حزب کمونیست ایران

“آموختن بر پشت شیر نیست” در جواب به رفیق صلاح مازوجی اسعد رستمی

فیق صلاح مازوجی در نوشته که اخیرا منتشر کرده است، وجود گرایش راست و ناسیونالیستی را در نزد نزدیک ترین رفیق سیاسی خود ” کشف” کرده است. نزدیک به دو سال و نیم پیش رفیق ابراهیم علیزاده در بحثی پیرامون ” اخلاقیات کمونیستی در مجادلات سیاسی”، یعنی زمانی که هنوز نمی دانست چنین ” اخلاقیاتی” یقه خود وی را نیز خواهد گرفت نوشت:

” …بین کلمات، فتحه و ضمه‌ها می گردنند، نوشته‌ها را زیر و رو می کنند، تا شاید چیزی برای توجیه آن چه که در ذهنشان نسبت به رفیقشان می گذرد، پیدا کنند. اگر هم کم آوردند به آنچه خود آنرا “تئوری مارکسیسم” می دانند، متوسل می شوند و نامش را هم می گذارند  مبارزه ایدئولوژیک. در این فرهنگ بدگمانی و سوء ظن به بغل دستی رواج پیدا می کند. همه سعی می کنند علل ناکامی ها را در درون تشکیلات جستجو کنند. سوء ظن به جان آدمها می افتد. همیشه نگران اند مبادا رفیق بغل‌ دستی، فریبشان دهد. چنین روش و منشی را جدی بودن در مبارزه سیاسی می نامند طبیعی است که این نگرش و این فرهنگ فضای دوستانه و رفیقانه را تخریب می کند. ( نقل به معنی)

محتوای مقاله رفیق صلاح مازوجی در عین نامنسجم بودن و سطحی بودن آن، نشانه بارز فعال شدن چنین روشی در نزد ایشان است، روشی که به نظر می رسید بعد از انشعاب کمونیسم کارگری در سال 1990 در حزب ما منسوخ شده است. من بر خلاف بعضی از رفقا که می گویند، اختلاف سیاسی شفاف نیست، فکر می کنم همین نوشته رفیق صلاح و مقایسه آن با ادبیات و اسناد جا افتاده حزب کمونیست ایران و کومه له نشانه وجود یک شکاف جدی است و آنهم چیزی نیست جز شکاف بین یک کمونیسم اجتماعی و مسئول  و یک کمونیسم کتابی و منزوی، که البته بر خلاف روشنفکران اصیل، حتی از کتاب ها نیز خوب نیاموخته است.

آنچه که رفیق صلاح در مقاله خود نوشته است، در واقع چیزی جز همان مطالبی نیست که چند هفته قبل در یک جلسه تشکیلاتی با اعضاء حزب در خارج کشور اظهار داشت. البته در همان جلسه پاسخ مستدل و لازم را از اکثریت رفقای شرکت کننده در جلسه دریافت کرد. اما همانطوریکه انتظار می رفت، این پاسخ ها بر ذهنیت دگماتیک ایشان موثر نبود و این بار آنرا به صورت نوشته ای هم منتشر کرد.

آنچه که من در این نوشته کوتاه میخواهم به آن بپردازم، پاسخ به محتوای مقاله رفیق صلاح مازوجی نیست، بحث در مورد افسانه خبات، کمیته دیپلماسی و جبهه مشترک نیروهای چپ و غیره را به فرصتی دیگر موکول می کنم. فعلا در این یادداشت  می خواهم تفاوت بین این دو نوع کمونیسم را در برخورد به برخی از مسائلی که در نوشته رفیق صلاح آمده است، نشان دهم.

کمونیسم رفیق ابراهیم وحدت طلب و مسئول است، کمونیسم رفیق صلاح انزوا طلب و نامسئول است. بگذارید از نمونه اول شروع کنم:

رفیق صلاح به یک بند از پیش نویسی که حدود ده سال قبل از جانب رفیق ابراهیم، در ده، دوازده بند، در مورد تنظیم مناسبات با احزاب کردستانی، برای بررسی و تصمیم گیری به جلسه مشترک کمیته مرکزی حزب و کومه له آورده بود، اشاره می کند. این پیش نویس در شرایطی تهیه شده بود که تحت تاثیر تبلیغات گسترده ای که پیرامون تشکیل کنگره ملی کرد، در آن هنگام در جریان بود، فضای وحدت طلبی به شدت در میان مردم همه بخشهای کردستان رواج پیدا کرده بود. شرکت در تدارک کنگره ملی کرد هم سیاست رسمی حزب ما بود. احزاب فعال در کردستان ایران ( در آن هنگام 9 حزب ) برای هماهنگی و تعیین نمایندگان کردستان ایران در پروسه تدارک کنگره ملی، بنا به ضرورت دور هم حمع می شدند.

