اکنون ماهها وهفته هاست که در مدیای جمعی از تشدید فضای جنگی و از خطر آشوب های بزرگتر در منطقه صحبت به میان می آید. رژیم اوضاع نابسامان اقتصادی و بحرانهای همه جانبه در جامعه را متوجه همین فضای جنگی وتحریم ها میکند. از خامنه ای تا روحانی ، از ظریف تا فرماندهان سپاه ، از آمامان جمعه تاذوب شدگان در ولایت آمادگی خود را برای مقابله با دشمن اعلام میکنند. اما چه کسی نمیداند که درپس همه این تبلیغات زمینه سازی برای مذاکرات هموار میگردد. تاریخ جمهوری اسلامی آنجا که برسر سازش با غرب است ، کمتر اتفاق افتاده است که هیاهو براه نیفتد ومردم به دفاع از ارمان به اصطلاح انقلاب اسلامی فرا خوانده نشده باشند وهمواره دیده ایم که در دل همین هیاهوها زمینه های مذاکره و سازش “قهرمانانه” تدارک دیده شده است. در لحظه کنونی هم همین سناریو به گونه ای دیگر به میدان آمده است. آنچنان در بوق فضای جنگی نواخته میشود که گویاهمه شیاطین بزرگ وکوچک جمع شده اند که به نبرد آنچه که سران رژیم دست آوردهای انقلاب اسلامی مینامند ، بروند. ولی واقعیت این است که چالش واقعی رژیم نه با خطر تهاجم خارجی ، نه با خطرتوطئه جبهه متحد شیاطین بزرگ وکوچک بلکه چالشی است که از جانب جنبش عظیم اعتراضی ومطالباتی رژیم را تهدید میکند. اگر چه در مرکز این جنبش مطالباتی طبقه کارگر با خواستها ومطالباتش قرار دارد ولی دامنه آن بسیار وسیعتر از اعتراضات واعتصابات کارگری است. از بازنشستگان تا معلمان، از زنان تا دانشجویان، از رانندگان کامیون تا کامیونداران، از قربانیان تخریب محیط زیست تا کولبران، از کارتن خوابها تا کودکان کار، از مال باختگان تا بیماران و در واقع اکثریت عظیمی از مردم با خواستها ومطالبات بسیار گسترده ومتنوع و در اشکال متفاوت اعتراضات خود، این رژیم را به چالش میکشند.کافی است که به همان مقدار از گزارشاتی که در همین تیرماه در مدیای جمعی انتشار پیدا کردند ، نظری بیفکنیم تا هم از دامنه وهم از تنوع مطالبات آگاهی پیدا کنیم. تنها در تیرماه امسال بیش از صد اعتصاب، اعتراض وتجمع کارگری بوقوع پیوسته است. کارگران در اعتراض به عدم اجرای طرح تجمیعی قراردادشان، در اعتراض به عدم پرداخت ماهها مزد، اعتراض به وضعیت بیمه های اجتماعی، اعتراض به حدود سی تا چهل ماه مزد معوقه وسنوات پایانی کارگران بیکار شده، اعتراض به پرداخت قطره چکانی ماهها حقوق، تهدید به اخراج به علت اعتراض به کاهش حقوق ، ودهها نمونه از تجمعات اعتراضی کارگران وکارکنان بخشهای دولتی نسبت به بلاتکلیفی شغلی و عدم پرداخت ماهها حقوق در شهرداریها، در پروژه قطارهای شهری تنها نمونه هائی از اعتراضات، تجمعات و اعتصابات گارگری هستند.مضافا اینکه طبق آمار رسمی در سال گذشته در مجموع شصد وهفت هزار ونهصد شکایت توسط کارگران از وزارت کار، سازمان تأمین اجتماعی و دیوان عدالت اداری به ثبت رسیده است.
گفتیم که جنبش اعتراضی ومطالباتی تنها به تحرکات کارگری در کارخانجات ومؤسسات دولتی ختم نمیشود. در همین تیرماه جمعی ار مربیان پیش دبستانی سراسر کشور به همراه تعدادی از معلمان حق التدریس دست به تجمع در مقابل مجلس زدند. آنان خواستار استخدام رسمی در آموزش وپرورش هستند. اعتراض آنان دامنه گسترده تری از تجمع در مقابل مجلس یافته ودر تعدادی از شهرها آنان در مقابل ادارات آموزش وپرورش دست به تجمع زدند.همزمان آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی کشور در ادامه اعتراضات خود در مقابل ساختمان اداری استخدامی کشورتجمع کردند. تجمع باز نشستگان در بیست وپنجم تیرماه به مناسبت روز تأمین اجتماعی مقابل وزارت کار ادامه اعتراضاتی است که بویژه بازنشستگان از زمان جنبش اعتراض دیماه نود وشش به کرات سازمان داده اند.
