امام جمعه مشهد و نماینده علی خامنهای در استان خراسان رضوی گفته است: «مردم باید امام جمعه را به عنوان پدر بپذیرند، هیچکس به پدر خود توهین و فحاشی نمیکند؛ این حداقل وظیفه مردم در قبال امام جمعه است.» سخنان امام جمعه مشهد، ابتدا به ساکن و بدون زمینه نیست. نقش امام جمعه ها بعنوان مظاهر فساد و سازماندهندگان و بسیج اراذل و اوباش، عاملین اصلی اسید پاشی بر روی زنان، سازماندهی جمعیت های کرایه ای، برهم زدن کنسرتهای موسیقی و غیره و غیره بر همگان آشکار است.
در شهرهای مذهبی چون مشهد، قم، شاه عبدالعظیم و غیره امامان جمعه در همکاری با بیت خامنه ای مراکز اقتصادی بزرگراه انداخته و درآمدهای نجومی کسب می کنند. این مراکز علاوه بر تصاحب زمین های بسیار، مغازه ها و اماکن متنوع، حتی تجارت صیغه و تن فروشی اسلامی برای زائران عرب، خارجی و داخلی را هم اداره می کنند. میزان درآمد این مراکز و نهادهای مذهبی سری است. آنها نه تنها هیچگونه مالیاتی پرداخت نمی کنند بلکه کمکهای میلیاردی برای تربیت آخوند و مبلغین مذهبی، انتشار کتب مذهبی شیعه و فرستادن آخوندها به دیگر اقصی نقاط جهان برای دفاع از جمهوری اسلامی و اشاعه شیعه گری و تروریسم هم از دولت دریافت می کنند .یکی از ارقام ثابت بودجه سالانه دولت سهم این مراکز است که هر سال هم افزایش می یابد.
آخوندها نوک حمله ارتجاع مذهبی شیعه به مردم کردستان، به بهائیان و اقلیت های ملی و مذهبی و بویژه به زنان هستند. آنها نقش بسیار پر رنگی در تحمیل بی حقوقی و تبعیض علیه زنان دارند. برای نمونه امام جمعه اصفهان که نقش او در اسید پاشی بر روی زنان معترض به حجاب اجباری و تبعیض جنسیتی بر کسی پوشیده نیست، سه روز پیش در مصاحبه ای در مورد حجاب اجباری گفته است: «مگر میشود قانون اجباری نباشد؟ مگر بستن کمربند ایمنی در ماشین اجباری نیست؟ آیا حجاب کمتر از آن است؟»
آخوندها بازوان اصلی سرکوب، اشغال و میلیتاریزه کردن کردستان هستند و کسی فتوای جهاد خمینی علیه مردم کردستان و جنایات خلخالی را در اعدامها و قتل عام های شهرهای مختلف کردستان و همچنین جنایات صفدری در کشتار مردم سنندج را از یاد نبرده است.
توجیه تروریسم و جنگ طلبی جمهوری اسلامی در کشورهای خاورمیانه، تبلیغ برای فرستادن کودکان برای خنثی کردن مین در جریان جنگ ایران و عراق، ایفای نقش در سرکوب خیزش شهرها و مسلح شدن آنها علیه مردم، بخشی از تاریخ چهار دهه جرم و جنایت جمهوری اسلامی ایران است.
مردمی که شاهد دخالت آخوندهای مفتخور، وراج و فحاش در همه امور این کشور از پائین تا بالا هستند، آنها را عامل همه مشکلات ریز و درشت ایران می دانند و به همین جهت با استفاده از هر فرصتی آخوندها را آماج خشم و نارضایتی خود قرار میدهند. موج روز افزون اعتراضات به آخوندها، حتی اخبار درگیری فیزیکی با آنها و کشته شدن چند آخوند در ماههای اخیر، هراس و وحشت زیادی را بین آخوندها و نهادهای مذهبی بوجود آورده است .
حدود نیم میلیون آخوند و طلبه در ایران وجود دارند که از بالاترین مقامات کشوری، از رهبری تا ریاست جمهوری، از پارلمان تا ارگانهای نظامی و اطلاعاتی، از اتاق شکنجه تا قدرت در یک روستا، مدرسه، اداره، کارخانه، روزنامه، دادگاه، زندان، رادیو و تلویزیون را بر عهده دارند .بسیاری از آخوندهای با نفوذ حکومتی به سلاطین اقتصادی تبدیل شده و انحصار بخشهای مختلف وارادات و صادرات را برعهده دارند و آقازادگان آنها در فساد و تباهی غرق هستند.
در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی آخوندهای سهیم در جرم و جنایت، آخوندهایی که از ثروت کشور صاحب میلیونها و میلیاردها دلار شده اند، در سرکوب و جنایت شرکت کرده اند باید پاسخگویی فساد و جنایات خود باشند .
جدایی دین از دولت و جدایی دین از آموزش و پرورش، قطع تام و تمام خدمات دولتی به دستگاه دین و مذهب، گرفتن مالیات از نهادها، بنگاهها و مراکز دینی، لغو تمامی امتیازات ویژه آخوندها و نهادهای مذهبی حداقل کاری است که باید برای رسیدن به جامعه ای سکولار، آزاد و برابر و مرفه انجام داد.