حزب کمونیست ایران

نباید اجازه داد که خشونت رژیم در ملأ‌عام برای مردم عادی شود

طی روز های گذشته دو نمونه از جنایتهای روزمره جمهوری اسلامی در دو شهر ایران، در آبادان و مشهد، به یمن وسایل ارتباط جمعی و شبکه های اجتماعی در مدت کوتاهی با جزئیات، در ایران و جهان انتشار یافتند. این دو نمونه به دلیل شدت خشونت ضد انسانی اعمال شده، افکار عمومی را به شدت تحت تاثیر قرار داده است.

روز چهارشنبه گذشته، تصاویری از صورت خون‌آلود زن جوانی منتشر شد که چند نفر دورش را گرفته بودند و او را مورد ضرب‌وشتم قرار می‌دادند، در همان حال یک مأمور رژیم نیز در عین اینکه پاهایش را با پوتین روی سینه زن جوان قرار داده بود، با دستانش  بدن دختر زخمی را بازرسی می کرد.  فیلم این رویداد در فاصله کوتاهی به شبکه های اجتماعی راه پیدا کرد. این ویدئو نخستین بار توسط یک خبرنگار خوزستانی منتشر شد. دستگاههای امنیتی در اولین اقدام خود در این مورد، خبرنگار تهیه کننده فیلم را به اتهام “جریحه دار کردن احساسات عمومی”، بازداشت نمودند.

همزمان دادستان آبادان در مصاحبه‌ای، با دروغ خواندن نقش پلیس، تلاش نمود که ماجرا را به حد یک اختلاف کاری و خانوادگی تعدیل دهد. اما واکنش ها در شبکه های اجتماعی و در سطح شهر آبادان آنقدر گسترده بودند و جزئیات رویداد به روایت تصویر آنقدر روشن و غیر قابل انکار بود که “محمدجعفر منتظری”، دادستان کل کشور قول داد که هر چه زودتر به ماجرا رسیدگی خواهد کرد. ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه هم  ضمن سرهم بندی کردن دروغهائی حاکی ازپیگیری ماجرا توسط قوه قضائیه، به مطبوعات هشدار داد که با بزرگنمائی این نمونه ها، چهره پلیس را خدشه دار نکنند! اما ماجرا به همین جا هم ختم نمی شود،  زن جوانی را با صورتی پوشیده که ادعا می کنند، همین دختر کتک خورده است، به همراه پدرش به تلویزیون دولتی می آورند و مطابق روش معمول و شناخته شده ، پدر و دختر، هر دو می گویند که پلیس در این ماجرا نقشی نداشته است و  تنها یک ناراحتی خانوادگی بوده است و اضافه می کنند که “رسانه‌های خارجی حق دخالت درباره این ماجرا را ندارند.” البته چنین نمایشهائی رسواتر و نخ نما تر از آنند که کسی را بتوان با آن فریفت.

نمونه دوم که باز به همت خبرنگاران مردمی به تصویر کشیده شده است، روز شنبه سوم آبان در شهر مشهد اتفاق افتاد. تصویر ویدئوی انتشار یافته مرد جوانی را نشان می دهد که به میله ای بسته شده است. پلیس در حالیکه اسپری فلفل به صورت وی پاشیده است وی را کتک کاری می کند و با باتوم برقی به وی ضربه می زند. در عین حال مرد پلیس به وی می گوید:  «می گم فحش نده، حالا هی  فحش بده…». مرد با دستان بسته بر زمین می افتد، اما پلیس از کتک زدن او دست بر نمیدارد. این مرد جوان که “مهرداد سپهری” نام داشته است، سرانجام زیر ضربات پلیس جنایتکار جانش را از دست می دهد. پزشکی قانونی دلیل مرگ او را تلویحا استنشاق بیش از حد اسپری فلفل، عنوان کرده است. روزنامه شرق چاپ تهران در این باره این رویدا نوشته است:

“در هفته‌های گذشته این دومین بار است که مردم نسبت به رفتار نیروی انتظامی معترض می‌شوند. پیش‌تر به خاطر اوباش‌گردانی و ضرب‌وشتم متهمان در ملأ‌عام اعتراضاتی گسترده توسط فعالان مدنی اتفاق افتاد. این بار ویدئوی منتشرشده در 48 ساعت گذشته بار دیگر صدای اعتراض مردم را بلند کرد. آنچه در این ویدئو ناراحت‌کننده است، چند نفری از مردم عادی هستند که به تماشای رفتار خشونت‌آمیز پلیس آمده‌اند و با خونسردی به صحنه نگاه می‌کنند. گزارشگر این روزنامه در ادامه می نویسد:  “به نظر می‌رسد خشونت در ملأ‌عام دیگر برای مردم هم عادی شده است”.

اما این دو نمونه که افکار عمومی را جریحه دار کرده اند، در عین فجیع و جنایتکارانه بودنشان، به هیچ وجه آنگونه که رئیس قوه قضائیه می گوید، استثنائی و منحصر به فرد نیستند، بعلاوه برخلاف آنچه که رئیسی  در ظاهر می گوید،  وی نه تنها نگران “خدشه دار شدن چهره پلیس” نیست، بلکه  رژیم همواره و به شکل برنامه ریزی شده ای، با هروسیله تلاش می کند که احساس انسانیت و انسان دوستی را در وجود نیروهای سرکوبگر نابود کنند، تا آنها را به صورت بردگان بدون اراده در خدمت حفط نظامشان به کار بگیرند. اگر آنچه که در آبادان و مشهد اتفاق افتادند، دو نمونه بودند، شکل عمومی تر رسمی و قانونی آن، هر روز در گوشه ای از ایران جلو چشم مردم به نمایش در می آید. اعدام و شلاق زدن در ملاء عام، گرداندن متهمین در خیابانها و کتک زدن و تحقیر آنها در جلو چشم مردم، خشونت آگاهانه و سازمان یافته ای است که به منظور ارعاب مردم اعمال می شود. جمهوری اسلامی در واقع برای نمایش این گونه خشونتها در ملاء عام، هم هدف سیاسی دارد و هم مجوز شرعی. مجوز شرعی آن بخشی از ارتجاعی است که پایه های رژیم بر آن بنا شده است و هدف سیاسی آن زهر چشم گرفتن از مردمی است، که مالامال از خشم و نفرت نسبت به این رژیم اند.

مردم نه تنها نباید در نمایشهای خیابانی از این دست شرکت کنند، نباید بی تفاوت از کنار صحنه های فجیعی که دو نمونه آن در آبادان و مشهد اتفاق افتادند، رد شوند، بلکه ضروری است هر کجا که امکان یابند دست در دست هم بگذارند و مزدوران رژیم را آنچنان گوشمالی بدهند، که جرات تکرار این صحنه های جنایتکارانه را به خود ندهند. حضور مردم در پای این صحنه های زجرآور هدفی است که رژیم جمهوری اسلامی برایش برنامه ریزی کرده است. تازیانه خوردن و جان کندن انسان ها، تماشا ندارد، بساطش را باید در هم پیچید.

.