اسماعیل زارعی کوشا، استاندار کردستان، در روز 14 فروردین در جلسه شورای اداری استان کردستان از روسای کل ادارات خواست شعار “تولید، دانش بنیان و اشتعال آفرین” را به طور عینی و عملی متحقق کنند. شعار مذکور در پیام خامنه ای به مناسبت آغاز سال 1401 مطرح شده بود.
خامنه ای چندین سال است شعارهایی اقتصادی مطرح میکند که تو خالی در می آیند. استاندار کردستان تلویحا گفت که شعار های مذکور در سالهای گذشته در کردستان متحقق نشده، زیرا استانداران و روسای قبلی به آنها به شیوه تبلیغی و به قول او ویترینی برخورد کرده اند. وی تاکید کرد امسال باید در کردستان شاهد تحقق عملی این شعار باشند. زارعی کوشا اظهار داشت که برای تحقق این شعار باید قرارگاهی سازمان یابد، شرکت های دانش بنیان موجود تقویت شود، تعداد آنها افزایش یابد و از ظرفیت بخش خصوصی نهایت استفاده به عمل آید.
مناطق کردنشین از جمله استان کردستان علیرغم داشتن آب فراوان، زمین حاصلخیر، مراتع غنی و معادن گوناگون شناخته شده بعد از استانِ سیستان و بلوچستان دومین منطقه فقیر نگه داشته شده کشور است. طبق آمار های غیر قابل اعتماد خود رژیم بیکاری در کردستان 20 در صد و دو برابر استان های دیگر می باشد. اما در واقع آمار بیکاری مثلا در سقز و به قول دبیر اجرایی خانه کارگر این شهر بیشتر از 40 درصد است.
قبل از استاندار کنونی 18 استاندار در کردستان حاکم بوده اند که به جز ابراهیم یونسی، که منتخب دولت موقت بود، بقیه از جانب جناح های جمهوری اسلامی به این مقام منصوب شده اند. همگی این استانداران، روسای جمهور سفر کرده به کردستان و نیز شخص خامنه ای وعده های هایی برای خارج کردن کردستان از محرومیت داده اند که همه چون حباب روی آب ترکیده اند.
چرا چنین است؟ دلایل پایه ای این وضعیت را باید در سیستم اقتصادی حاکم بر کل ایران، رژیم فاسد پهلوی و حکومت سرمایه داری و بحران زده جمهوری اسلامی جست. اما دلیل مشخص تر را می توان به اختصار مورد اشاره قرار داد.
ملیت های ساکن ایران طبق منطق شونیستی حکومت های پهلوی و جمهوری اسلامی و بر اساس منافع سرمایه داران ایران بایستی از داشتن یک اقتصاد قوی محروم باشند تا پایه ای برای رفع ستم ملی و تامین حق تعیین سرنوشت آنها فراهم نگردد. این منطق ضد بشری در مورد مناطق کرد نشین، و از آن جمله استان کردستان قوی تر عمل کرده است؛ زیرا مردم این منطقه همیشه برای تحقق خواست های خود و برای آزادی و برابری با ملیت حاکم و یا کسب استقلال جنگیده اند. این جنگ و مبارزه در زمان جمهوری اسلامی به شکل نیرومند و حادتری جریان داشته و دارد. به دلیل همین حق خواهی جمهوری اسلامی از ابتدای سرکار آمدن به کردستان حمله کرده و متقابلا جواب خود را از زنان و مردان مبارز گرفته است. بنابراین رژیم مناطق کردنشین و از جمله استان کردستان را میلتاریزه و به لحاظ اقتصادی محروم نگه داشته است. سپاه پاسداران به عنوان یک نیروی مسلح سرکوبگر و نیز قاچاقچی و گرداننده اصلی اقتصاد ایران آب کردستان را به هدر داده، جنگل هایش را به آتش کشیده، مراتعش را در مانور ها پایمال کرده، معادنش را یا زیر زمین نگه داشته و یا آنها را استخراج و به صورت خام به استان های دیگر منتقل کرده است. در نتیجه نیروی کار کردستان به استان های دیگر و یا به شهرهای حکومت منطقه ای کردستان عراق مهاجرت کرده اند. از آنجا که کار موجود در مناطق یاد شده کافی نبوده بخشی از کارگران به شغل خطرناک کولبری روی آورده که همیشه هدف تیراندازی مامورین و یا خشم طبیعت قرار گرفته جان و تندرستیشان در خطر بوده است. بقیه نیز با فقر تباه کننده و تحمیلی ساخته اند.
