در میزگردی تلویزیونی که از کانال ” دمکراسی شورائی ” جمعه 11 مرداد 1398 پخش شد، رفقا صلاح مازوجی از حزب کمونیست ایران، رفیق حسن حسام از سازمان راه کارگر، رفیق یدی شیشوانی از اتحاد فدائیان کمونیست و رفیق توکل از سازمان فدائیان اقلیت شرکت داشتند. مواضعی در این میزگرد تلویزیونی مطرح شد که لازم دانستم در خصوص آن نکاتی را به عرض برسانم.
1_ روشن است که من مواضع کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران را در این زمینه کاملا روشن و موثر می دانم. این مواضع هم تاریخی و هم سیاسی و هم تجربه شده هستند. در واقع امروز مشاهده می کنیم که امروز مواضع کومه له در مورد مذاکره با دشمن، به گفتمان غالب در جامعه کردستان تبدیل شده است و این نشانه نفوذ معنوی کومله و تاثیر سیاستهایش در مقیاس اجتماعی است.
در این مناظره به جز سخنان رفیق صلاح که منطبق با مواضع رسمی جریان ما بود و در واقع مستدل و متقاعد کننده بود، آنچه که از زبان سه شرکت کننده دیگر شنیدیم، از یک طرف نمایش سطح پائین دانش و تجربه، نمایش غیر سیاسی بودن، و نشانه روشنی از پادر هوا بودن مواضع آنها بود. کسانی با چنین سطح نازلی از دانش و فرهنگ هرگز نمی توانند در موقعیت رهبری جنبش و جامعه قرار گیرند و چه بسا در حفظ وحدت سازمان خود نیز چندان توفیقی بدست نیاورند. از طرف دیگر در نقد رفیق صلاح بسیار غیر مستند و غیر مستدل و آژیتاسیونی سخن می گفتند. یک ناظر بیرونی که به بحث این رفقا گوش داده باشد چیزی جز آشفتگی و اغتشاش ذهنی از آن نتیجه تمی گیرد. اگر کسی میخواهد ببیند که گروههائی که این رفقا نمایندگی می کرده اند، چرا همچنان منزوی و در فضای سیاسی ایران بی تاثیر هستند، شاید بررسی همین یک نمونه برای وی کافی باشد.
2- بحران اعتماد
در ابتدا این میزگرد رفیق صلاح مازوجی به عنوان دبیر کمیته اجرایی حزب کمونیست ایران، روند وقایع را به همان صورتی که اتفاق افتاده بود بیان کردند. اما ظاهرا فاکت ها و بیان وقایع مورد قبول هر سه نفری که در این میزگرد حضور داشتند، قرار نگرفت. هر سه نفر از رهبران گروههائی بودند که در نوعی ائتلاف با حزب کمونیست ایران مشارکت دارند. اما در کمال تعجب از همان نخستین لحظات اول شروع بحث بی اعتمادی خود را به نمایش گذاشتند. صحبتهای رفیق صلاح در بیان ماوقع واضح و مستند بود. اما آنها از اول تا انتهای بحث همچنان بر موضع انکار خود پافشاری می کردند. چنین شیوه ای از بحث آنهم با رفیقی که با آنها در یک اتحاد استراتژیک هم قرار دارد و هنوز جوهر بیانیه مشترکشان در مورد اوضاع سیاسی ایران خشک نشده است، اخلاق سیاسی نازلی را به نمایش گذاشت. در واقع آنها نه تنها در منطق و استدلال و فاکت و سیاست کم آوردند، بلکه در زمینه اخلاق سیاسی هم متاسفانه رفوزه شدند.
از این هم بدتر به مصداق ضرب المثل: ” کافر همه را به کیش خود پندارد” رفیق حسن حسام می گوید: ” رفیق صلاح من می دانم نظرات تو را، می دانم تو اینجا در این برنامه نمی توانی نظرات خودت را بگویی چون مجبور هستی پرنسیب های تشکیلاتی را رعایت کنی، تو در مقاله ات نوشته ای دیپلماسی سری محکوم است، من با این موافق ام “. رفیق حسن حسام اگر کمی از معلومات تاریخی خود را در ذهن مرور می کرد، هرگز به این تصور دچار نمی شد که گویا این فقط رفیق صلاح است که مخالف دیپلماسی سری است . کومه له، حزب کمونیست ایران، مگر رهبرانش، ارگانهایش، اعضایش، در طول چند دهه مبارزه انقلابی جز این اندیشیده اند، جز این عمل کرده اند؟ انتظار می رفت که کسی مانند رفیق حسن حسام با این همه تجربه، می بایستی قدری زیرکانه و پوشیده تر ” نان به قرض می داد” و تفرقه اندازی می کرد.
