امروز دهم اوت، برابر با 19 مرداد، قرار است حمید نوری، با اسم مستعار “حمید عباسی” به اتهام “نقض حقوق بین الملل از نوع سنگین و قتل” در دادگاهی در استکهلم، پایتخت سوئد، دادگاهی شود. او در مرداد و شهریور 1367 در سِمَت دادیارِ زندان گوهردشت و همکار قاضی مُقَیسه (با اسم مستعار ناصریان) گروه مرگ را یاری میداد. او زندانیان سیاسی را برای اعدام به گروه چهار نفرهِ مرگ، یعنی ابراهیم رئیسی، مرتضی اِشراقی، حسینعلی نیری و مصطفی پورمحمدی، معرفی میکرده است. زندانیان سیاسیِ جان بدر برده از کشتارهای سال 67 که شاهد جنایات نوری بوده اند، در موردش چنین شهادت داده اند:
“او که در زندانِ گوهردشت شکنجه گر، دادیار و دستیار مقیسه بود، زندانیان را برای اعدام انتخاب میکرد و در اِقناعِ گروه مرگ، به لزوم اعدامشان پیگیر بود.” شاهدان در مورد این جنایتکار نوشته اند که نوری پس از روانه کردن زندانیان به پای چوبه های دار “شیرینی و نان خامه ای پخش میکرد.”
حمید نوری پس از کنارهگیری از قوه قضائیه به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی منتقل شده و در آنجا با مصطفی پورمحمدی و علی فلاحیان همکاری کرده است.
نوری همچنین متهم به مشارکت مستقیم و فعال در آزار، شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی در جریان کشتار جمعیِ زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ در زندانهای اوین و گوهردشت است.
او زمانی که به کشور سوئد سفر کرده بود، بعد از ظهر شنبه ۹ نوامبر ۲۰۱۹ برابر با ۱۸ آبان ۱۳۹۸ در فرودگاه بینالمللی “آرلاندا”ی استکهلم، با حکم دادسرای این شهر به صورت موقت بازداشت شد.
دادستانی سریعا حکم بازداشت موقت حمید نوری را همان ابتدا به مدت یک ماه صادر کرد تا به اتهامهای مطرح شده علیه او رسیدگی کند. در ماههای بعد تا به امروز آنرا تمدید کردند.
بر اساس متن کیفرخواست، «نوری به همراه دیگر عاملان زندان در اعدامهای جمعی شرکت کرده و مظنون است که عمداً جان شمار زیادی از زندانیانِ سیاسی را گرفته و بر زندانیان رنجهای سختی تحمیل کرده است که دادستانها آن را مصداق شکنجه و رفتار غیرانسانی میدانند.»
خمینی در سال 1367 فَتوای قتل چند هزار زندانی سیاسی را که دوران محکومیت خود را میگذراندند و یا حتی محکومیت آنها پایان یافته بود، صادر کرد. خمینی نگران بود که شکست در جنگ ایران و عراق خیزش های تودهِ نیرومندی را باعث شده و شهروندانِ انقلابی این زندانیان سیاسی را آزاد کنند. آنها بر اساس تجربهِ انقلاب سال 1357 میدانستند که چنین زندانیانی فوراً به ستون فقرات یک جنبش عظیمِ براندازانه تبدیل خواهند شد. طبق آخرین آمارها این زندانیان 5000 هزار نفر بوده اند که طی دو ماهِ مرداد و شهریورِ 67 به دار آویخته میشوند. جانیان ابتدا زندانیان مجاهد را کشتار کرده و سپس در شهریور، 1100 زندانی چپ و کمونیست را اعدام می کنند. دولتهای بورژواییِ شرق و غرب که امروز به محاکمه یکی از عوامل اعدامهای سال67 رضایت داده اند، منافع اقتصادی آنها در آن زمان ایجاب می کرد که فرزندان رشید و انقلابی مردم در سکوت، قربانی شوند. بنابراین اینهمه رسانهِ خط رسمی و دستگاه حکومتی راجع به این کشتار جمعی سکوت کردند.
کشتار زندانیان سیاسی که در مرداد ماه سال 1367 با اعدام های دسته جمعی اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق آغاز شده بود، در نخستین روزهای شهریور ماه با کشتار زندانیان چپ و کمونیست دنبال شد.
کمسیون مرگ، مرکب از “نیری” قاضی شرع، “اِشراقی” دادستان تهران و “موسوی اردبیلی” دادستان کل کشور و ابراهیم رئیسی، پس از آنکه گزارش ماموریت جنایتکارانه مرداد ماه خود در زندانها را به خمینی دادند، از وی فتوای کشتار کمونیستها را نیز گرفتند و در نخستین روزهای شهریورماه به جان انسانهای آزاده ای افتادند که قلبهایشان مالامال از عشق به آرمان والای رهائی انسانِ استثمار شده و ستمدیده بود. چوبه های دار برپا شد و زندانیانِ آرمانخواه با گفتن “نه” به جلادان بر دار اعدام آویزان شدند و ننگ تاریخ را بر پیشانی قاتلان حک کردند. هزاران زندانیِ مبارز و مقاوم بر چوبه دار بوسه زدند، اما در برابر جانیان سر تعظیم فرود نیاوردند.
دائره المعارف جهانی این واقعه ضد انسانی را چنین ثبت کرده است:
“پرسش و پاسخ از آنها از 5 شهریور و از زندان گوهردشت آغاز گشت. “آيا شما مسلمانيد؟”، “آيا به بهشت و جهنم معتقد هستيد؟”، “آيا در ماه رمضان روزه می گيريد؟”، “آيا قرآن می خوانيد؟”، “آيا هر روز نماز می خوانيد؟”، “آيا ترجيح می دهيد با يک مسلمان هم بند شويد و يا يک غيرمسلمان؟”، “آيا حاضريد زير ورقه ای را داير بر اينکه به خدا، به پيغمبر، به قرآن و به روز رستاخيز ايمان داريد امضا کنيد؟” و پر معناتر از همه: “آيا در خانواده اى بزرگ شده ايد که پدر در آن نماز مى خواند، روزه مى گرفت و قرآن مى خواند؟
” تنها یک جواب نه به این سوال ها می توانست به اعدام شخص مربوطه منتهی شود. در مورد سوال آخر جواب مثبت به آن به معنی اعدام بود زیرا که بر “ارتداد” فرد تاکید می کرد. طبق موازين فقهی، فقط کسی را می توان مرتد شناخت که در يک خانواده معتقد مسلمان و در سايه پدری که به طور مرتب نماز و قرآن می خوانده و در ماه رمضان روزه می گرفته نشو و نما کرده باشد.
جمهوری اسلامی در حال حاضر زیر بار بحران های اقتصادی، سیاسی، فساد نهادینه شده و نیز خاطرات شکنجه دهها هزار زندانی سیاسی و کشتار هزاران تن از آنان پشت خم کرده است. یاد عزیزان جانباخته اکنون نیروی محرک برای براندازی حکومت جرم و جنایت اسلامی را تقویت میکند. باید مبارزات کارگران و مردم عاصی و معترض را با یادآوری خاطرات آن زندانیانِ دلاور و کمونیست های مقاوم قوت بخشید و اگر در طی مدت دادگاهی حمید نوری سازشی صورت نگرفت و اطلاعات پنهان مانده ای رو شد باید در همین مسیر از آن استفاده کرد.