یا به کلی ازتامین ضرورتهای زندگی عادی فردی یا اجتماعی ناتوان است.
در هر جامعه ایی بخشی از مردم به دلایل مختلف و از جمله تصادفات، جنگ، بیماری و یا مادرزادی بخشی از بدن و یا ذهن آنها کارکرد معمولی خود را به تمامی انجام نخواهند داد و این انسانها نیازمندیهای ویژه ای دارند که جامعه و سیستم حکومتی لازم است آنها را تامین و تضمین نماید.
ناتوانی و یا کم توانی در پاره ای از فعالیت های فیزیکی و ذهنی به معنای ناتوانی و کم توانی کامل و مطلق نیست و ممکن است بخش یا بخش هایی از بدن و یا ذهن یک انسان کارکرد کامل و لازم را نداشته باشد ، ولیکن بخشهای دیگر کارکرد و توانمندی بیش از معمول و نرمال را داشته باشد .
گاهی ناتوانی ها و بیماریهای ذهنی و روحی با بیشترین انکار، پنهان کاری، شرمندگی اعضا خانواده و یا در مواردی با ناانسانی ترین شیوه برخورد از زندانی کردن در خانه تا بی توجهی به خواستها و به رسمیت شناختن حقوق انسانی فردی که نیازمندیهای ویژه ای دارد، روبرو می شویم.
در بخشی از جوامع پیشرفته سرمایه داری، مبارزات کارگران و توده های مردم و معلولین، رشد تکنولوژی، نهادینه شدن ارزشها و فرهنگ مترقی، باعث شده است که فرصتهای مناسب آموزشی و درمانی در اختیار معلولین قرار گرفته و مردمی که نیازمندی های ویژه ای دارند بتوانند از زندگی و استعدادهای خود بهره ببرند .
در جوامع استبداد زده و در حال توسعه، در کشورهایی که امکان شکوفایی برای استعدادهای مختلف فراهم نمی شود، فرهنگ، سنت و مذهب، نابرابریها و تبعیض را توجیه و تقدیس می کنند، اکثریت مردم و از جمله انسانهای که نیازمندیهای ویژه ای دارند نمی توانند پتانسیل و ظرفیت های فیزیکی و ذهنی خود را به تمامی بکار گیرند .
معلولین در ایران دارای مشکلات متعددی هستند ازجمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: مشکل حملونقل و جابهجایی درون و برونشهری به دلیل عدم وجود امکانات ویژه معلولین در جاده ها و خیابانها و اماکن عمومی، مشکلات کار، به دلیل عدم وجود قوانین حمایتی از آنها، برخورد نامناسب افراد جامعه به معلولین به دلیل عدم فرهنگ سازی، بی توجهی به استعدادهایی که معلولین دارند که با استفاده از آنها بتوانند زندگی را از نو آغاز کرده و احساس کمبود یا مزاحمت برای دیگر افراد نداشته باشند، مشکلات اقتصادی ناشی از نبود شغل مناسب و گاه هزینههای سنگین ویژه شرایط زندگی ، مشکلات تحصیلی شامل عدم امکانات در مدارس و دانشگاهها ، مشکلات ازدواج و غیره.
چگونگی برخورد به معلولین، شاخص سنجش سیستم های حاکم در جهان است. در آلمانِ هیتلری و در نظام های فاشیستی، این بخش مردم که نیازمندیهای ویژه ای داشتند با انکار، سرکوب و حتی مرگ روبرو می شدند. مذهب چون دلایل منطقی و علمی برای این بخش مردم ندارد، چنین محدودیت و کم توانی در زمینه های فیزیکی و ذهنی انسانها را خواست الهی تعبیر کرده و در موارد و تفسیرهای افراطی آنها را پاداش اَعمال ناکرده این انسانها می نامد.
در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی هرگز آمار حقیقی از شمار معلولین انتشار نیافته است. آمار رسمی مربوط به شمار معلولین تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی است، که تقریبا یک دهم آمار واقعی است. آمار سازمان های غیر حکومتی و سازمان بهداشت جهانی نشان می دهند که حدود 12 درصد از جمعیت ایران دارای معلولیت هستند و در این میان 4 تا 5 میلیون نفر دچار معلولیت شدید یا بسیار شدید هستند و هر ساله بیش از 60 هزار نفر به شمار معلولین اضافه می شود.
در یکی از گزارش های سازمان دیدبان حقوق بشر و کمپین حقوق بشر ایران با عنوان «من نیز به اندازه شما انسان هستم»، آمده است : «بسیاری از معلولین ایرانی در خانههای خود به دام افتادهاند و قادر به زندگی مستقل و مشارکت در جامعه همپای سایر شهروندان نیستند».
حکومت، جامعه و خانواده سه رکن و پایه اصلی در برخورد به نیازمندیهای آن بخش از مردم هستند که نیازمندیهای ویژه ای دارند. حکومت مسئول اصلی تامین نیازمندیهای ویژه برای اعضایی از جامعه است که نیاز به مراقبت بیشتر و تخصصی تری دارند و تامین کار، آموزش، درمان، بیمه کامل ترانسپورت و مسکن معلولین باید در اولویت باشد. جامعه ای که در آن حقوق بشر برسمیت شناخته شده و حقوق اولیه انسانها در آن تضمین و تامین میگردد، با معلولین همچون بقیه شهروندان برخورد کرده و در مقابل هر گونه تبعیض و تحقیر واکنش جدی و مناسب را بروز خواهد داد. خانواده هم یکی از مهم ترین ارکان برسمیت شناختن معلولین و یا نقض و انکار ضرورت چنین نیازهای ویژه ای است .
کردستان یکی از مناطق ایران است که در آن معلولین از همین حداقل های موجود در جامعه ایران هم محروم هستند. فقر و بیکاری، عدم وجود خدمات و سرویس های دولتی برای معلولین، چهل سال اشغال نظامی و انفجار مین و تیراندازی بسوی کولبران و غیره بخشی از مردم را دچار مشکلات درونی و فیزیکی کرده است .رژیم اسلامی نه در کردستان و نه در سراسر ایران حاضر به قبول مسئولیت خود در قبال معلولین این جامعه نیست. با کسر کوچکی از هزینه های کلانی که صرف میلیتاریسم، سرکوب مردم، تروریسم و دخالتهای ارتجاعی در بیرون از مرزها می شود، می توان یک زندگی انسانی برای معلولین فراهم آورد، امری که تامین آن باید از اولویتهای دولت برآمده از سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی باشد.