2_مسئله ملی
یکی دیگر از مباحثی که رفقای مورد اشاره در این میزگرد تلویزیونی به آن پرداختند: مسئله ملی و راه حل های آن بود.مجری برنامه سوال می کند که، آیا در ایران پدیده ای به اسم ستم ملی وجود دارد ؟ بلی وجود دارد. چگونه می توان آن را حل کرد ؟ “فقط با انقلاب سوسیالیستی که طبقه کارگر بتواند رژیم اسلامی را سرنگون کند و جامعه سوسیالیستی را بسازد، آنوقت نه با زور بلکه با وحدت داوطلبانه در یک کشور واحد با کارگران سراسر ایران، ستم ملی هم برطرف می شود.” این ها بیان فشرده جواب های هر سه رفیق به جز رفیق صلاح مازوجی بود. گویا در گوشه و کنار دنیا، این همه دولتهای استقلال یافته، این همه مسائل حل شده ملی، همه در نتیجه انقلابهای سوسیالیستی اتفاق افتاده اند!
رفع ستم ملی یک خواست دمکراتیک است و در چهارجوب خواست های حقوق دمکراتیک قرار می گیرد و هیچ ربطی به مطالبه های یک جامعه سوسیالیستی ندارد که هیچ، بلکه از پیش نیازهای جامعه سوسیالیستی است. به این معنا، می توان ستم ملی را به عنوان به خواست حداقلی و فوری در دستور کار و فعلیت قرار داد و برای رفع آن تلاش کرد بدون اینکه آن را به آینده سوسیالیزم موکول کرد. آدم متاسف می شود که این بدیهیات را برای کسانی که خود را مارکسیست می دانند توضیح دهد. دریغ از قدری مطالعه، قدری تجربه، قدری دانش!
4- وحدت چپ
اگرچه این موضوع مستقیما به بحث میزگرد مورد اشاره بر نمیگردد، اما یکی از رفقا، “یدی شیشوانی” اشاراتی کردند که گویا ادامه همکاری این جریانات نیز با ابهاماتی برای ادامه کاری در آینده روبرو است. اما همین نمونه برخورد رفقای شرکت کننده در میزگرد نشان داد که چرا اینگونه اتحادها متاسفانه شکننده و کم دوام هستند. آنچه من را وادار می کند که درباره اتحاد چپ نظرات انتقادی خود را بنویسم، اساسا به این دلیل است که خود را در این جبهه می بینم و به این دلیل بهتر است به هر اندازه که می توانیم به پرنفوذتر شدن چپ در جامعه کمک کنیم. فارغ از هر ارزیابی که داشته باشیم، اتحاد عمل در میان نیروهای چپ و کمونیست و تمرکز بر روی نقشه راه یعنی : آگاهگری، تشکل سازی و سازماندهی، تثبیت مبارزات مطالباتی، پیشروی جنبش و ارتقای سطح مبارزات تا انقلاب کارگری، یکی از ضروریات مبارزه کنونی است، اما این ضرورت را نمی توان به شیوه ای نمایشی برطرف کرد. نمونه همین مناظره در باره پرنسیپ های مذاکره با دشمن نشان داد، که ما هنوز چه اندازه از اتحادهای پایدار بین نیروهای چپ و کمونیست فاصله داریم. تا چه اندازه به سیاست و به پراتیک مشترک برای همگرائی نیاز داریم. مارکسیت بودن، وفاداری به طبقه کارگر به عنوان یک پرنسیپ ایدئولوژیک در گام اول مفروض گرفته می شوند، آنچه که محک این مفروضات است سیاست و پراتیک واقعی است، مناظره مورد اشاره نمونه ای از آن است.
شورش کریمی
05.08.2019