مطابق آمارهای رسمی، حوادث محیط کار در شش ماهه اول سال جاری نسبت به سال گذشته در همین فاصله زمانی نزدیک به ده درصد افزایش یافته است. این در حالی است که در همین فاصله، کارگاهها و مراکز تولیدیِ بیشتری تعطیل شده اند و مطابق اطلاعات منتشر شده از طریق همین منابع، کارگران در همین فاصله، ده درصد بیشتر بیکار شده اند. باز مطابق همین منابع، تعداد حوادث شغلیِ رخ داده برای کارگران و افراد تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی در سال ۹۸ بیش از ۱۹ هزار مورد بوده است. تردیدی نیست که أولا به آمارهای رژیم نمی توان اعتماد کرد و ارقام واقعی بسیار از این بالاتر هستند، ثانیا در همین آمارهای دستکاری شده هم تنها آن بخش از کارگران به حساب آورده شده اند که تحت پوشش سارمان تامین اجتماعی هستند. آمار رسمیِ سازمان پزشکی قانونی نیز حکایت از آن دارد که هر سال به طور متوسط یکهزار و ۵۰۰ کارگر فقط در اینگونه حوادث جان می دهند. با همین اطلاعاتی هم که جمهوری اسلامی خود در اختیار سازمان جهانی کار قرار می دهد، مطابق ارزیابی این سازمان حوادث ناشی از کار در ایران هشت برابر میانگین جهانی است.
تحقیقات سازمان جهانی کار نشان می دهد که در سطح جهان نیز یکی از بزرگترین ارقام تلفات و ضایعات انسانی، تلفات ناشی از محیط ناامن کار در کازگاهها و مراکز تولید و خدماتی است. اگر جنگ یکباره هزار و هزارها قربانی می گیرد، اما کار و تولید، تحت حاکمیت سرمایه داری، به نرمی، آرام آرام اما بطور دائم و روزمره قربانی می گیرد. قربانیان و مصدومانِ این عرصه تنها زمانی که ابعاد غیر عادی پیدا کنند تا حدودی افکار عمومی را بر می انگیزد.
واقعیت این است که کارگران، نسل پی نسل قربانیان کار و تولید تحت حاکمیت نظام سرمایهداری هستند. قدرتِ سرمایه در جان و رمق کارگران نهفته است. سرمایه نیرویش را از تن و پیکر کارگر بیرون می کشد. سرمایه برای آنکه بماند باید با ولع بیشتری نیروی کار کارگر را بمکد. سرمایه داران در جنگ و رقابت با هم، برای آنکه خودشان بوسیله هم بلعیده نشوند باید هرچه بیشتر و شدیدتر کارگر را استثمار کنند. این قانون و منطق زندگی سرمایه است که قدرتش از هر قانون دیگر بیشتر است و هر مدیر و کارفرمایی از آن تبعیت می کند. حوادث و مخاطرات ناشی از کار، عدم ایمنی شرایط کار، مرگِ ظاهرا تصادفی و بیشمار، از کارافتادگی ها و پیری زودرس، نقض عضو، انواع بیماریهای مهلک ناشی از شرایط غیر بهداشتی کار تنها جلوه هایی از رفتاری است که تولید سرمایه داری در حق کارگر می کند.
روشن است که برای پایان دادن به مصائب سرمایه داری باید خودِ این نظام را از بیخ و بن برانداخت. برای آنکه توده های انسانی قربانی کار و تولید سرمایه داری نباشند باید به حاکمیت سرمایه داری بر کار و تولید اجتماعی پایان داد. باید حکومت کارگران، تمام وسائل تولید را از دست سرمایه داران خارج کند، تا پروسه تولید اجتماعی، را واقعا به پروسه ای انسانی و آگاهانه تبدیل نماید که نه تنها انسانها قربانی آن نباشند بلکه تماما در خدمت رفاه، پرورش استعدادها و ساختمان زندگی انسانهای آزاد و برابر قرار گیرد. این پاسخ نهایی و تنها پاسخ قاطعی است که طبقه کارگر باید به همه رنج ها و آزارهای ناشی از این نظام و از جمله شرایط ناامن کار و تولید بدهد.
اما تا رمانی که سرمایه داری حاکم است، تا وقتی که منطق سرمایه داری حکم می کند و تیره روزیِ کارگران باقی است، راه مقابله در همه جا، همان اتحاد و نیروی طبقاتیِ متشکل و آگاهِ طبقه کارگری است که میخواهد و می تواند این نظام ضدبشری را از صحنه زندگی اجتماعی بشر حذف کند. کارفرمایان از سر سودپرستی و حرص و آزی که دارند، نه تمایلی به بهبود امنیت محیط کار دارند و نه نگران از دست دادن کارگران در نتیجه سوانح محیط ناامن کار هستند. تا زمانی که خروش انقلابِ کارگران و مردمِ زحمتکش بساط رژیم جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری را درهم نپیچیده است، این مشکلات باقی خواهند ماند. بنابراین، این خود کارگران هستند که باید به فكر خویش باشند و با اتکاء به مبارزات متشکل و نقشهمند خود کارفرمایان و دولت را وادار به تأمین امنیت محیط کار خود بنمایند. اتحاد و نیروی طبقاتی کارگران تنها ابزار مقابله با تحمیلات نظام سرمایه داران و دولت آنهاست. در زمینهِ کاستن از مخاطرات و صدمات و قربانیان کار و تولید و تضمین ایمنی و بهداشت محیط کار و پرداخت خسارت به کارگرانی که در اثر این سوانح لطمه می بینند نیز باید نیروی متحد و متشکل کارگران بکار بیفتد و مطالبات عاجل و فوری طبقه کارگر را به کارفرمایان و دولت حامی آنها تحمیل کند. تأمین ایمنی محیط کار هم مثل هر مطالبه دیگری تنها به ضرب مبارزه و همبستگی طبقاتی کارگران به سرمایه داران و دولت حامی آنان ممکن می شود.