امروز ۲۱سپتامبر، برابر با ۳۰ شهریور ۱۴۰۲ در تقویم سازمان ملل متحد روز جهانی صلح نامگذاری شده است. این روز در سال۱۹۸۱ میلادی توسط پنجاه و هفتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد تعیین گردید. در میان دولت های صاحب حق وتو به جز جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، هیچکدام از روسای جمهور چین، روسیه، فرانسه و نخست وزیر بریتانیا در اجلاس شرکت ندارند.
هر ساله همزمان با برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل، این روز در صحن سازمان ملل متحد، باصطلاح گرامی داشته می شود. اما طنز روزگار این است که گرامیدارندگان روز جهانی صلح در سازمان ملل متحد، درعین حال خود برپاکنندگان جنگ و بانیان آوارگی و فقر و خشونت در جهان هستند. آنها در حالی در این روز دم از صلح میزنندکه تلاش میکنند، بحرانهای اقتصادی خود را با دامن زدن به مسابقه تسلیحاتی مهار کنند، زرادخانه های خود را روز به روز بیشتر از سلاح های کشتار جمعی پر میکنند و زیر سایه جنگ و یا وحشت از جنگ به حیات خود ادامه میدهند.تنها دو روز بعد از شروع نشست مجمع عمومی دولت آذربایجان قره باغ را توپ باران کرد و خطر شروع جنگی در منطقه را کلید زد
روز جهانی صلح در حالی فرا میرسدکه در نتیجه جنگ و خشونت و ترور، فقر و آوارگی و دیکتاتوری، امروز زخمهای عمیقی بر پیکر بشریت نشسته است. جنگ ویرانگر اوکراین همچنان ادهمه دارد و چشمانداز پایان آن متصور نیست .خاورمیانه در آتش جنگهای امپریالیستی، محلی و نیابتی میسوزد. جنگ در سوریه صدها هزار کشته، چند برابر آن ناقص العضو، ده میلیون آواره به جای گذاشته است. ارتش فاشیست ترکیه در سه بخش از چهار بخش کردستان دست اندر کارسرکوب مبارزات عادلانه مردم کرد است. در یمن تنها بر اثر بمبارانهای هوائی عربستان سعودی از سال 2015 به این سو، نزدیک به 20 هزار نفر از مردم عادی کشته و دهها هزار نفر زخمی و ناقص العضو شده اند که بیشتر آنها کودکانند. بر اساس گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر، در جریان سال ۲۰۱۹ دو هزار و ۸۱۷ غیرنظامی در افغانستان کشته و۷ هزار و ۹۵۵ غیر نظامی زخمی شده اند. نزدیک به نیمی از این تلفات را کودکان تشکیل میدهند. بر صدر تمام اینها فاجعه جنگ اوکراین قرار دارد که همچنان در جریان بوده و تا کنون چشم اندازی برای پایان دادن به آن تصویر نشده است.
در کنارجنگ، قحطی و بیماری و آوارگی، گریبان قاره همیشه گرسنه آفریقا را رها نمیکند. روز جهانی صلح در حالی گرامی داشته می شود که در نتیجه جنگ و خشونت و فقر و ناامنی، 65 میلیون نفر از خانه و کاشانه خود آواره شده اند. در بسیاری از نقاط جهان ابتدائیترین حقوق بشر با خشن ترین شیوه ها پایمال میشود. برنده جایزه جهانی صلح، بانی و توجیه کننده وحشیانه ترین کشتارها و پاکسازی قومی و مذهبی در میانمار است.
اکثریت آنهائیکه امروز در سازمان ملل متحد جمع شده اند و زنگ صلح در حضور آنها به صدا در میآید، سازماندهندگان ارتش های تا دندان مسلح، تولیدکنندگان و انبار کنندگان سلاحهای کشتار جمعی، برپاکنندگان زندانها و شکنجه گاهها و چوبه های دار، پایمال کنندگان حقوق ابتدائی بشر، مسببین استثمار کودکان، سردسته مافیاهای ثروت و قدرت، مجرمین ردیف اول همه آسیبهای اجتماعی هستند. آنها پاسداران نظامی هستندکه حاصل رنج و کار میلیاردها انسان را میبلعند و راه خود را از درون آتش و خون به قیمت سلب امنیت و سلب حق حیات از همین انسانها هموار میکند. آنها پاسداران نظامی هستند که با سودجوئی خود نه به انسان و نه به محیط زیست انسان هم رحم نمیکنند. در راس آنها کسانی مانند دونالد ترامپ وجود دارند که حتی به قرادادهای فرمال برای حفظ محیط زیست انسان تن نمیدهند.
