زنان ایران ۴۲ سال است که زیر سلطه حکومت اسلامی به بند کشیده شده اند و هرگونه مقاومت و اعتراضی در مقابل سلب حقوق انسانی آنها به درندانه ترین وجه سرکوب شده است. در واقع تداوم بی حقوقی زنان به نماد ایدئولوژیک رژیم اسلامی تبدیل شده است. اما با همه اینها، سرکوب نتوانسته است زنان جامعه ایران را در مقابل رژیم به تسلیم وادارد. آنها این نماد ایدئولوژیک رژیم را به چالش کشیده اند و در این راه از جان خود مایه گذاشته اند. مبارزاتِ زنان بر علیه رژیم و قوانین آن، بر علیه سنتهای جان سختِ مرد سالار در جامعه که جمهوری اسلامی عامل بقا و پشتیبانی آن است، در تمام این سالها بدون وقفه ادامه داشته است و در عرصه هائی، رژیم اسلامی را به عقب نشینیهائی وادار نموده است. در این ایام که به روز جهانی زن نزدیک می شویم، جا دارد صحنه هائی از این مبارزه پرشور را یادآور شویم و درسهای آنرا به دست مایه پیروزی نهائی تبدیل کنیم.
زندان های جمهوری اسلامی در طول چهار دهه گذشته برای زنان نیز یکی از میدانهای این نبرد سرسختانه، انقلابی و تا پای جان بوده است. در تمام سالهای دهه ۶۰ و به ویژه در سال ۱۳۶۷ شکنجه گرانِ رژیم اسلامی، جوانان انقلابی از دختران نوجوان تا زنان 30 ساله را به معنی واقعی کلمه سلاخی کردند. اما جنایتها در شکنجه گاهها و میادین دار و تیر با نمایش هایی از قهرمانی، مقاومت و قدرتِ اراده زنان همراه بود. دستاوردها مقاومت ها و درس های آنها، در گفتارهای شفاهی و در خاطرات زندان، در لابلای کتابها و مقالات برای مبارزان نسل جدید بازگو شده و مانده است.
زندان و جامعه دو جغرافیا و ارگانیسم بهم پیوسته هستند. فضای سیاسی و مبارزاتی هر دو عرصه بر روی هم تاثیرات متقابل دارند. نبرد زندانیان سیاسی زن و از آنجمله دختران نوجوان و جوان و زنان آزموده و آرمانخواه، یکی از صحنه های مقاومتی بود که به پهنای جامعه ایران در جریان است. سرکوبهای خونین دهه ۶۰ نه تنها صدای زندانیانِ در بند را خاموش ننمود، بلکه امروز شاهد سربرآوردن نسل جدیدی از زنان قهرمان در زندانهای رژیم و در بیرون زندانها هستیم. مبارزینی چون سپیده قلیان، زینب جلالی، گلرخ ایرایی، نرگس محمدی، نسرین ستوده، آتنا دائمی، صبا گردافشاری، منیره عربشاهی، م ژگان کشاورز، یاسمن آریانی و ده ها تن نظیر آنها و نیز گروهها و تشکل هایی چون مادران خاوران، مادران صلح و مادران پارک لاله، محبوب و محل امیدِ میلیون ها زن و مردی هستند که خشم عمیق علیه جمهوری اسلامی در درونشان میجوشد. آنها کسانی هستند که از مبارزات توده ای در بیرن زندان، از خیزشهائی چون دیماه 96، آبان 98 الهام می گیرند.نامه ها، روایت ها، پیامها و خبر اعتراضات و مقاومت هایشان در زندان ها چراغ امید به رهایی را هر روز بیش از گذشته در بیرون زندان فروزان میکند.
یکی از زنان سیاسیِ زندانی که تاثیرات ژرفی روی فعالین کارگری، مدنی و مبارزین خارج زندان ها گذاشته است، سپیده قلیان است. او فعال مدنی و یکی از محکومان پرونده اعتراضات کارگری «هفتتپه» میباشد که اکنون زندانی است؛ او در کتاب «تیلاپیا خونِ هورالعظیم را هورت میکشد»، در ۱۹ روایت از بازداشتگاه اطلاعات اهواز و زندان «سپیدارِ» این شهر، تصویری دقیق بدست میدهد. او دراین کتاب و یادداشتهای دیگرش ضمن به دست دادن تصویرهای هولناک از شکنجه ها و در هم شکسته شدن دستگیر شده ها، با قربانیان همدردی میکند و در گوششان شعر رهایی میخواند. او در زندان در گوش یک زندانی سیاسی عرب به نام مکیه، که فقط به خاطر تسلیم شدن شوهرش دستگیر و زیرشکنجه های دردناک انداخته شده،میگوید:
«به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد؛ به جویبارها که در شعر جاریاند».
زندانی سیاسی دیگری، که نه فقط در میان مبارزین و معترضین ایرانی بلکه در میان سازمانهای حقوق بشری و انسانهای آزاده در جهان نیز پر آوازه شده است ، زینب جلالیان است. زینب جلالیان، تنها زندانی سیاسی زن دارای حکم حبس ابد در ایران است. او در حال حاضر چهارده سال حبس خود را بدون یک روز مرخصی میگذراند. شکنجه گران و جلادان در تمام شبها و روزهای این چهارده سال، که دقیقه هایش بسیار از دقایق جاری در خارج زندان سنگین ترند، انواع شکنجه، حیله و قول های دروغین را نسبت به او آزمایش کرده اند تا اتهامات ساخته شده توسط جلادان ادارات اطلاعات و سپاه را بپذیرد. اما این زن رزمنده و محبوب، شکنجه های جسمی و روانی مستمر را به جان خریده و ترفندهای زندانبانان را هشیارانه خنثی کرده است.
زمستان سرد سال ۱۳۹۶ زینب جلالیان در نامهای از زندان خوی به گلرخ ایرایی و آتنا دائمی نوشت:
درود بر آزادههای دربند. من فریاد آزادیام از پشت دیوارهای قطور و میلههای سرد و سهم ناک زندان. رفقای عزیزتر از جانم، گلرخ و آتنا و همه کسانی که به یاد من بودهاید، من صدای پژواکهای شما را از پشت این دیوارهای سهم ناک زندان به خوبی میشنوم و این صداها بهترین سمفونی کائنات برای من بوده است، صدای پژواک شما برای من یادآور کوههای بلند و سرافراز وطنم بوده است و این ارزشمندترین هدیه ایی بود که در طول ۱۰ سال زندانم دریافت کردهام. به قول شاعر، فریاد من بیجواب نیست قلبِ خوب تو جواب فریاد من است. مقاومت زندگیست.
البته سپیده و زینب جلالیان، دو قهرمان زندانی سیاسی، فقط نمونه های از دهها زن زندانی سیاسی رزمنده هستندکه نامشان و آثارشان در میان توده های ایرانی و بعضآ در اینجا و آنجای جهان شناخته و محل امید شده است. مبارزات آنها بخشی از مبارزات رو به رشدی هستند که چون چشمه های پر آب و زلال، تشنگان راه آزادی و رهائی از حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی را سیراب میکنند.