طی دو هفته گذشته موجی از دستگیری شهروندان، جوانان و فعالین مدنی در شهرهای کردستان توسط اداره اطلاعات و اطلاعات سپاهِ پاسداران براه افتاده است. این دستگیریها که از روز بیستم دیماه آغاز شده است، همچنان ادامه دارد. شمار بازداشت شدگان مدام رو به افزایش است و گزارشها حاکی است که شمار آنها تا آحر وقت روز گذشته به 100 تن رسیده است. بازداشت شدگان در زندانهای اداره اطلاعات و سپاه پاسداران در شهرهای مریوان، سنندج و اورمیه به اسارت گرفته شده اند. دستگیریها همراه با خشونت و بی حرمتی صورت گرفته است و وسائل شخصی آنها از جمله لب تاپ و موبایل و غیره به غارت رفته است. مقامهای رژیم تاکنون هیچ دلیلی برای این بازداشتها و محل نگهداری افراد بازداشتشده ارائه نکرده اند. خانواده ها از سرنوشت و از محل نگهداری عزیزانشان بی خبر هستند. دستگیرشدگان ساکن شهرهای مهاباد، بوکان، مریوان، سنندج، ربط، سردشت، سروآباد، پیرانشهر و نقده هستند. اسامی بخشی از دستگیر شدگان از این قرار است:
دریا طالبانی، شپول خضری ، سوران حسین زاده، سالار رهوی، افشین مام احمدی، سیروان نوری، ایمان عبدی، فرزاد سامانی، سوران محمدی، امیر بایزیدآذر، اسرین محمدی ، زانیار معتمدی ، کاروان مینویی، دانا صمدی ، سیروان کریم زاده ، جبار پیروزی ، صهیب بادروج ، عادل پروازە ، فرامرز، عبدالله حاجی احمدی، پیمان حاجی احمدی، گلاویژ عبداللهی، رحمان دریازی ابراهیمی، سیامک ادوایی ، اکرم ادوایی ، فردین ادوایی، عظیمه ناصری، حسین گردشی، محمد حاجی رسولپور، قادر رسولپور، کریم خَلیفانی ، حسام الدین خضری ، رسول لاوازه، امید سلیمی، رحیم سلیمی،آسو محمدی، بهمن یوسف زاده ، فریدون موسی پور ، فرهاد موسی پور، آرام یوسفی، طالب ریحانی و رشید ریحانی.
این اقدامات رژیم همزمان است با تشدید فشار در زندانها بر فعالین سیاسی و مدنی، صدور احکام طولانی مدت برای بازداشت شدگان سیاسی در بیدادگاههای رژیم. همچنین در ادامه سیاست ارعاب و تهدید، تنها طی دیماه گذشته 33 تن از زندانیان سیاسی و محکومین دادگاههای عادی اعدام شده اند. این آمار درحالی منتشر می شود که شمار زیادی از زندانیان در زندانهای دور افتاده و ناشناخته به طور مخفیانه اعدام میشوند و کسی از آنها اطلاع ندارد.
در مورد موج دستگیریهای کردستان، رژیم و جراید و سایتهای وابسته به آن سکوت اختیار کرده اند و از هرگونه اطلاع رسانی سر باز می زنند. اما واقعیت این است که دلیل این دستگیریها در کردستان، صرفنظر از هر سناریویی که رژیم در حال سرهم بندی کردن آن باشد، از جمله اقدامات پیشگیرانه ای است در برابر خطر به حرکت در آمدن امواج اعتراضات و نارضایتهای مردمی، خطری که در راه است. جمهوری اسلامی می داند که کردستان به دلایل مختلف یکی از کانونهای فوران خشم و نفرت توده های مردم معترض خواهد بود، خشمی که سازمان خواهد یافت.از اینرو به خیال خود می خواهد دست پیش بگیرد. به سراغ جوانان پر شور، فعالین مدنی و چهره های سرشناس جنبش های اجتماعی و حتی شهروندان عادی می رود و به بهانه های واهی آنها را بازداشت می کند، تا از این طریق فضای ترس و سکوت را بر این جامعه حاکم سازد. جمهوری اسلامی یک پروژه ورشکسته است. این رژیم به دلیل جنایات 42 سالهاش، به دلیل به قهقرا بردن جامعه ایران و به دلیل تشدید مصائب جامعه سرمایهداری، بیکاری، فقر، اعتیاد و دهها آسیب اجتماعی دیگر، مورد نفرت سوزان تودههای مردم است. این چنین رژیمی با بحران اقتصادی و سیاسی موجودش جز با سرکوب و کشتار امکان بقا ندارد.
مبارزات اجتماعی و مدنی در کردستان، طی سالهای اخیر علیرغم تهدیدها و بگیر و ببندها روندی رو به رشد داشته است و همین واقعیت در شرایط کنونی رژیم را بیش از پیش نگران کرده است. جمهوری اسلامی که از سایه خود نیز می ترسد، خود می داند که در چه مخمصه ای از بحران سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی و فشارهای خارجی گرفتار شده است. این رژیم از خشم انباشته شده مردم آگاه است و میداند که چگونه کارد را به استخوان مردم رسانده است. با فروکش کردن بحران کرونا، رژیم انفجار این خشم را انتظار میکشد، از اینرو با تشدید فضای امنیتی تلاش می کند وقوع آنرا به عقب بیاندازد.اما این تلاشها دیگر بی فایده است. امروز در کنار اعتصابات و اعتراضات کارگری برای مطالبات روز مره،در سراسر ایران، فعالین کارگری، دانشجویان و زنان مبارز، روشنفکران و هنرمندان پیشرو، وکلای دادگستری و فعالان محیط زیست،جسورانه، آشکارا در برابر رژیم ددمنش سینه سپر می کنند و رنج دستگیری، زندان و شکنجه را بر خود هموار می سازند، اما از پای نمی نشینند. جمهوری اسلامی به عَبَث می کوشد با اینگونه اقدامات، جامعهِ بیدار شدهِ ایران را خاموش سازد.
اما آنچه که در این مقطع اهمیت دارد این است که به طور مشخص باید جلو گسترش موج این دستگیریها را سد کرد و همزمان به یاری جوانان در بند جمهوری اسلامی شتافت. نبایستی اجازه داد انسان هایی که به خاطر فعالیتهای مدنی، به دلیل دفاع از عقاید و باورهایشان، به خاطر اعتراض به نابرابری و تبعیض، یا حتی بدون دلیل و تنها به خاطر مرعوب ساختن دیگران، به زندان افتاده اند، خود را تنها احساس کنند، پژواک صدای اعتراض مردم در بیرون زندان ها، نیروی مقاومت و اراده زندانیان سیاسی در پشت میله های زندان را صد چندان خواهد کرد. ضروری است خواست آزادی فوری همه دستگیر شدگان روزهای اخیر و آزادی کلیه زندانیان سیاسی، به خواستی توده گیر تبدیل شود. در این روزها بویژه ضروری است که خانواده های دستگیر شدگان را تنها نگذاریم. در اعتراض آنها به دستگیریها و در تلاش آنها برای کسب اطلاع از سرنوشت عزیزانشان شریک شویم. در خارج کشور نیز باید با انجام اقداماتی که با شرایط شیوع کرونا امکانپذیر باشد، جمهوری اسلامی را برای آزادی فوری بازداشت شدگان، تحت فشار بگذاریم. جریانات سیاسی ترقیخواه، اتحادیه های کارگری، شخصیت ها و چهره های خوشنام بین المللی، فعالان حقوق بشر می توانند در متن یک کمپین سازمان یافته در خارج کشور با ما همراه شوند.