اعتصاب هماهنگ کارگران، گاز، نفت و پتروشیمی جنوب ایران وارد چهارمین روز خود شده است. اعتصاب در حال گسترش است و هم اکنون استانهای فارس، هرمزگان، بوشهر و خوزستان را در بر گرفته است. موج این اعتصاب در جنوب ایران از روز شنبه ۱۱ مرداد آغاز شد. این اعتصاب در پالایشگاه نفت آبادان، پالایشگاه پارسیان و پتروشیمی لامرد، پالایشگاه نفت سنگین قشم، پترو پالایش کنگان و پالایشگاه فازهای ۲۲ و ۲۴ پارس جنوبی آغاز شد و روز یکشنبه ۱۲ مرداد، کارگران فاز ۱۴ شرکت “ایجی” و “جم ۲” نیز به آن پیوستند. تازه ترین خبرهای رسیده حاکی از آن است که کارگران چندین مرکز دیگر از جمله بید خون، پالایشگاه “جفیر شرکت آتروپارت” و شرکت “جهانپارس ایلام ـ مهران” نیز به این اعتصاب پیوسته اند. کارگران اعتصابی هر روز در محوطه های کار خود تجمع می کنند و در مورد راههای گسترش اعتصاب و پیگیری خواسته هایشان به رایزنی می پردازند. از این اعتصاب که بیش از ده هزار کارگر در آن شرکت دارند، به عنوان بزرگترین اعتصاب چهل سال گذشته نام برده می شود. کارگران اعتصاب کننده خواستار: تأمین امنیت شغلی از طریق پایان دادن به کار شرکت های پیمانی و واسطه، لغو قراردادهای سفید امضاء، پرداخت دستمزدهای معوقه و افزایش سطح دستمزدهای خود هستند.اکثریت کارگران اعتصاب کننده از طریق شرکتهای واسطه و پیمانی با قراردادهای فردی و یا حتی بدون قرارداد، استخدام شده اند. هیچ قانون و مقرراتی، حتی در همین حد نیم بندی که در قانون کار جمهوری اسلامی و آئین نامه های مربوطه آمده است، بر کار شرکتهای واسطه و پیمانی ناظر نیست. آنها در مقابل هیچ نهادی پاسخگو نیستند و دست شان برای استثمار کارگران در گرمای بالای 50 درجه با ساعات کار طولانی و تحمیل یک شرایط برده وار به کارگران باز است.
این اعتصاب بر خلاف اعتصاب در مراکز تولیدی که از لحاظ اقتصادی ورشکسته هستند و دولت مطالبات و اعتراضات کارگران را پشت گوش می اندازد، در تعیین کننده ترین بخش اقتصاد که جمهوری اسلامی را سرپا نگهداشته است، اتفاق می افتد. این اعتصاب می تواند با متوقف کردن صدور نفت و گاز و فرآورده های پتروشیمی رژیم را هم از لحاظ کسب درآمدهای ارزی، در شرایط محاصره اقتصادی و هم از لحاظ تامین نیازهای داخلی، به طور جدی تحت فشار قرار دهد.
مطالبات این اعتصاب در عین حال خواسته کل طبقه کارگر ایران است. دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر که آنهم با تاخیر پرداخت می شوند، سلب امنیت شغلی از طریق قراردادهای پیمانی با شرکت های واسطه، مسئله مشترک کل طبقه کارگر ایران است. از آنجا که وزارت نفت خود بانی قراردادهای ظالمانه ای است که از طریق شرکتهای پیمانی به کارگران تحمیل می شود، در واقع کارگران اعتصابی، نه فقط شرکت های پیمانکاری و واسطه، بلکه دولت و وزارت نفت را در این اعتصاب در مقابل خود یافته اند. اما از آنجا که مشکل کارگران با این شرکت ها تنها به صنعت نفت و پتروشیمی هم محدود نمی شود، فشار اینگونه قراردادها، نبودن امنیت شغلی، عدم پرداخت به موقع دستمزدها، بر دوش ملیونها کارگر در بخش های مختلف سنگینی می کند. از اینرو اینگونه اعتصابها ظرفیت گسترش و سراسری شدن را در خود دارند.
وزارت نفت و ارگانهای دیگر جمهوری اسلامی در برابر این اعتصاب تا کنون عکس العملی از خود نشان نداده اند. اما تجربه نشان داده است که در این گونه مواقع، رژیم ابتدا خانه کارگر و شوراهای سرسپرده خود را وارد میدان می کند، همزمان با دادن وعده تامین مطالبات کارگران، تلاش می کند، صفوف متحد کارگران را به هم بریزد. وقتی این گونه تلاشها ثمری ندادند، مسئله را امنیتی می کند و احضار ها و تهدیدها به کار می افتند. اما امروز اینگونه حربه های رژیم بسیار کند شده اند. عوامل رژیم که به نام نهاد کارگری تلاش می کنند، به صفوف کارگران رخنه کنند، رسوا شده اند و کارآئی خود را در خاموش ساختن آتش خشم کارگران دست داده اند. فقر شدید و دشواری شرایط کار هم مجالی برای سازش و دل خوش کردن به وعده های بی اساس رژیم باقی نگذاشته است. رژیم به خوبی می داند که هر چه زمان می گذرد، تحمل این شرایط برای کارگران غیر ممکن تر می شود.
نگرانی جمهوری اسلامی از گسترش اعتصابهای کارگری کاملا مشهود است. برای درک میزان این نگرانی رژیم کافی است که ببینیم روزنامه های روز گذشته چاپ تهران، در حالیکه بی اهمیت ترین مسائل و رویدادها را عناوین صفحات اول خود قرار داده یودند، در مورد این رویداد مهم جنبش کارگری ایران سکوت مطلق اختیار کرده اند. ایلنا خبرگزاری کار ایران، که روز نخست خبر آنرا منتشر نمود، در روزهای بعد، با مشاهده ابعاد گسترده آن، از پیگیری گزارشهای قبلی خود نیز سرباز زد. و این ممکن نیست جز با صدور دستورالعملی از بالا برای ساکت کردن هماهنگ کل رسانه های داخل ایران.
واقعیت این است، رژیمی که رابطه خود را با توده کارگران و اکثریت مردم ایران از طریق سرکوب های وحشیانه ، زندان و شکنجه و اعدام و تحمیل ارتجاعی ترین قوانین، به اصطلاح تنظیم کرده است، نگران آن است که اعتصابهای سراسری و در پیشاپیش آنها اعتصابهای کارگری، اینگونه حربه های رژیم را بی اثر سازند. امروز کارگران صنعت نفت و پتروشیمی تنها چشمه ای از قدرت توده ای خود را به رژیم نشان داده اند. باشد تا فردا اعتصاب کارگران صنعت نفت، اعتصاب کارگران راه آهن ، اعتصاب کارگران شهرداریها، اعتصاب معلمان، اعتصاب پرستاران، اعتصاب رانندگان حمل نقل و غیره ، که همه اینها هرکدام به تنهائی بارها نیرو و توان خود را آزمایش کرده اند، این بار بطور هماهنگ و همزمان به حرکت در بیایند تا کمر رژیم را بشکنند. اعتصاب هماهنگ کارگران در چهار استان، بطور همزمان، در یکی از میدانهای حیاتی رژیم ، تجربه مهمی برای جنبش کارگری ایران است، این اعتصاب هماهنگ شده، به هر نتیجه ای منجر شود، تا همین جا از زاویه منافع دراز مدت طبقه کارگر ایران یک پیشروی چشمگیر محسوب می شود.