احمد علمالهدی امام جمعە مشهد و عضو مجلس خبرگان در نماز جمعه اول بهمن ماه ۱۴۰۰ مشهد، ضمن اشاره به مسئلەی حجاب زنان, به روال همیشه به زعم ايشان بدحجابان را شديدا مورد اهانت قرار داد و در بخشی از سخنانش به موضوع ورود زنان به ورزشگاهها نیز پرداخت. او ضمن اشاره به اینکه ” زمین چمن فوتبال جای هیجان است و زنان نیز به دلیل عاطفیتر بودن هیجان بیشتری را از خود ظهور و بروز میدهند. اما این هیجان به دلیل تحریککننده بودن برای مردان، حرام است.”
او با بیان این که زنان نباید از تماشای فوتبال محروم و صرفا محدود به تماشای آن از آیینه تلویزیون شوند ادامه داد: مسئولان ورزش در نظام اسلامی موظف هستند در زمینهای چمن مکانهایی را طراحی و آمادهسازی کنند که موجب شود با حضور زنان، مردان نتوانند از هیجان زنان سوء استفاده کنند و زنان هم با حفظ مصونیت بتوانند بازی فوتبال را در محل تماشا کنند”.
او همچنین با بیان این که در نظام اسلامی هیچ فردی نگفته که زنان محروم از تماشای فوتبال شوند گفت: “دستگاه متولی و مسئول توسعه ورزش در کشور، مسئول ایجاد فضا برای صیانت زنان در تماشای بازی فوتبال است”.
ادعای اینکه در نظام اسلامی هیچ فردی نگفته که زنان محروم از تماشای فوتبال شوند در حالیست که سالهاست مسئله ورود زنان به استادیومهای ورزشی به عنوان یک چالش پیش روی ورزش در ایران بودە است و رژیم جمهوری اسلامی مدام بە دلیل منع ورود زنان به ورزشگاهها از سوی مجامع ورزشی جهانی از جمله ” فیفا ” تحت فشار بودەاست.
سال ۸۴ که محمود احمدینژاد پس از حضور محدود دختران علاقمند به فوتبال در جشن صعود تیم ملی به جام جهانی آلمان اعلام کرد ورود زنان به ورزشگاهها آزاد است، اگرچه وی بسیار زود از این بیان خود عقب نشینی کرد، اما همان ابلاغیه سبب شد ورود زنان بە کلی برای بیش از یک دهه به هر ورزشگاهی ممنوع شود و بە مدت حدود ۱۵سال و تا چەند هفته پیش حتی ورود زنان خبرنگار هم به ورزشگاهها ممنوع بود.
همچنین بسیاری از زنان ورزشکار نیز که با تمام این محدودیتها طی این سالها در رشتههای گوناگون ورزشی فعالیت داشتەاند با بهانههای واهی همچون رعایت نکردن حجاب اسلامی و غیره مدام تحت فشار بودە و بە ناچار از تیم ملی و ورزشهای حرفه ای کناره گیری کرده و یا توسط فدراسیون های این رژیم اخراج شده و مجبور به ترک کشور شدهاند.
هدف از فراهم کردن فضا برای صیانت از زنان در عین ورزش به معنی ایجاد مکانهای کاملا مجزا و سرپوشیده و در محدوده مشخص جدا از حضور مردان است. رژیم که در طول بیش چهار دهه گذشته موفق نشده است زنان یعنی نیمی از جامعه را در پستو خانه حصر نماید، به عناوین مختلف و با ارائه طرحهای بغایت ارتجاعی همچون ” طرح محرم سازی مدارس دخترانه، طرح متناسب سازی فضای آموزشی، طرح استتار مدارس دخترانه، جدا سازی و منع اختلات نوآموزان دختر و پسر در کلاسهای پيش دبستانی و غیره….مدام تلاش نمودە است تا تمام عرصههای اجتماعی را برای حضور زنان به یک زندان واقعی تبدیل نماید و تمام این اقدامات را تحت عنوان محرم سازی و صیانت از به زعم خود عفاف زنان انجام داده و می دهند.
در حالی که رژیم اسلامی با بحرانهای عمیقی روبروست و برای برون رفت از آن و تامین نیازهای مردم کارگر و زحمتکش پاسخی ندارند، در حالی که به دلیل عجز و ناتوانی رژیم اسلامی هنوز هم روزانه هزاران نفر به بیماری کرونا مبتلا میشوند و تعداد زیادی نیز جان خود را از دست می دهند، مسئولین مرتجع این رژیم همچنان مسئلەی آزادیهای زنان را يکی از بزرگترین چالشهای پيش روی خود قلمداد می کنند و هرازگاهی با پيش کشیدن طرح و برنامههای ارتجاعی تلاش بر محدود کردن زنان و گسترش دامنەی تبعیضات جنسیتی در جامعه را دارند.
