“همشهری” روزنامه شهرداری تهران گزارشی دارد در مورد بحران مسکن در ایران و در این رابطه نوشته است: «سهم هزینه مسکن در سبد خانوار در جهان بهطور متوسط ۱۸ درصد و دامنه نوسان آن ۱۵ تا ۲۵ درصد است؛ یعنی یک نفر بهطور میانگین در ازای دستمزد ۱.۵ ساعت کار روزانه میتواند اجاره مسکن و هزینه سکونت خود در آن روز را تامین کند و اجرت مابقی ۶.۵ ساعت کار روزانه خود را برای تامین سایر نیازهای زندگی اعم از خوراک، پوشاک، تفریح، ورزش، درمان و… اختصاص دهد.» در این گزارش آمده است که سهم هزینه مسکن در سبد یک خانوار شهری در ایران معادل دستمزد ۱۶ ساعت کار روزانه است. بهعبارت دیگر، یک سرپرست خانوار ماهانه باید معادل دو برابر حداقل حقوق مصوب قانون کار برای هشت ساعت کار در روز را برای تامین مسکن هزینه کند.
آمار و ارقام موجود که از سوی خود حکومت اسلامی منتشر شده است به روشنی نشان میدهد که چگونه ملیونها نفر از جوانان کشور نه اینکه توان خرید مسکن مناسب را ندارند ، حتی کرایه کردن آنهم برایشان مقدور نیست و ناچار هستند علیرغم میل و خواست خود با خانواده هایشان زندگی کنند و تجربه زندگی مستقل از آنها سلب شده است . چندین ملیون خانوار در حاشیه شهرها و بدون داشتن امکاناتی چون آب آشامیدنی سالم ، برق ، گاز و سیستم بهداشتی فاضلاب در آلونک ها ، و حتی در پشت بامها و قبرستانها زندگی می کنند
حق دسترسی به مسکن مناسب ، سالم و ارزان از حقوق پایه ای مردم زحمتکش و همه شهروندان یک کشور است . تامین مسکن در حکومت اسلامی به کابوسی برای ملیونها نفر از مردم زحمتکش و قشرهای میانی و بخشی از طبقه متوسط تبدیل شده است .
در ایران ملیونها نفر به مسکن مناسب دسترسی ندارند . گور خوابی ، پشت بام خوابی ، آلونک نشینی ، کارتن خوابی ، خواب در پیاده روها و در پارکها ، و بی خانمانی به مفاهیم و اصطلاحات روزمره تبدیل شده است . رژیمی که خود را نماینده مردم محروم معرفی میکرد ، و قرار بود مسکن ، آب و برق را برای مردم مجانی کند، همه مسئولین ریز و درشت حکومتی را کاخ نشین و بخشی از مردم را حتی ناچار به گور خوابی در قبرستانها کرد. بازار مسکن در ایران به چنان وضعیتی دچار شده است که بجز حاکمان و رانت خواران ، به غیر از سلاطین آهن ، سیمان ، چوب ، گچ ، اجر و همه مصالح ساختمانی و بجز زمین خواران ، کوه خواران ، جنگل خواران که مقامات امنیتی و نظامی و دستگاه روحانیت هستند، کمتر کس و نهادی می تواند آرزوی داشتن مسکن مناسب را به خود راه دهد..
ایران کشوری است که زمین ، منابع طبیعی و ثروت هنگفتی دارد، به طوری که همه شهروندان و ساکنین کشور از ابتدایی ترین حقوق خود ، حق داشتن مسکن و سرپناهی امن و مناسب برخوردار باشند. در فراسوی بحران مسکن دو نیروی اجتماعی رویاروی یکدیگر ایستادهاند. یکی، گروه کمشماری که از بحرانها و تلاطمهای بازار سودهای افسانهای حاصل میکنند و اگرهم خواستار تخفیف بحران باشند، مهار همیشگی آن را در جهت منافع خود نمییابند. دیگری اکثریت اقشار اجتماعی که امیذ خود به هرگونه بهبودی در زندگی زیر سایه این رژیم ، از جمله داشتن مسکن مناسب را از ذست داده اند.
بر اساس گزارشات متعددی حدود به طور متوسط هفتاد درصد در آمد یک خانوار در مواردی برای اجاره خانه و بویژه در شهرهای بزرگ اختصاص یافته است و سی درصد باقیمانده به هیچ وجه برای تامین دیگر مایحتاج خانواده ، از تامین غذا تا تهیه دارو و هزینه تحصیل کودکان کافی نیست . بحران مسکن توده های هرچه بیشتری را به ورطه فقر مطلق کشانده است .
داشتن مسکن مناسب و امن حق هر انسانی است و حکومت اسلامی که قادر به تامین مسکن مناسب برای مردم نیست ، اما ثروت و سامان کشور را خرج تروریسم در خارج کشور و سرکوب و کشتار در داخل کشور میکند ، لیاقت و شایستگی حکومت بر مردم را ندارد . امروز بیش از هر زمانی امنیت و رفاه مردم به سرنگونی رژیم اسلامی گره خورده است و برای ایجاد رفاه و تامین مسکن مناسب برای چندین ملیون خانوار در ایران حکومت اسلامی باید برود و نظامی متکی بر حاکمیت مردم جانشین آن گردد .