یکی از راههایی که رژیم اسلامی برای تداوم بقای خود در پیش گرفته است، ایجاد تفرقه در سطوح مختلف در میان مردم است. اگر چه این سیاست پیشینه ای به اندازه حاکمیت 42 ساله جمهوری اسلامی دارد، اما در چند سال اخیر که جنبشهای مدنی و اعتراضی در ایران شتاب بیشتری گرفته اند و حاکمیت جمهوری اسلامی را زیر سئوال برده اند، این سیاست در اشکال پیچیده تر و متنوع تری اعمال می شود. این سیاست در اتاق فکر بالاترین سطوح رژیم طراحی میشوند و اجرای آنها به ارگانهای ذیربط سپرده می شود. چند نمونه زیر در این زمینه افشاگر این سیاست ضدمردمی جمهوری اسلامی هستند، که باید افشاء و رسوا شوند:
- استفاد از کمبود آب برای ایجاد تفرقه: این سیاست از تازه ترین نمونه های تفرقه اندازی رژیم برای قراردان مردم استانهای مختلف در برابر هم است. برای نمونه بنا بر طرحهای کارشناسی نشده ای حق آبه کشاورزان اصفهان را به کشاورزان یزد و کرمان می دهند تا آنها هم سرنوشتی خود را فراموش کنند و بی آبی خود را به گردن کشاورزان همسایه بیاندازند. همزمان عوامل محلی رژیم بر طبل تفرقه بین مردم هر دو استان می کوبند.
- ایجاد و تشدید تفرقه مذهبی: امامان جمعه و مروجین مذهبی شیعه هیچ فرصتی را برای تحریک و آژیتاسیون از منبر مساجد بر علیه باورهای افراد سنی مذهب از دست نمی دهند و تلاش می کنند، ملاهای سنی مذهب را وادار به عمل متقابل نمایند. در حالیکه بیش از یک میلیون از پیروان مذهب سنی در تهران زندگی می کنند، از 3000 مسجد موجود در این شهر حتی یک مسجد هم به پیروان این مذهب اختصاص داده نشده است. از فعالیت سلفی های افراطی در شهرهای مختلف کردستان چشم پوشی می کند تا بلکه آتش جنگ بین مردم چپ و سکولار و سلفی های را شعله ور کند.
- تلاش برای در مقابل هم قرار دادن مردم ملیتهای مختلف: در خوزستان مردم محلی عرب را در مقابل دیگر ساکنان منطقه قرار داده و با تحمیل فقر و بی حقوقی بیشتر بر مردم عرب، زمینه را برای اختلافات و تنش های ملی و زبانی فراهم می نمایند. در آذربایجان چشم بر فعالیت گروههای پان ترکیست می بندند، تا مردم ترک را در مقابل مردم کرد و غیره قرار دهند. پیام این سیاست رژیم به مردم ایران این است که: از ترس تشدید این اختلافات قومی در نتیجه لیبی شدن و عراقی شدن و سوریه ای شدن اوضاع ایران، بهتر است در خانه هایتان بمانید، به همین که دارید رضایت بدهید، تا به روزگار بدتری دچار نشوید!. اوج این سیاست ارتجاعی و خطرناک در کردستان و آذربایجان، بویژه در شهرهای که تاریخا مردم کرد و ترک در جوار هم با صلح زندگی کرده اند، به اجرا درآمده است. دمیدن به آتش اختلافات مردم ترک و کرد و سپس پشتیبانی ریاکارانه از مردم ترک در مقابل مردم کرد، سیاست بغایت خطرناک و ارتجاعی رژیم است. سیاستی که در سال 1358 جنگ خونینی را در شهر نقده برافروخت، خونهای بسیاری در این شهر به ناروا بر زمین ریخته شد و به کشتار جمعی مردم دو روستای “قارنا” و “قلاتان” منجر گردید. حکومت اسلامی و ملا حسنی” امام جمعه وقت ارومیه سازمانده و مجری اصلی آن بودند. مردم کرد و ترک برای صدها سال در کنار و در جوار هم کار و زندگی کرده اند و روابط پیچیده خانوادگی، تجاری، اجتماعی و سیاسی داشته اند و بارها متحدانه علیه ارتجاع و استبداد مبارزه کرده اند.
حکومت اسلامی و مرتجعین محلی که اتحاد و هم سرنوشتی این مردم را به ضرر خود می دانند، از هیچ توطئه و جنایتی دریغ نکرده تا با دامن زدن به ناسیونالیسم کور و تنگ نظر، با تقویت تعصب و تبعیض ، با باز کردن دست فعالین تندرو و افراطی زمینه را برای جنگ و درگیری ملی و مذهبی فراهم نمایند. جریان اخیر شهر نقده که شهری کرد – ترک نشین است و حمایت یک جانبه از افراطیون ترک از سوی حکومت، آخرین نمونه این سیاست ارتجاعی است .
خوشبختانه مردم هشیار شهر نقده اعم از کرد و ترک سریعاً ماهیت ارتجاعی و خطرناک این تنش و تفرقه را در یافته و مردم را به خویشتن داری و اتحاد دعوت نمودند. نقده شهری دو ملیتی است و خواهد ماند و باید تلاش کرد با پایان دادن به هرگونه تبعیض و نابرابری بین ساکنان شهر اعم از آذری و کرد، هم سرنوشتی و ضرورت اتحاد آنها علیه مرتجعین محلی، عوامل و ایادی حکومت و کل نظام جمهوری اسلامی را برجسته نمود. بدون شک سیاست ارتجاعی ایجاد تنش و درگیری بین مردم ایران رژیم اسلامی با شکست روبرو خواهد شد و ما خوشبختانه شاهد بروز این سطح از آگاهی و شعور اجتماعی در نقده بودیم .