دستاویز قراردادن عبارت صیانت از زنان، محدود کردن هرچه بیشتر زنان و توهین به جایگاه اجتماعی آنهاست. در سایهی این رژیم ضد انسانی، خشونت و تحقیر علیه زنان، اعم از خشونتهای خانوادگی، ضرب و شتم زنان، آزارهای جنسی، قتلهای ناموسی، ازدواجهای زودرس و اجباری (کودکهمسری)، ختنهٔ زنان و … هر روزه در حال گسترش بوده و با پایینآوردن سن ازدواج دختران از ۱۸ سال به 13 سال و در عمل به کمک حیله های شرعی به 9 سال و احیای قوانین جزایی قصاص، آن هم بر مبنای تبعیضات فاحش جنسیتی، تا به حد نیمه انسان تلقی شدن زنان موارد خشونت و تبعیض بر ضد زنان را افزایش داده است، افزایش بیکاری و فقر در کنار رشد اعتیاد، بزهکاری، و بیخانمانی در میان زنان نیز همچون مردان از آسیبهای بارز اجتماعی جامعه ایران است. پایین آمدن سن تن فروشی، بالا رفتن میزان بیماریهای مقاربتی، از جمله ایدز و توسل جستن فزاینده به تن فروشی، به میزان آسیب پذیری جسمی و روانی و هویتی زنان افزوده است.
واقعیت اینست که رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی هیچ وقت نتوانسته است موقعیت و وضعیت زنان و مردان را در جامعه آنطوری که مد نظرش بوده رقم بزند. جامعهٔ پویا و متحول ایران، هیچگاه تسلیم برنامهها و سیاستها و اعتقادات شبه «طالبانها» و شبه «داعشهای» حاکم بر ایران نشده و کشمکش سیاسی و مدنی و نبرد فرهنگی میان مرتجعین، مردسالاران، فقیهسالاران، مستبدان و سرکوبگران از یک سو؛ و نوگرایان، نواندیشان، شادیجویان، آزادیخواهان، حق طلبان و عدالتجویان جامعه از سوی دیگر، در سرتاسر چهار دههٔ گذشته ادامه داشته است؛ و زنان آگاه و آزادیخواه با شیوههای گوناگون اعتراضی و مبارزاتی خود پیشاپیش این نبرد فرهنگی، مدنی و سیاسی، نقش اصلی را ایفا کردهاند.
زنان مبارز و آزادیخواه ایران در مقابل تمام فریب و نیرنگ های ارتجاعی و خرافی و دروغ و فساد رژیم اسلامی سرافرازانه ایستادهاند و عزم را بر آن دارند کە صیانت واقعی از کرامت انسانی خود را تنها از راه سرنگونی این رژیم ارتجاعی به دست آورند.
ن شوند ادامه داد: مسئولان ورزش در نظام اسلامی موظف هستند در زمینهای چمن مکانهایی را طراحی و آمادهسازی کنند که موجب شود با حضور زنان، مردان نتوانند از هیجان زنان سوء استفاده کنند و زنان هم با حفظ مصونیت بتوانند بازی فوتبال را در محل تماشا کنند”.
او همچنین با بیان این که در نظام اسلامی هیچ فردی نگفته که زنان محروم از تماشای فوتبال شوند گفت: “دستگاه متولی و مسئول توسعه ورزش در کشور، مسئول ایجاد فضا برای صیانت زنان در تماشای بازی فوتبال است”.
ادعای اینکه در نظام اسلامی هیچ فردی نگفته که زنان محروم از تماشای فوتبال شوند در حالیست که سالهاست مسئله ورود زنان به استادیومهای ورزشی به عنوان یک چالش پیش روی ورزش در ایران بودە است و رژیم جمهوری اسلامی مدام بە دلیل منع ورود زنان به ورزشگاهها از سوی مجامع ورزشی جهانی از جمله ” فیفا ” تحت فشار بودەاست.
سال ۸۴ که محمود احمدینژاد پس از حضور محدود دختران علاقمند به فوتبال در جشن صعود تیم ملی به جام جهانی آلمان اعلام کرد ورود زنان به ورزشگاهها آزاد است، اگرچه وی بسیار زود از این بیان خود عقب نشینی کرد، اما همان ابلاغیه سبب شد ورود زنان بە کلی برای بیش از یک دهه به هر ورزشگاهی ممنوع شود و بە مدت حدود ۱۵سال و تا چەند هفته پیش حتی ورود زنان خبرنگار هم به ورزشگاهها ممنوع بود.