گذشته از مشکلات مذکور که در کردستان حاکم بوده عقب افتادگی سیستم اقتصادی رژیمِ رو به افلاس جمهوری اسلامی نیز سبب شده شعارهای علی خامنه ای در ایران نیز عملی نشود و عواقب آن طبعا دامن مردم کردستان را نیز گرفته است.
کارگران و مردم آزادیخواه در برابر تعرضات، سیاست های سرکوبگرانه و یورش های رژیم تسلیم نشده اند هیچ، بلکه همیشه به شیوه های مبارزات کارگری و توده ای و یا جنگ مسلحانه به مقابله با جمهوری اسلامی پرداخته اند. مردم کردستان با آگاهی و تجربه شخصی خود میدانند که برای دسترسی به رفاه و آزادی نباید منتظر وعده های مامورین شد. بورژوازی در کردستان که بر این واقعیت آگاه است کوشیده تا خود را به عنوان نماینده مردم کرد و یک بدیل بشناساند. این بورژوازی با اتکا به ناسیونالیسم آغشته به لیبرالیسم به میدان مقابله با رژیم آمده است. اما این گرایشات بورژوایی توان حل مسئله ملی و سازمان دادن و رهبری مبارزات انقلابی و رهائیبخش در کردستان را ندارند. تنها گرایش سوسیالیستی هدایت کننده کومه له است که در چهل و چند سال گذشته ثابت کرده که توان و اراده ی تحقق خواست ها و آرزوی های مردم کردستان را دارد. کومه له اکنون مصمم تر از همیشه میکوشد تا با سیاست های روشن و به اتکا به مبارزات کارگران پیشرو، تجارب و کادرهای فداکار خود مطالبات دموکراتیک و رهائیبخش مردم مناطق کرد نشین را در رابطه با کارگران و مردم مبارز سایر مناطق ایران متحقق کند. طبعا نیروی هدایت کننده ما سوسیالیسم علمی آخرین دستاورد های آن و سبک کار بلشویکی است. کنگره 18 کومه له پیرامون سوسیالیسم در قطعنامه خود در باره مسئله ملی کرد چنین نوشت:
“سوسیالیسم، دانش و جنبش رهائی بخشی است که جامعه بشری را از همه بقایای نظام کهن، از ستم و استثمار رها می کند و به آزادی واقعی و از جمله رفع ستم ملی رهنمون می شود. سوسیالیسم تحقق اهداف خود را به زندگی و مبارزه یک طبقه معین اجتماعی، طبقه کارگر، مربوط کرده است. در این سنت به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت مردم کردستان به معنای حق جدا شدن و تشکیل دولت مستقل، سرراست ترین و واقعی ترین راه برای رفع کامل ستم ملی است. از اینرو کمونیستها خواهان تامین بدون قید و شرط این حق برای مردم کردستان هستند. تامین این حق از نظر ما به معنای وجود شرایط دمکراتیکی است که مردم بتوانند از این حق خود استفاده کنند. جداشدن از نظر ما، در شرایطی میتواند مطلوب باشد که یک نظام مترقی و برتر، شرایط زندگی مطلوب تر و دمکراتیک تری فراهم آورد و از این طریق نیز راه نزدیکتری برای دسترسی طبقه کارگر به اهرمهای قدرت سیاسی مهیاتر شود. صرف نظر از تصمیم مردم کردستان مبنی بر تشکیل دولت مستقل خود و یا ماندن در چارچوب جغرافیای کنونی، ما از مردم کردستان خواهیم خواست که صف مبارزه خود را از صف مردم هم سرنوشت خود جدا نکنند. به بیان دیگر، اگر چه ماندن مردم کردستان تحت سلطه یک دولت مرتجع و ضد مردم هیچگاه توصیه ما نخواهد بود، اما پیوستگی مبارزات طبقه کارگر کردستان با مبارزه طبقه کارگر در سایر مناطق همواره اولویت کار ما خواهد بود.