در چنین شرایطی بشریت دو راه بیشتر پیش رو ندارد. یا به سرنوشتی که اینان برای انسان تدارک دیده اند، تمکین خواهد کرد که در این صورت سرانجامی جز نابودی تمدن و فرهنگ و همه دستآوردهای بشری را در پی نخواهد داشت و در بهترین حالت انسان را، البته اگر انسانی باقیب ماند، به بربریت هزاره های گذشته باز میگرداند. یا جامعه را از این گذرگاه سخت عبور خواهد داد و به جهان عاری از جنگ و خشونت، سرشار از آزادی و رفاه و برابری، جهان سوسیالیسم رهنمون خواهد شد. جهانیکه در آن کلیه تبعیضات اقتصادی، جنسی، نژادی، ملی، که مسبب جنگها و خشونتها هستند، ملغم یشوند، جامعه ای که در آن وسیعترین آزادیهای فردی و سیاسی برقرار خواهد شد. جامعه ای که خرافات و عقب مانده گیهای فرهنگی را به موزه تاریخ می سپارد و شرایطی را فراهم میکندکه در آن “رشد آزاد هر فرد شرط رشد آزاد همگان باشد.”
اما چنین جامعه ای به خودی خود متولد نخواهد شد. تضادها و بحرانهای درونی این نظام، استثمار و جنگ و فقر به خودی خود به نابودی آن منجر نمیشوند. این تحول سرنوشتساز به آگاهی، سازمان و رهبری، به مبارزه هدفمندکارگران، آنهائی که هیچ نفعی در ادامه مناسبات حاکم بر جامعه کنونی ندارند، به فعالیت مشترک و همراهی همه انسانهائی که مخاطرات این نظام زندگی آنها را نیز به سویت باهی سوق میدهد نیاز دارد. صلح جهانی را از جنگ سالاران نمیتوان انتظار داشت، باید به نیروی خود برای ایجاد صلح واقعی دست به دست هم دهیم.
این سازمان در طی زمانی که جهان تغییرات چشمگیر کرده نه تنها قادر به تامین صلح از طریق حل تناقضات در جهان نشده، بلکه در خدمت منافع دولت های دارنده حق وتو، بویژه امپریالیسم آمریکا، بوده و بر جنگها و تجاوزات بسیاری صحه گذاشته است.جنگی که از ابزارهای اصلی سرمایه داران و دولتهایشان برای غلبه بر تناقضات و تامین منافعشان می باشد. بنابراین نه تنها مجمع عمومی سازمان ملل، بلکه کل سازمان قادر به تامین هیچگونه صلحی در جهان نبوده و نیست. صلح فقط در شرایط استقرار یک رژیم سوسیالیستی تامین شدنی است.
اقتصاد جهانی بیش از هر زمانی بهتوسعه و به کارگیری سیستمهای جنگی، کنترل اجتماعی و سرکوب وابسته شده است، تا از این طریق کسب سود و انباشت سرمایه را با وجود رکود مزمن و اشباع بازارهای جهانی تداوم بخشد. از این مسئله تحت عنوان «انباشت نظامی» یاد میشود و به شرایطی اطلاق میشود که طی آنْ اقتصاد جهانی مبتنی بر جنگهای دائمی دولتی، کنترل اجتماعی و سرکوب قرار میگیرد که در حال حاضر با تکنولوژیهای جدید دیجیتالی نیز تقویت شده است.
از سال 2008 و وقوع بحران مالی در همین سال شاهد یک قطببندی سیاسی در سراسر جهانی بودهایم که در یک سوی آن طیف راست افراطی جدید و در سوی دیگر گروه بندیهای نوینی از چپهای میلیتانت و خیزشگر در بدنه جامعه قرار دارند. بحران ساختاری کنونی در نظام سرمایهداری شورشهای طبقات و اقشار تحت ستم را برانگیخته است. کارگران، دهقانان فقیر و سایر زحمتکشان ـجملگی به انواعی از اعتصابات و اعتراضات در جایجای دنیا دست زدهاند. از ایران تا شیلی، از سودان تا سریلانکا، از آمریکای لاتین تا ایالات متحده یک گرایش رادیکال و چپ به طور خزیده شروع شده و در جائی مثل ایران به جنبشانقلابی “زن، زندگی، آزادی” یا انقلاب ژینا فرا روئیده است.
جنگی که از ابزارهای اصلی سرمایه داران و دولتهایشان برای غلبه بر تناقضات و تامین منافعشان می باشد. بنابراین هرگونه ادعای صلح، که در سخنان چند روز پیشِ جو بایدن در هفتاد و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل وجود داشت الفاظی بی اساس، ریاکارانه و فریبکارانه بیش نیست. صلح فقط در شرایط استقرار یک رژیم سوسیالیستی تامین شدنی است.