همچنین بسیاری از زنان ورزشکار نیز که با تمام این محدودیتها طی این سالها در رشتههای گوناگون ورزشی فعالیت داشتەاند با بهانههای واهی همچون رعایت نکردن حجاب اسلامی و غیره مدام تحت فشار بودە و بە ناچار از تیم ملی و ورزشهای حرفه ای کناره گیری کرده و یا توسط فدراسیون های این رژیم اخراج شده و مجبور به ترک کشور شدهاند.
هدف از فراهم کردن فضا برای صیانت از زنان در عین ورزش به معنی ایجاد مکانهای کاملا مجزا و سرپوشیده و در محدوده مشخص جدا از حضور مردان است. رژیم که در طول بیش چهار دهه گذشته موفق نشده است زنان یعنی نیمی از جامعه را در پستو خانه حصر نماید، به عناوین مختلف و با ارائه طرحهای بغایت ارتجاعی همچون ” طرح محرم سازی مدارس دخترانه، طرح متناسب سازی فضای آموزشی، طرح استتار مدارس دخترانه، جدا سازی و منع اختلات نوآموزان دختر و پسر در کلاسهای پيش دبستانی و غیره….مدام تلاش نمودە است تا تمام عرصههای اجتماعی را برای حضور زنان به یک زندان واقعی تبدیل نماید و تمام این اقدامات را تحت عنوان محرم سازی و صیانت از به زعم خود عفاف زنان انجام داده و می دهند.
در حالی که رژیم اسلامی با بحرانهای عمیقی روبروست و برای برون رفت از آن و تامین نیازهای مردم کارگر و زحمتکش پاسخی ندارند، در حالی که به دلیل عجز و ناتوانی رژیم اسلامی هنوز هم روزانه هزاران نفر به بیماری کرونا مبتلا میشوند و تعداد زیادی نیز جان خود را از دست می دهند، مسئولین مرتجع این رژیم همچنان مسئلەی آزادیهای زنان را يکی از بزرگترین چالشهای پيش روی خود قلمداد می کنند و هرازگاهی با پيش کشیدن طرح و برنامههای ارتجاعی تلاش بر محدود کردن زنان و گسترش دامنەی تبعیضات جنسیتی در جامعه را دارند.
دستاویز قراردادن عبارت صیانت از زنان، محدود کردن هرچه بیشتر زنان و توهین به جایگاه اجتماعی آنهاست. در سایهی این رژیم ضد انسانی، خشونت و تحقیر علیه زنان، اعم از خشونتهای خانوادگی، ضرب و شتم زنان، آزارهای جنسی، قتلهای ناموسی، ازدواجهای زودرس و اجباری (کودکهمسری)، ختنهٔ زنان و … هر روزه در حال گسترش بوده و با پایینآوردن سن ازدواج دختران از ۱۸ سال به 13 سال و در عمل به کمک حیله های شرعی به 9 سال و احیای قوانین جزایی قصاص، آن هم بر مبنای تبعیضات فاحش جنسیتی، تا به حد نیمه انسان تلقی شدن زنان موارد خشونت و تبعیض بر ضد زنان را افزایش داده است، افزایش بیکاری و فقر در کنار رشد اعتیاد، بزهکاری، و بیخانمانی در میان زنان نیز همچون مردان از آسیبهای بارز اجتماعی جامعه ایران است. پایین آمدن سن تن فروشی، بالا رفتن میزان بیماریهای مقاربتی، از جمله ایدز و توسل جستن فزاینده به تن فروشی، به میزان آسیب پذیری جسمی و روانی و هویتی زنان افزوده است.
واقعیت اینست که رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی هیچ وقت نتوانسته است موقعیت و وضعیت زنان و مردان را در جامعه آنطوری که مد نظرش بوده رقم بزند. جامعهٔ پویا و متحول ایران، هیچگاه تسلیم برنامهها و سیاستها و اعتقادات شبه «طالبانها» و شبه «داعشهای» حاکم بر ایران نشده و کشمکش سیاسی و مدنی و نبرد فرهنگی میان مرتجعین، مردسالاران، فقیهسالاران، مستبدان و سرکوبگران از یک سو؛ و نوگرایان، نواندیشان، شادیجویان، آزادیخواهان، حق طلبان و عدالتجویان جامعه از سوی دیگر، در سرتاسر چهار دههٔ گذشته ادامه داشته است؛ و زنان آگاه و آزادیخواه با شیوههای گوناگون اعتراضی و مبارزاتی خود پیشاپیش این نبرد فرهنگی، مدنی و سیاسی، نقش اصلی را ایفا کردهاند.
زنان مبارز و آزادیخواه ایران در مقابل تمام فریب و نیرنگ های ارتجاعی و خرافی و دروغ و فساد رژیم اسلامی سرافرازانه ایستادهاند و عزم را بر آن دارند کە صیانت واقعی از کرامت انسانی خود را تنها از راه سرنگونی این رژیم ارتجاعی به دست آورند.