روز شنبه یکم شهریور ماه، روابط عمومی مجتمع نیشکر هفت تپه با انتشار اطلاعیه ای مبنی بر پرداخت حقوق های معوقه اردیبهشت وخرداد در بیست وهفتم مرداد، از کارگران هفت تپه خواست که به اعتصاب خود پایان داده و به سر کار بازگردند. اطلاعیه مزبور هر چند در مقدمه از کارگران به جهت تأخیر بوجود آمده در پرداخت حقوق معوقه “پوزش” میخواهد ولی در پایان اطلاعیه با زبان همه سرمایه داران به کارگران اخطار میدهد که “از تاریخ یکم شهریور حضور و غیاب همکاران ارزیابی و اقدام لازم معمول خواهد گردید.” اما کارگران تعللی از خود نشان ندادند که از زبان نمایندگانشان اعلام کنند که حاضر نیستند که همه مطالباتشان را که در هفتاد روز گذشته برایش جنگیده اند فدای دریافت دو ماه حقوق بکنند. سندیکای کارگران هفت تپه بلافاصله با انتشار اطلاعیه ای ضمن اشاره به اینکه کارگران نی بر و مباشران نی بر و کارگران لیلیکیو این دستمزدها را دریافت نکرده اند، نوشت: “وعده های توخالی، کشاندن تعیین تکلیف مطالبه کارگران به باتلاق زمان، رقابت جناحی برای مصادره نارضایتی کارگران از طریق تحمیل تعاونی دارای وابستگی جناحی و یا حفظ مافیای اسد بیگی ، بار دیگر درستی تأکید بر شعار “نه حاکم، نه دولت نیستند به فکر ملت” را روشن ساخت.”
نتیجه سه جلسه نمایندگان کارگران با مجلسیان و مقامات دولتی آشکار ساخت که باندهای حکومتی با بیشرمی تمام کوشش دارند سوار بر شانه کارگران اعتصابی، منافع جناحی خود را به پیش ببرند. اگر نمایندگان دولت آشکار و نهان همچنان پشت اسد بیگی ایستاده اند، جناح مقابل پنهان نمیکند که در پس حمله به اسد بیگی میخواهد هفت تپه را به نهادهای به اصطلاح “اهلیت دار” واگذار نماید. کارگران اما در راهپیمائی روز یکشنبه اول شهریور بعد از اطلاعیه هیأت مدیره و بعد از حضور اعضاء کمیسیون اصل نود در تجمع کارگران و اخبار جعلی خبرگزاریهائی که آماده خفه کردن صدای کارگران هستند که گویا اعتصاب پایان یافته است، پاسخی شایسته به همه این تهدیدهای کارفرما و توطئه مجلسیان دادند. کارگران با فریاد بلند گفتند که ما برای دریافت دو ماه حقوق اعتصاب نکردیم که الان به آن خاتمه دهیم، آنهاگفتند که ما برای چهار ماه حقوق هم اعتصاب نکردیم. این کارگران بارها و بارها از زبان نمایندگان خود از زبان سندیکای خود مطالباتشان را صریح و روشن اعلام کرده اند. پرداخت دستمزدهای معوقه،خلع ید بخش خصوصی و دولتی کردن شرکت با نظارت کامل کارگران و یا واگذاری صد در صد مالکیت شرکت به کارگران هفت تپه، بازگشت به کار اخراجی ها و محاکمه تمام همدستان دولتی کارفرما ومحکومیت اسد بیگی و رستمی.
کارگران هفت تپه با توجه به تجارب گذشته شان و بویژه با توجه به شکست کشانده شدن اعتصاب قبلی خود از قول جمعی از کارگران هفت تپه در بخش های مختلف” در روز یکشنبه اعلام کردند که “در هفت تپه این بار اعتصاب تمام نمیشود ، لطفا کسی برای کارگران اعتصابی و معترض هفت تپه و برای تجمعات مسالمت آمیز و قانونی ما، به جای ما تصمیم نگیرند. ما خودمان بلدیم تصمیماتمان را اعلام کنیم.”
