موجی از شورشها و اعتراضات توده های مردم، در گوشه گوشۀ جهان به راه افتاده است. هنوز چند هفته از وقایع ونزوئلا نگذشته بود که درهائیتی، اکوادور وشیلی اعتراضات میلیونی صورت گرفت. اگر در ونزوئلا شکست آنچه که سوسیالیسم قرن بیست و یکم و انقلاب بولیواری نامیده میشد زمینه مساعدتری را برای دخالت امپریالیسم و سربرآوردن اپوزیسیونی پروغربی فراهم ساخته بود، اما در هائیتی، اکوادور و شیلی این هجوم وحشیانۀ نئولیبرالیسم بود که گرسنگان را درابعاد میلیونی به خیابان کشانده بود. اما اگر این اعتراضات تنها در محدودۀ جغرافیائی آمریکای جنوبی باقی میماند، شاید مجبور میشدیم تنها ویژه گی های آنجا را در نظر بگیریم. اما هنوز تصاویر شورش مردم معترض درآمریکای جنوبی برصفحۀ مدیای جهانی کم رنگ نشده بود که این بار در فاصلۀ چند هزار کیلومتر مردم در سودان، الجزایر، پاکستان، لبنان، عراق و بالاخره ایران در مقیاسی میلیونی به خیابان آمده بودند. اینجا دیگر تنها تأثیرات فلاکتبار سیاست نئولیبرالی در کشورهای پیرامونی نبود که گرسنگان را به شورش واداشته بود، اینجا همزمان سرکوب وحشیانۀ مردم توسط دولتهای استبدادی ماشۀ انفجار را کشیده بود. اینجا دیگر هستی و نیستی مردم در میدان جدال فرقه های قومی و مذهبی، در میدان جنگهای نیابتی و در میدان عقب مانده ترین تفکرات مومیائی شده و در میدان دولتهائی که وحشیگری سرمایه را با ایدئولوژی به غایت ارتجاعی اسلامی درهم آمیخته بودند، به چالش کشیده میشد.
در روز شنبه همان انگیزه ایی که مردم را در اکوادور و شیلی به خیابان کشانده بود، این بار علت تظاهرات مردم در کلمبیا گشت. شباهت ها بینظیرند. در هائیتی بیش از دو ماه و نیم است که گرسنگان همه روزه به خیابان می آیند. در اکوادور لایحه تصویبی دولت مبنی بر کاهش مالیات سرمایه داران و همزمان فشار بر مزد و حقوق بگیران دائمی و غیردائمی، درشیلی با افزایش قیمت بلیط متروها مردم به شورش کشانده شدند. بیش از دویست و پنجاه هزار نفر از اعضای اتحادیه های کلمبیا، گروههای دانشجوئی، سازمانهای بومیان و مدافعین محیط زیست در اعتراض به سیاستهای دولت راستگرای “دوکه” در مورد آنچه به اصطلاح اصلاحات اقتصادی خوانده می شد در روز پنجشنبه دست به اعتراض زدند. برای آنها روشن بود که لایحه “اصلاح اقتصادی” اسم رمز همان تهاجمی بود که دولتهای نئولیبرال به فرمان مؤسسات مالی بین المللی علیه مردم در سایر کشورها به کار گرفته بودند. اگر در روز اول اعتراضات در کلمبیا کارنامه مقابله پلیس با معترضین زخمی شدن نزدیک به هشتاد نفر و دستگیریهای دهها نفر در سراسر کشور بود، در روز شنبه دوم آذر دولت کلمبیا با اعلام قوانین منع عبور و مرور در پایتخت نشان داد که مصصم است از همان ابتدا نیروی سرکوب دولت بورژوازی را علیه مردم بکار گیرد و بدین سان در چند روز گذشته کلمبیا هم به حلقه ای از زنجیراعتراضات در آمریکای جنوبی پیوست.
