خبر گزاریهای داخلی گزارش دادند که صبح روز چهارشنبه نهم شهریور، باستانی امام جمعه «مسجد متحدالمومنین » و حیدری امام جمعه “مسجد کوچه رهبر” قم از سوی دو جوان با لوله آهنی مورد حمله قرار گرفتند. بر اثر این حملات گردن، سر و دست این افراد دچار شکستگی شده است. طی ماههای خیر موارد متعدی از چنین حملاتی گزارش شده است. با آنکه بسیاری از اخوندها از داشتن تیم های حفاظتی برخوردار بوده و کمتر در معابر عمومی ظاهر می شوند ، ولی حدود نیم ملیون آخوند و طلبه را نمی توان از چشم مردم پنهان کرد و روزی نیست در گوشه و کنار کشور آخوندها مورد خشم و نفرت مردم قرار نگیرند .
مردمی که شاهد دخالت آخوندهای مفتخور، وراج و فحاش در همه امور این کشور از پائین تا بالا هستند، با استفاده از هر فرصتی آنها را آماج خشم و نارضایتی خود قرار میدهند. نقش امام جمعه ها بعنوان مظاهر فساد و سازماندهندگان و بسیج اراذل و اوباش، عاملین اصلی اسید پاشی بر روی زنان، سازماندهی جمعیت های کرایه ای، برهم زدن کنسرتهای موسیقی و غیره و غیره بر همگان آشکار است.
اما انتخاب چند یادداشت از آنچه که در سایتهای تحت کنترل رژیم آمده است، فضای واقعی جامعه ایران در رابطه با آخوندها و مساجدشان را منعکس می کند. این یادداشتها به مثابه مشت نمونه خروار نشان می دهند که مسئله بسیار فراتر از حملات فیزیکی به این یا آن آخوند است. امروز در ایران کار به جائی رسیده است که حتی بسیاری از مردمی که باورهای مذهبی هم دارند، آنقدر از دیدار آخوندها بیزار هستند که ترجیح می دهند که به مسجد نروند و پشت سر آنها قرار نگیرند و عبادت خود را در منزل انجام دهند. سایت حوزه ای برنا نیوز اعتراف می کند : “در استان قزوین 1144 مسجد وجود دارد که تنها 350 عدد، معادل 30 درصد آنها، فعال بوده و مابقی خالی است و استفاده م نمی شود.”
وبسایت “حوزه قم” نوشته است: “برای گلدسته و گنبد برخی مساجد، قریب پانصد ششصد میلیون تومان هزینه شده است، فرش هایش کامل و دیوارهایش کاشی کاری است، وضوخانه مرتب و تمیزی دارد، کتاب های قرآن و مفاتیحش تمیز و دست نخورده است، اما جز امام جماعت، خادم و ده پانزده نفر دیگر از اهالی محل، کس دیگری آنجا پیدایش نمی شود.”
در همین رابطه امام جمعه مشهد و نماینده علی خامنهای در استان خراسان رضوی گفته است: «مردم باید امام جمعه را به عنوان پدر بپذیرند، هیچکس به پدر خود توهین و فحاشی نمیکند؛ این حداقل وظیفه مردم در قبال امام جمعه است.»
جمهوری اسلامی به حکم تاریخ، پیشینه ی ننگین 43 ساله، نفرت عظیم مردم از آن و مبارزات جاری در سراشیب سقوط قرار گرفته است. مداحان و آخوندها نه تنها مرهمی بر زخمهای بیشمار رژیم نخواهند بود، بلکه روز به روز بیش از گذشته منفور گشته و با جمهوری اسلامی خواهند رفت.
نیم ملیون اخوند و طلبه بخش بزرگی از سرمایه این کشور را در دست دارند . استخدام این خیل عظیم آخوند که کاری جز جاسوسی ، اشاعه جهل و فساد ، گسترش صیغه و تن فروشی اسلامی و حتی شرکت مستقیم در سرکوب مردم را ندارند ، کاسه صبر مردم را لبریز کرده است . اخوندها خوب می دانند با سرنگونی رژیم اسلامی باید جوابگوی غارت و سرکوب خود باشند و نفرت از اخوندها یعنی بیرون راندن دستگاه مذهب و اخوندها از همه حوزه های زندگی مردم.
کارگران پیشرو، نسل جوان و تحصیل کرده ، زنانی که مورد ستم و تبعیض قرار دارند ، اقلیت های ملی و مذهبی ، سکولارها و غیر مذهبی ها ، روشنفکران و هنرمندان ، نویسندگان و روزنامه نگاران و بخش بسیار وسیعی از مردم خواهان قطع دخالت اخوندها در زندگی و کار خود هستند .
جدایی دین از دولت و جدایی دین از آموزش و پرورش، قطع تام و تمام خدمات دولتی به دستگاه دین و مذهب، گرفتن مالیات از نهادها، بنگاهها و مراکز دینی، لغو تمامی امتیازات ویژه آخوندها و نهادهای مذهبی حداقل کاری است که باید برای رسیدن به جامعه ای سکولار، آزاد و برابر و مرفه انجام داد.