چند سالی است که خامنه ای در سخنرانیهای آخر سالش و یا در پیام نوروزی اش نامی را برای سال جدید پیشارو تعیین میکند. امسال هم به همین سنت سال آینده را سال “جهش تولید” نام نهاد. روحانی هم به تبعیت از او در روز دوم فروردین در حالیکه بر عدم اجرای قرنطینه اصرار داشت، تعطیلی کشور را “توطئه دشمن” نامیده و عنوان کرد که چرخه تولید نباید بخوابد. برای سران جمهوری اسلامی هر آنچه که با منافعشان نخواند، هر آنچه که مانعی در مقابل سیاستهای خانمان براندازشان باشد ناشی از توطئه دشمن است. اگر جامعه ناشی از سیاستهای اقتصادی ویرانگر و نئولیبرالی آنها به پرتگاه سقوط کشانده شده است، نتیجه دشمنی “استکبار جهانی” است، اگر کسانی از حق کارگران دفاع کنند، اگر کسانی علیه تبعیض جنسیتی باشند و یا به دفاع از حقوق کودکان برخیزند، اگر انسانهائی از انهدام محیط زیست صحبت کنند، همه و همه اینها عامل و جاسوس دشمن اند و بطور کلی شرایط فلاکت بار حاکم برجامعه، توطئه دشمن است . یکی فرمان “جهش تولید” را صادر میکند، آن دیگری تهدید میکند که چرخه تولید نباید بخوابد. برای هیچکدام از این دو اصلا مهم نیست که این به اصطلاح جهش را کدام مردم باید انجام بدهند و این چرخه تولید را چه نیروئی باید بچرخاند. همان هائی که چند مرتبه زیر خط فقرند؟ همانهائی که محل کارشان تعطیل شده است وباید گرسنه سر بر بالین بگذارند ؟
اکنون تنها سه هفته از اعلام رسمی شیوع ویروس کرونا گذشته است و همین سه هفته تأثیرات فلاکت باری بر زندگی بیش از شانزده میلیون کارگر و خانواده هایشان گذاشته است. اکنون بسیاری از آنان باید با بیکاری، فقر وگرسنگی بجنگند. در جامعه ای که حتی در شرایط عادی دستمزد کارگرش ماهها به تعویق میافتد، در جامعه ای که بیش از هشتاد در صد از مزد بگیرانش از همه مزایای بیمه های اجتماعی محرومند و حتی دستمزد چهار مرتبه زیر خط فقر هم از آنان دریغ میشود، بنابراین نبوغ چندانی لازم نیست که بدانیم از زمان اعلام رسمی شیوع کرونا با چه شرایط مرگباری روبرو شده اند. آنانی که حتی در شرایط معمولی کالاهای اساسی از سر سفره شان به غارت رفته چگونه باید مواد ضد عفونی تهیه کنند، چگونه باید تغذیه مناسب داشته باشند و چگونه باید در خدمت یاوه گویی های خامنه ای و روحانی در مورد سال “جهش تولید” و “گردش چرخه تولید” قرار گیرند. خوشبینانه ترین ارزیابی ها صحبت از افزایش هزینه کارگران جهت تأمین مواد بهداشتی معادل چهارصد و شصد هزار تومان میکنند و آن هم در شرایطی که مرکز آمار ایران با انتشار گزارشی تورم دوازده ماه منتهی به پایان سال 98 را معادل 34 و هشت دهم در صد اعلام کرده است. و البته همه میدانیم که تورم واقعی بسیار فراتر از این رقم است و مردم میزان واقعی تورم را همه روزه زمانیکه به افزایش قیمت کالاها نظر میا فکنند، میبینند و تازه این رقم میانگین تورم است. طبق همین گزارش تورم محصولات غذائی مانند گوشت قرمز وماهی بین 50 تا 65 در صد و افزایش قیمت سبزیجات نیز حدود 65 در صد بوده است. همین چند رقم آمار نشان میدهند که قدرت خرید مردم دستکم 50 در صد کاهش یافته است و حداقل دستمزد کنونی کارگران که حدود یک و نیم میلیون تومان است، حتی هزینه های غذائی را نیز پوشش نمیدهد و طبیعی است که جهت پوشش هزینه های مسکن، حمل ونقل، بهداشت و درمان و اموزش چیزی نمیماند.