من به عنوان کسی که در بعضی از جلسات تدارک کنگره ملی کرد شرکت داشته ام، می دانم در آن دوره با توجه به اینکه حزب تصمیم گرفته بود که در پروسه تدارک کنگره ملی شرکت کند، و همه احزاب کردستانی از چپ و راست هم در آن شرکت داشتند، برخورد ما به موضوع تشکیل جبهه کردستانی، نسبت به آنچه که در قطعنامه مصوب کنگره آمده بود، منعطف تر بود. البته در همین باصطلاح سندی هم که رفیق صلاح به آن اشاره دارد، به نوعی عملا ناممکن بودن تشکیل جبهه آشکار است. به هر حال در فضای وحدت طلبی که در آن دوره وجود داشت، چنین فرمول بندیهائی چندان غریب به نظر نمی رسیدند. آخر ما که حاضر بودیم با همه گروهها از چپ و راست در پروسه تدارک کنگره ملی کرد، که قرار بود نقشی مثلا مانند اتحادیه عرب را بازی کند شرکت کنیم،  چنین فرمول بندی آنهم به عنوان طرح بحث کاملا قابل درک بود. متن مورد نظر در چنین فضائی تنظیم می شود و برای تدقیق و حک و اصلاح به جلسه کمیته مرکزیها آورده می شود و بعد از بحث کردن اصلاح آن به خود رفیق ابراهیم واگذار می شود و وی نیز بند مورد اشاره رفیق صلاح در نوشته شان را به صورت زیر اصلاح می کند:

• “همکاری در جهت جلب پشتیبانی مادی و معنوی احزاب مترقی، سازمانهای کارگری، مردم آزادیخواه و گروهها و سازمانهای بشردوست در سراسر جهان

از جنبش حق طلبانه مردم کردستان.

همکاری در زمینه های اطلاعاتی و امنیتی بمنظور خنثی کردن توطئه های جمهوری اسلامی بر علیه احزاب سیاسی در کردستان.

همکاری و ایجاد هماهنگی برای خنثی کردن فشارهای احتمالی دولت مرکزی عراق و هماهنگی در مناسبات رسمی و دیپلماتیک با حکومت اقلیم کردستان.

همکاریهای فنی و تکنیکی در خدمت کاراتر نمودن دستگاههای رسانه ای و کمک رسانی و ایجاد تسهیلات در زمینه های گوناگون دیگر.

اتخاذ موضع مشترک (از طریق بیانیه ی مشترک و یا عمل مشترک) در ارتباط با رویدادهای سیاسی مهم و فراخوان لازم در مواردی که ضرورت سیاسی مهمی آنرا ایجاب میکند”. ( سند تنظیم مناسبات با احزاب سیاسی در کردستان)

رفیق ابراهیم در کنگره 15 طی سخنرانی مفصلی از طرح نهائی ارائه شده سند به کنگره دفاع می کند و کنگره با اکثریت نزدیک به اتفاق آرا آنرا تصویب می کند. از آن پس رفیق ابراهیم در شبکه های تلویزیونی مختلف و پانل ها و مصاحبه ها، بارها از آن دفاع کرده است. من خود چندی پیش چند پارگراف از سخنان این رفیق را در جواب به یک خبرنگار، مربوط به همان سالها در صفحه فیس بوکم نقل کردم.

حالا شما فکرش را بکنید، چگونه سوء ظن مورد بحث، امروز کار را به جائی می رساند که نه تنها به سند رسمی تصویب شده ای که خود رفیق ابراهیم در کنگره از آن دفاع کرده است، استناد نمی شود، بلکه پیش نویس داخلی آن، که به عنوان مبنای بحث طرح شده بود، بدون توجه به زمان و مکانی که در آن تهیه شده است، به عنوان سند “گرایشی که میخواهد ما را زیر هژمونی ناسیونالیستها ببرد”، از جانب رفیق صلاح مازوجی عرضه می شود. اگر این دقیقا اثبات عملکرد همان فرهنگی نیست که در نقل قول بالا آوردم، پس چیست؟