در خبرها آمده بود که نود در صد پرستاران کشور با تحریم انتخابات نظام پرستاری، اعتراضشان را به نمایش گذاشتند. وهمه اینها در حالی استکه در بسیاری ازبیمارستانها ، پرستاران ماهها حقوق دریافت نمیکنند. تنها یک نمونه در این موردعدم پرداخت هفت ماه حقوق کارکنان بخش خصوصی بیمارستانهای رامهرمز ورامشیر است.عدم پرداخت حقوق شامل پزشگان نیز گشته بطوریکه درکلینیک تخصصی درمانی گچساران، پزشگان سه روز در اعتراض به عدم پرداخت مطالباتشان دست به اعتصاب زدند. در این مبیان نباید تحرکات رادیکال جنبش دانشجوئی را فراموش کرد. اعتراضات آنها آشکارا هم مضمون سیاسی وهم مطالباتی ویژه دانشجویان را دارد. از همبستگی با کارگران گرفته تا اعتراض به تعرض به دختران دانشجو ، از کیفیت غذا تا خصوصی سازی، از افزایش شهریه ها تا سیاست تفکیک جنسیتی، از محتوای کتب آموزشی تا تخلیه خوابگاهها، لیستی از مطالبات اعتراضی دانشجویان هستند.
اگر چه رژیم با فعالین دفاع از محیط زیست بسیار سرکوبگرانه روبرو شده تعدادی از آنها را به قتل رسانده و تعداد در زندان به سر میبرند ولی اکنون دامنه این جنبش از محدوده فعالین این عرصه خارج شده و بسیاری از مردم را که قربانیان تخریب محیط زیست، ویرانیهای ناشی از سیل و خشکسالی هستند را نیز در برگرفته است. مردم اکنون تجمعات اعتراضی خود را نسبت به بی آبی و کیفیت نامناسب آب، نسبت به احداث تصفیه خانه فاضل آب در کنار مناطق مسکونی و مزارع کشاورزی برپا میکنند. اگر به همه اینها اعتراضات روزمره زنان علیه حجاب اجباری وآپارتاید جنسیتی،اعتراضات دستفروشان، رانندگان تاکسی، تجمع اعتراضی معلولان نسبت به پوشش ناکافی مقابل وزارت بهداشت، اعتراض قصابان گچساران نسبت به سرگردانی شغلی را بیفزائیم، در اینصورت حق داریم بگوئیم که چالش اصلی رژیم با یک جنبش اعتراضی ومطالباتی گسترده وسراسری است که هیچگونه راه حلی برای آن ندارد. نه سیاست خصوصی سازی های گسترده و نه امید بستن به ورود سرمایه های خارجی دردی را دوا نکرده است. اگر خصوصی سازس هفت تپه وفولاد اهواز در خشانترین مقاومت ومبارزات کارگری را بوجود آورده وشعار ” نان ، کار ، آزادی ، ادره شورائی ” رابه حلقه اتصال بسیاری از مبارزات تبدیل نمود، اکنون نوبت ایران خودرو وسایپا رسیده است که رژیم در پرتو فضای جنگی اهداف تبهکارانه خود را در این دو مؤسسه تولیدی نیز دنبال میکند.
همین وضعیت را در مهمترین بخش صنعتی کشور یعنی نفت وگاز داریم آنجا نیز وحشیانه ترین تعرض به کارگران با سپردن بخش اعظم این صنایع به پیمانکاران سازمان داده شده است بطوریکه در اردیبهشت ماه امسال اعلام شد که در مجتمع گاز پارس جنوبی از ده هزار نفر کارکنان این شرکت تنها چهارهزار نفر قراردادرسمی دارند وبقیه کارکنان پیمانکار بوده که از بسیاری از حقوق کارگران رسمی از جمله اجرای طرح طبقه بندی مشاغل ، پرداخت بیمه های اجتماعی محروم بوده و در بسیاری از موارددست کار فرما برای بیکار سازی آنان باز است.
تردیدی نیست که انباشته شدن همه این مطالبات وناتونی رژیم در پاسخگوئی به آنها زمینه مساعدی برای خیزش های توده ای و بسترمناسبی جهت حرکت جامعه به سوی تعیین تکلیف نهائی با این رژیم است.و این آن چالش واقعی است که در مقابل رژیم قرار گرفته است.