روز چهار شنبه ۱۳ شهریور بی دادگاه ضد کارگری رژیم در اهواز،۴۱ تن از کارگران گروه صنعتی فولاد را به جرم شرکت در اعتراضات کارگری سال گذشته احضار کرده است. گرچه به اصطلاح جرم همه آنان یکی است، اما احضاریه های جداگانه برای هریک از آنان فرستاده شده است. در این پیامها از آنان خواسته شده تا خود را به شعبه۲۰ این دادگاه معرفی کنند. در احضاریه های مذکور به اتهامات بی اساسی از جمله اخلال در امنیت کشور، تجمعات غیر قانونی و دادن شعارهای سیاسی و غیره اشاره شده است. این در حالی است که سه هفته قبل یکی دیگر از بیدادگاههای رژیم در شوش ۹ نفر دیگر از کارگران و فعالان سیاسی مجتمع نیشکر هفت تپه را به هشت ماه حبس تعزیری و سی ضربه شلاق محکوم کرد. تعدادی دیگر از کارگران و روزنامه نگاران و فعالین مدنی نیز در ارتباط با اعتراضات کارگران هفت تپه هنوز در زندان به سر می برند.
اتهامات وارده به فعالین کارگری آنچنان پوچ و بیاساس است که ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه رژیم برای توجیه این اتهامات ادعا کرد که: “کسانی در پوشش کارگری اهداف دیگری را دنبال می کنند”. این در حالی است که آن ۴۱ نفر نه کسانی مجهول الهویه بلکه کارگران و فعالان سرشناس جنبش کارگری هستند. آن اعتراضات کارگری به ویژه از آنجا که همبسته، متحد با برنامه و رهبری و قدرتمند و منظم صورت گرفت، رژیم در مقابله با آن عاجز و ناتوان ماند. دستگاههای امنیتی و قوه قضائیه برای مقابله با کارگران نیشکر هفت تپه و کارگران فولاد به پرونده سازی و توطئه چینی متوسل شد. اعتصاب سال گذشته کارگران فولاد اهواز که به فاصله کمی از شروع اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه آغاز شد و حدود۴۰ روز ادامه داشت در تاریخ جنبش کارگری ایران کم سابقه بود. این اعتصاب مصاف قدرتمند کارگران با سرمایه داران و حکومت شان بود و لرزه بر پیکر فاسد و پوسیده نظام اسلامی انداخته است.
شعارها و مطالبات کارگران در این اعتصابها و اعتراضات تنها صنفی نبودند و تنها به مطالبات خودشان مربوط نبود. بلکه مطالبات اقتصاد و سیاسی دیگر اقشار تهیدست جامعه را نیز نمایندگی می کرد. کارگران میدانند رژیم جمهوری اسلامی که پایه حاکمیتش بر اساس سرکوب و فریب بنا شده است و قادر به برآورد خواست کارگران و توده های مردم نیست، هرگونه اعتراض صنفی و غیر صنفی را نیز با دید امنیتی می نگرد. میدانند که رژیم به جای پاسخگویی به خواست آنان با بکارگیری نیروهای امینتی و پلیس و دم و دستگاه سرکوبگر قضایی با آن برخورد می کند. خواست اعتصاب نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز عمدتأ معیشتی و اقتصادی بود. اما پیدا شدن سر و کله نیروهای ضد مردمی اطلاعات و سپاه پاسداران و دیگر کارگزاران سرمایه، اعتراضات آرام کارگران را به خشونت کشاند.
همزمانی دو اعتصاب نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز با هم، دقت عمل و هدایت رهبری جمعی و مراجعه به مجمع عمومی، با طرح شعارهای سیاسی و طبقاتی مربوط به مصالح و منافع و زندگی روزمره آنان ، سمپاتی و حمایت بخش زیادی از مردم ایران به ویژه فعالان دیگر جنبشهای اجتماعی را به خود جلب نمود و افق جدیدی را در جنبش کارگری ایران گشود. این آن جریانی بود که کل نظام کارگر ستیز سرمایه داری اسلامی را بطور جدی نگران ساخته است. زیرا رژیم جمهوری اسلامی به خوبی بر این امر واقف است که سرکوب مقطعی اعتراضات بدون برآورد مطالبات شان نمی تواند ظرفیت کماکان موجود و بالقوه در جنبش کارگری ایران را از آنان بگیرد. بالاخره روزی در همکاری و همراهی با دیگر جنبشهای اجتماعی مردم ایران را از شر این حاکمیت ضد انسانی رهای می سازد. کارگر ستیزی جمهوری اسلامی و تعقیب وتحت پیگیرد قرار دادن فعالان کارگری توسط رژیم به سادگی از این واقعیت سرچشمه میگیرد که رژیم به درست کارگران را دشمن طبقاتی نظام می داند. به همین دلیل است که سالهاست تلاش میکند تا با سرهم کردن تشکلها و نهادهای دست ساز وابسته به خود، تشکلهای اصیل کارگری را مورد یورش قرار دهد و به حاشیه براند. با بگیر و ببند و اقدامات جنایتکارانه و پرونده سازیهای سخیف مانع هرگونه تجمع کارگران و شکل گیری تشکل کارگری مستقل از حکومت شود.
گرچه رژیم به ویژه از آذر ماه پارسال و به دنبال اعتصاب نیشکر و فولاد مدام فعالان کارگری را تحت تعقیب و اذیت و آزار و دستگیری و زندان قرار داده است. اما در این فاصله تعداد دیگری از کارگران و دیگر فعالان سیاسی را نیز به جرم شرکت در اعتراضات کارگری ویا شرکت در مراسم روز جهانی کارگر دستگیر کرده است و آنان را به بهانههای نخ نما از قبیل ” تجمع و تبانی علیه امنیت ملی، تبلیغات علیه نظام، اخلال در نظم عمومی و توهین به رهبری و مقامات نظام” با احکام سنگین زندان و شلاق که مایه ننگ حکومت اسلامی است روبرو کرده است. از جمله ۱۸ نفر از کارگران نیشکر هفت تپه و نسرین جوادی، حسن سعیدی و رسول طالب مقدم از شرکت واحد، مرضیه امیری خبرنگار روزنامه شرق و عاطفه رنگ ریز را با اتهامات بیاساس به زندانهای طولانی و شلاق محکومشان کرده اند. اینها بخشی از اقدامات ضد کارگری رژیمی است که از زمان بر مسند قوه قضائیه قرار گرفتن قاتل جنایت کاری به نام ابراهیم رئیسی علیه فعالان کارگری و مدنی اِعمال شده است. به این امید که با توجه به سابقه قساوت و شقاوتش در شکنجه و کشتار انسانها بتواند خطر بروز یک قیام سراسری توسط توده های مردم کارگر و تهیدست برای به گور سپردن این نظام قرون وسطایی سرمایه داری را از سر بگذراند.
اما یقینأ این اقدامات و دیگر اقدامات کذایی و انحرافی و فریبکارانه او در قوه قضائیه در رابطه با به اصطلاح مبارزه با فسادی که در این نظام نهادینه شده است، نمیتواند کشتی در حال غرق رژیم فاسد و جانی را نجات دهد.