حزب کمونیست ایران

نباید به انتظار نتیجه کشمکش جمهوری اسلامی و آمریکا دست روی دست گذاشت

یک هفته از حمله به تاسیسات نفتی عربستان سعودی در دو نقطه در شمال این کشور می گذرد. برآوردهای انجام شده در مورد نتایج این حمله نشان می دهد که در این حمله نیمی از کل تولید عربستان متوقف شده است و تاسیسات تولید و صادرات نفتی شرکت آرامکو، قدرتمند ترین شرکت نفتی جهان به شدت آسیب دیده است. بعلاوه این حمله تاثیرات فوری چشمگیری بر بهای نفت در بازارهای جهانی باقی گذاشته است. اگرچه حوثی‌های یمن مسئولیت این حملات را برعهده گرفتند و گفته اند که این عملیات را با پرواز همزمان ده فروند پهپاد انجام داده اند، اما مقامات عربستان سعودی و آمریکایی می گویند که این حمله توسط جمهوری اسلامی و از خاک ایران صورت گرفته است.

روز جمعه، ۲۹ شهریور مقامات وزارت دفاع آمریکا در جلسه‌ای با دونالد ترامپ،در پاسخ به این حمله گزینه‌های نظامی علیه ایران را در اختیار او قرار داده اند. رسانه‌های آمریکایی به نقل از منابع دولتی این کشور گفته‌اند که در جلسه شورای امنیت ملی آمریکا که در کاخ سفید برگزار شده است، مقامات نظامی ایالات متحده گزینه های نظامی مختلف از جمله فهرستی از هدف های داخل ایران برای حملات هوایی را به رئیس جمهوری ارائه کرده اند. به دنبال این رویداد آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد گفته است متخصصان این سازمان برای بررسی شواهد موجود در حمله به تأسیسات نفتی عربستان راهی این کشور شده‌اند.‏ در این بین جمهوری اسلامی تکذیب کرده است که این حمله از خاک ایران صورت گرفته باشد.

واقعیت هر چه باشد، همه شواهد نشان از بالا گرفتن تنش در منطقه دارند. به دنبال این حمله بحران در رابطه آمریکا و جمهوری اسلامی وارد فاز جدیدی شده است. اهمیت نظامی این حمله و اینکه دفاع ضد موشکی عربستان سعودی نتوانسته است در برابر این حمله واکنشی از خود نشان بدهد و ابعاد خسارات ناشی از آن، قابل مقایسه با رویدادهای مشابه یکی دو ماه اخیر نیستند. در جریان این حمله شرکت نفتی آرامکو متحمل ملیاردها دلار خسارت شده است. می دانیم که حدود یک چهارم از کل تولید نفت  و ۶۴ درصد از کل تولید گاز جهان از حوزه های نفتی خاورمیانه صورت می گیرد. از اینرو از لحاظ استراتژیک  دورنمای مختل شدن جریان تولید و صدور نفت در این منطقه برای سرمایه جهانی هم یک کابوس محسوب می شود. و این واقعیت بازهم بیشتر بر اهمیت آن می افزاید.

در مورد نفس این رویداد چند سناریو می تواند وجود داشته باشد:

سناریوی اول، این حمله از خاک ایران صورت گزفته است و عامل آن سپاه پاسداران و با تائید خامنه ای بوده است. اگر این سناریو را بپذیریم در این صورت قاعدتا یکی از دو هدف زیر را دنبال می کرده است. اول، ایجاد مانع بر سر راه هرگونه مذاکره مستقیم با آمریکا. در گذشته نیز جناح هائی از رژیم هر گاه خواسته اند جریان عادی شدن مناسبات با دولتهای غربی را مختل کنند، عملیات های تروریستی را در گوشه و کنار جهان انجام داده اند و از این راه ، کار سازش را برای جناح مقابل دشوار و یا غیرممکن کرده اند. دوم، نشان دادن توان نظامی جمهوری اسلامی در ضربه زدن به منافع حیاتی آمریکا در منطقه و سپس رفتن به پای میز مذاکره از موضع قدرتمند تری ، به منظور زمینه سازی یک عقب نشینی آبرومندانه! بیاد داریم که جمهوری اسلامی تهدید کرده بود که اگر قرار باشد نفت ایران صادر نشود، طرفهای دیگر هم نباید بتوانند نفت خود را صادر کنند. از اینرو به نظر می رسد هدف دوم به واقعیت نزدیک تر باشد.

سناریوی دوم، این حمله کار خود آمریکائی ها بوده باشد. اگر این سناریو واقعیت داشته باشد، در این صورت معنای آن جدی کردن تهدید به جنگ از جانب آمریکا برای وادار کردن جمهوری اسلامی به آمدن به پای میز مذاکره است. در عین حال فروش تاسیسات دفاع هوائی پیشرفته تر به عربستان سعودی نیز میتواند از نتایج تبعی آن باشد. این سناریو اگر چه از احتمال کمتری برخوردار است، اما با توجه به پیچیدگی أوضاع منطقه نمی توان آنرا به طور کلی منتفی دانست.

سناریوی سوم، همانطوریکه رسما اعلام شده بود، حمله از خاک یمن و توسط حوثی ها انجام گرفته باشد. از آنجا که انجام حمله در چنین ابعادی تناسبی با توان نظامی حوثی ها ندارد، در این صورت حتی اگر حمله از خاک یمن نیز صورت گرفته باشد، باز به پای جمهوری اسلامی نوشته خواهد شد و غیر ازین نمی تواند باشد.

اما واقعیت این است که هیچ کدام از این احتمالات کمکی به بهبود وضعیت جمهوری اسلامی در کشمکش جاری آن با آمریکا نخواهد کرد. در هر حال جمهوری اسلامی بازنده این ماجرا است. این رژیم در صورت وقوع جنگ نه توان مقابله نظامی با تکنولوژی پیشرفته جنگی آمریکا را دارد و نه از لحاظ اقتصادی میتواند تا مدت زمان نامحدودی در مقابل فشارهای آمریکا دوام بیاورد. انتهای این قضیه چه جنگ باشد و چه سازش، اگر کار مطابق نقشه آمریکا و یا جمهوری اسلامی پیش برود، در هر صورت نتیجه ای جز دشوادتر شدن شرایط زندگی و معیشت اکثریت مردم ایران  و سلب امنیت از این جامعه نخواهد داشت. از اینرو دست روی دست گذاشتن و منتظر نتیجه این جدال نشستن، عملا در خدمت تداوم حکومت اسلامی در ایران قرار دارد.