در عین حال باید توجه کرد که مذاکرات مربوط به تعیین حداقل دستمزد در دالانهای تو در تو و نشست و برخاستهای اعضاء شورایعالی کار گرفتار آمده و تعیین میزان آن به سال جدید موکول شده است و برای کارفرمای خصوصی و دولتی چه چیزی بهتر از این است که همچنان در سایه میزان حداقل دستمزد سال سپری شده به غارت نیروی کار کارگران ادامه دهند. در این میان حتی کارفرمایان خصوصی خواستار آن شدند که هزینه خورد و خوراک را کارفرمایان عهده دار شوند و هزینه های مسکن، درمان، آموزش و غیره را دولت به عهده بگیرد. این بیشرمی درست همان چیزی است وقتی میگوئیم بورژوازی جهان پیرامونی جهت رقابت در بازار جهانی حتی از تأمین سوخت و ساز کارگران شانه خالی میکند. این بورژوازی کارگر ارزان و آرام میخواهد و درست در شرایطی که عضو کانون عالی شوراهای اسلامی کار وکمیته مزد شورایعالی کار میگوید که سبد معیشت کارگران به پنج میلیون و چهار صد هزار تومان رسیده است، گفته میشود که دولت و کارفرمایان پیشنهاد حد اکثر دو میلیون و هشتصد هزار تومان را داده اند و این در واقع حتی معادل نصف سبد معیشت کارگران نیست که نماینده شورایعالی اسلامی کار طرح کرده است. نمایندگانی که تازه خود اعضاء تشکلهای وابسته به دولتند. و باز هم این در حالی است که تشکل های مستقل کارگری پیش از شیوع کرونا و افزایش جهشی بهای اقلام خوراکی و بهداشتی اعلام کرده بودند که حداقل دستمزد سال نود ونه باید دستکم نه میلیون تومان باشد تا بتواند هزینه سبد معیشت خانواده کارگری را تأمین کند.
کشمکش بین اعضاء شورایعالی کار و کمیته دستمزد و ارقامی که به بیرون درز پیدا کرده اند، نشان میدهند که کارگران در سال پیشارو نیز باید با فقر جانسوز دست و پنجه نرم کنند و آن هم در شرایطی که از همین اولین روزهای سال و شیوع ویروس کرونا بسیاری از کارخانه ها و مؤسسات تولیدی تعطیل شده و کارگران بدون مزد و حقوق به خانه فرستاده شده اند.
سایه رکود اقتصاد دربعد جهانی، سقوط بیش از 30 در صد ارزش بورس و سقوط بهای نفت از زمان شیوع ویروس کرونا بدون تردید جهان سرمایه داری را با چالش های جدی روبرو خواهد ساخت. مضافا اینکه اقتصاد بحرانزده و بیمار ایران و بی کفایتی مسئولان، تأثیزات این بحران را بسیار شدیدتر خواهد ساخت و آنوقت مضمون واقعی یاوه گوئیهای خامنه ای و روحانی آشکار میشوند. با این وجود نباید گذاشت که سرمایه داران و دولت آنها به بهانه کرونا تهاجم خود را به مزد و حقوق بگیران و این بار وحشیانه تر سازمان بدهند. نباید فراموش کرد که کرونای جمهوری اسلامی بسیار کشنده تر از کرونای کنونی عمل کرده و بیش از چهل سال است که این جامعه را در پنجه های خود اسیر نموده است و بنابراین نابودی جمهوری اسلامی پیش شرط نجات جامعه از هر نوع ویروسی خواهد بود.