در اروپا اگر چه ما با شورشهائی نظیر آنچه در آمریکای جنوبی، آفریقا و خاورمیانه به وقوع پیوستند، روبرو نیستیم، اما اینجا هم دولتهای سرمایه داری نمیتوانند به آرامی سر به بالین بگذارند. این فقط شکاف در اتحادیه اروپا برسر سیاستهای کلان از جمله حفاظت از قلعه اروپا، خروج بریتانیا و بالاخره عروج جریانات راست، فاشیستی و شبه فاشیستی نیست که سران دولتهای اروپائی را به چالش میطلبد، بلکه در مقابل تعرض این دولتها به مزد و حقوق بگیران جهت یافتن راه حلی برای مقابله با کاهش رشد اقتصادی، مردم معترض به خیابانها کشانده میشوند. اینجا فرانسه است که قلب تپنده اروپاست. در هفدهم نوامبر در سالگرد جنبش جلیقه زردها تنها در پاریس چهل هزار نفر دست به راهپیمائی زدند. صدها زخمی و بازداشتی در طول یکسال گذشته و حتی عقب نشینی ماکرون نتوانسته است جنبش جلیقه زردها را از میدان بدر کند. در روز شنبه این بار آنان با توجه به اعتراضات و شورشهای جهانی در قامت یک جنبش جهانی ظاهر شدند. آنان در پاریس پلاکارد بزرگی با خود حمل میکردند که بر روی آن نوشته شده بود ” فرانسه، ایران، عراق، لبنان، شیلی و…. یک نبرد، به نئولیبرالیسم پایان ببخشید” آنان به حق، نئولیبرالیسم، نظم به بردگی کشاندن میلیونها انسان را آماج حمله قرار داده بودند. اما روز شنبه در فرانسه این تنها جلیقه زردها نبودند که در خیابان حضور داشتند. بیش از یکصد و پنجاه هزار نفر در شهرهای مختلف فرانسه به مناسبت بیست و پنجم نوامبر روز جهانی منع خشونت علیه زنان به راهپیمائی دست زدند. فراموش نکنیم که در قلب اروپا جائیکه دولتمردان از صبح تا شام در اینکه در مورد ارزشهای اروپائی حنجره پاره کنند، خسته نمیشوند، همین امسال در فرانسه دستکم یکصد و شانزده نفر زن و در آلمان نزدیک به یکصد نفر توسط همسران فعلی و یا سابق خود به قتل رسیده اند و میدانیم که تازه این تنها گوشه بسیار کوچکی از اعمال خشونت بر زنان است. در روز جمعه در آلمان بیش از پانزده هزار نفر از کارگران صنایع اتومبیل سازی در اعتراض به طرح بیکارسازیهای گسترده دست به راهپیمائی زدند. در آتن بیش از بیست هزار نفر روز یکشنبه بیست و شش آبان به مناسبت چهلمین سالگرد کشته شدن دانشجویان پلی تکنیک در جریان حمله نظامیان دست به راهپیمائی زدند. برای آنان این سالگرد فرصتی بود که خشم خود راعلیه سیاستهای نئولیبرالی و نتایج وخامتبار آن بر زندگی مردم در جریان بحران جهانی سرمایه داری اعلام کنند. در جمهوری چک دویست هزار نفر علیه فساد مالی نخست وزیر و تهدید او برای دمکراسی دست به راهپیمائی زدند. در بریتانیا کارگران راه آهن، اساتید و کارمندان دهها دانشگاه فراخوان هائی برای اعتصاب در ماه آینده همزمان با برگزاری انتخابات انتشار داده اند. در الجزایر، لبنان و عراق اعتراضات از جمله اعتصاب عمومی ادامه دارد.
شورش مردم معترض در ایران به دنبال سه برابر شدن قیمت بنزین نشان داد، شورشی که در لبنان و عراق آغاز گشته و از جمله یکی از آماج تعرضشان علیه رژیم جمهوری اسلامی بود، اینبار در داخل ایران شعله ور گشته است. شورش مردم در آبانماه تداوم و تکامل یافته تر از خیزش اعتراضی دیماه بود. بی جهت نبود که سران رژیم صحبت از میدان جنگ کردند. این البته تنها مرحله ای از یک جنگ است که در انتهای آن سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی قرار دارد. واقعیت این است که فارغ از ویژگیها و تفاوتهای این شورشها واعتراضات آنچه که آنها را به هم وصل میکند، شورش علیه نظم وارونه حاکم است. پیروزی این شورش ها از جمله نیاز به یک همبستگی جهانی دارد.