واقعیت این است که کارگران هفت تپه در “سنگری” ایستاده اند که سنگر همه مزد و حقوق بگیران جامعه است. در این سنگر فرقی نمیکند که مجتمعی چون هفت تپه در دست بخش خصوصی است و یا همچون صنایع نفت، گاز و پتروشیمی در دست یپمانکاران است. در هردوی اینها آنچه که حاکم است یک سیاست نئولیبرالی است که در مرکز آن “مقررات زدائی” قرار گرفته است و این هیچ مفهومی جز این ندارد که دست سرمایه داران را برای بیرحمانه ترین هجوم به زندگی و معیشت کارگران باز بگذارد. مگر غیر از این است که کارفرمای هفت تپه همان سیاستی را در پیش گرفت که سالها پیمانکاران در صنایع نفت وگاز انجام داده بودند. در همه اینها باید کارگر نیروی خود را به ارزانترین قیمت بفروش برساند و اگر حاضر به این بردگی نشد با سرکوب دولتی روبرو میگردد. اینجا باید کارگر خاموش باشد و ارزان. این سبعیت و این درهم تنیدگی نیروی کار ارزان و سرکوب را میتوان به درستی یکی از اساسیترین خصلت سرمایه داری ایران دانست. درست زمانی که کارگران هفت تپه خواهان خلع ید از بخش خصوصی شده و باز گشت به دولت را به شرط کنترل صد در صد کارگران طرح میکنند، به همین خصلت سرمایه داری ایران که در تجارب واقعی زندگی خود کسب کرده اند ، اشاره دارند. در این نوع از روابط سرمایه دارانه کارفرما میتواند دستمزدها را هر زمان که خود خواست بپردازد و یا اصلا نپردازد، کارفرما میتواند قرارداد سفید امضاء را به یک نرم جا افتاده تبدیل کند، کارفرما میتواند گریبان خود را از پرداخت حق بیمه کارگران رها سازد. و همین بی حقوقی مطلق است که کارگران هفت تپه هفتاد و دو روز در دل گرمای بالای پنجاه درجه و در دل ویروس کرونا و حتی ابتلاء همکارانشان، همچنان به خیابان آمده و در پشت “سنگر” جمع می شوند و از زبان نمایندگانشان مطالبات خود را طرح می کنند. چه چیزی گویاتر از سخنان یکی از همین نمایندگان در شصت وششمین روز اعتصاب خطاب به آنهائی است که بیشرمانه گفتند اگر به مطالبات کارگران جواب دهیم پررو میشوند. او گفت “پررو توئی، وقیح توئی، مگر ما بلیط سفر به پاریس میخواهیم اینجا جمع شده ایم. ما مگیم حقوق و مطالباتمان را بدهید، مگر چیزی غیر از این خواستیم. دولت بی تدبیر وناامید کننده ! دولت سرمایه داری ! دولتی که فکر میکنی کارگر برده تویه، برده داری هنوز توی ایران از بین نرفته متأسفانه. به کارگر به چشم ابزار کار نگاه میکنن که تا زمانی که سرپاست ازش استفاده کنن ، زمانی هم که از کار افتاد، پرتش بکنن بیرون. اینطور نیست، ماایستاده ایم تا خصوصی سازی از اینجا بره، تا نره ما کف خیابون میمونیم.”
با وجود همه این مقاومت ها و ایستادگی ها نباید لحظه ای فراموش کرد که کارگران هفت تپه نباید بار این مبارزه را به تنهائی بدوش بکشند. هر چند اعتصاب کارگران در صنایع نفت و گاز و آغاز مجدد اعتصاب کارگران هپکو برای کارگران هفت تپه یک دلگرمی است ولی طبقه کارگر ایران بسیار گسترده تر از این کارگران است. اکنون فرصت بسیار مناسبی است که فعالین و پیشروان کارگری به فکر ایجاد کمیته های اعتصاب، به فکر فراخوان گسترده اعتصاب عمومی در همه کارخانجات و مؤسسات و همچنین در فکر ایجاد ارتباط بین این مبارزات و بالاخره به سمت ایجاد تشکل سرتاسری کارگران بروند. هیچ تردیدی نباید داشت که مهمترین رمز استقامت و پایداری کارگران هفت تپه وجود تشکلی است که از درون مبارزات و تجارب آنان بیرون آمده باشد. و به همین علت هر لحظه در شرایطی است که هم مبارزات کارگران را هدایت کرده وهم ترفندهای کارفرما و دولت را بی اثر سازد.