مسئله دیگری که محور “کشف جدید” رفیق صلاح مازوجی است، به سخنرانی روز کومه له امسال بر می گردد. در این سخنرانی رفیق ابراهیم چهار فراخوان مجزا از هم را مطرح می کند، فراخوان اول در واقع خطاب به رفقای خودمان است و پیامش این است که: رفقا از وجود اختلاف سیاسی نهراسید. چنانچه در اوج رونق نظری حزب رفقای سطح رهبری ما بر سر بسیاری از مسائل مهم آن دوره سیاسی، نظری، جهانی و محلی اختلاف نظر داشتند و همین اختلاف نظرها نه تنها به تنش منجر نمی شد، نه تنها رفقا در دیالوگ با همدیگر نهایت ادب و احترام را رعایت می کردند، بلکه این بحثها به حزب در نزد کمونیستهای ایران و منطقه حرمت و اعتبار هم بخشیده بود.( نقل به معنی از سخنرانی رفیق ابراهیم)

فراخوان دیگر خطاب به کمونیستهای کردستان بود. واقعیتی را یادآوری کرد: “کومه له کمونیست، بستر اصلی چپ کردستان است. به این بستر که بسیاری از شما خود در ایجاد آن نقش داشته اید، بپیوندید. اگر دور شده اید، دوباره بر گردید. حزب کمونیست ایران نه تنها مانع نیست، بلکه در کمال انعطاف این امکان پیوستن را تسهیل کرده است ” ( نقل به معنی از همان منبع). آیا این دنبال نخود سیاه رفتن است. یا راه نشان دادن برای اجتماعی شدن بیشتر جریان سوسیالیستی در جامعه کردستان. برای کسی که مدام نه به جامعه بلکه به آنچه که خود از ” کمونیسم” خوانده است نظر دارد. و چیزی از زندگی واقعی مارکس و رهبران جنبش طبقه کارگر جهانی نیاموخته است و از مارکسیم هم برای خود مذهبی ساخته است در کنار مذاهب دیگر، چنین فراخوانی، نگرانش می کند که مبادا توطئه ای برای ناخالص کردن و به بیراهه بردن حزب در کار باشد.

فراخوان سوم، سخنرانی روز کومه له خطاب به احزاب سیاسی کردستان بود. احزابی که در هر شرایطی انقلابی و غیر انقلابی اما بحرانی، این ظرفیت را دارند که هرکدام هزاران نفر را مسلح کنند، محاطب این فراخوان هستند. با مثال ساده ای که مردم دریابند که مشکل چیست و دریابند که راه حل هم ممکن است از ترافیک لایت صحبت میکند و برای اینکه به مردم کردستان هم که مدام نگران تکرار تجربه تلخ و خونین جنگ داخلی هستند ، اطمینان بدهد که این سخنان دیپلماسی نیست، تا آنجا که به ما مربوط می شود،” بر پشت شیر نیست”، می تواند عملی شود. این یعنی موضع فرد کمونیستی که پایش روی زمین است. اما کمونیستی که پایش روی هوا است، چنین فراخوان مسئولانه ای را همنوا با طرح تشکیل لشکر کردستانی، سازش بر سر شوراها و حاکمیت مردم و … می شمارد. کاری هم به این ندارد که رفیق ابراهیم در مصاحبه روز 31 خرداد همین سال در مورد لشکر متحد کردستان چه گفته است. زیرای وی برای اثبات ذهنییت خود نباید فرصت را از دست بدهد.

فراخوان چهارم خطاب به مردم کردستان است، که آنها را دعوت می کند به اینکه از جنبش انقلابی سراسری با هیچ بهانه ای جدا نشوید، چون در غیر این صورت نمی توانید قدرتمندانه از حقوق خود و از برنامه خود هم در کردستان دفاع و مواظبت کنید.

این دیدگاه یعنی کومه له هر گز نمی خواهد در دام محلی بودن گرفتار شود.

شما فکرش را بکنید این سخنرانی که با ساده ترین زبان، هم نیازها و ضرورت ها را بیان می کند و هم تلاش می کند به نگرانی های واقعی جامعه جواب دهد، برای کسی که کمونیسم را وارونه آموخته است و نسبت به رفیق بغل دستیش دچار بدگمانی شده است، به مبنائی برای “اثبات”، گرایش به راست تبدیل می شود. بنابر این حق دارم اگر بگویم، تفاوت ها واقعی هستند. اگر کومه له تا کنون هم چنان جریان چپ اجتماعی را نمایندگی می کند و تا کنون محکم و استوار ایستاده است، در ادامه فرهنگ و ذهنیت هائی نیست که امثال رفیق صلاح مازوچی آنرا نمایندگی می کنند. با همه اینها حتی چنین رفقائی هم با آموختن از سنت بسیار غنی کومه له و حزب کمونیست ایران می توانند، سرانجام در مسیر درستی قرار گیرند، زیرا آموختن “بر پشت شیر نیست”.

‏23‏/08‏/2020