در حالیکه رژیم اسلامی در باتلاق بحرانهای عمیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی غوطهور است، اکثر مردم ایران روزانه با بیکاری و فقر و گرسنگی دست به گریبان هستند،مسئولین مرتجع این رژیم همچنان مسئلە آزادیهای زنان را يکی از بزرگترین چالشهای پيشروی خود قلمداد می کنند. آنها هرازگاهی با پيش کشیدن طرح و برنامههای ارتجاعی همچون طرح«عفاف و حجاب»، « طرح محرم سازی مدارس دخترانه»، طرح « متناسب سازی فضای آموزشی»، طرح «استتار مدارس دخترانه» ، جدا سازی دختر و پسر در مدارس ، طرح حصارکشی جنسیتی پارکها، در تلاش هستند تمام عرصههای اجتماعی را برای حضور زنان به یک زندان واقعیت بدیل و دامنەِ تبعیضات جنسیتی را در جامعه گسترش دهند.
تازه ترین مورد این گونه طرحهای ارتجاعی روز گذشته در سخنان رضا مرادصحرایی، وزیر آموزش و پرورش رونمایی شد.وی گفته است که « بایدکتابهای درسیمان را متناسب با جنسیت دختران و پسران متفاوت تالیف کنیم و در این راستا وزارت آموزش در نظر دارد برای دانش آموزان دختر و پسر کتابهای درسی جداگانه تهیه کند.» وی همچنین گفته است که این طرح متکی بر سند « تحول بنیادین آموزش و پرورش » می باشد. طرح ارتجاعی مذکور در مرداد ماه سال ۱۳۸۹ توسط شورای عالی آموزش و پرورش تهیه شده است. وزیر مرتجع و نامحترم آموزش و پرورش با بیحیائی تمام گفته است که هدف از این طرح نهادینه کردن امر « حیا» در سراسر جامعه است.
روشن است که در سایهی حاکمیت رژیم اسلامی، تحقیر و سلب حقوق ابتدائی زنان حد و مرزی ندارد. در زمینه آموزش و پرورش سالهاست شاهد اجرای سیاست ارتجاعی جدا سازی کودکان و نوجوانان دختر و پسر در مدارس،زنانه و مردانه کردن رشته های تحصیلی، ایجاد موانع در ورزش و دیگر فعالیتهای اجتماعی، و غیره هستیم.
بی شک زنان و مردان مبارز و آزادیخواه ایران مثل همیشه تسلیم طرح و نیرنگهای ارتجاعی رژیم اسلامی نخواهند شد و با اتحاد و همبستگی خود هر طرح ارتجاعی و طالبانی این رژیم را با شکست روبرو خواهند کرد.چنین طرحهایی آنهم در عصر انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، رسواتر از آن است که لزومی به افشای آن باشد. کارنامه مبارزات اجتماعی و سیاسی در ایرانِ تحت حاکمیت رژیم اسلامی نشان می دهدکه این رژیم علیرغم به کاربردن خشونتبارترین روشها، زندان، شکنجه و اعدام، در تحمیل شیوه زندگی مورد نظر خود به اکثریت مردم ایران سرش به سنگ خورده است.
ورزش زنان حرام بود. زنان برای سالهای طولانی حق ورود به ورزشگاهها را نداشتند. دوچرخه سواری زنان از گناهان و جرائم کبیره بود. داشتن دستگاه پخش ویدئو جرم بود.. چادر و مانتوی سیاه و حجاب کامل زنان موضوع کشمکش هر روزه زنان در خیابانها و میادین با ماموران رژیم بود. رشته های تحصیلی زنان را در دانشگاهها محدود کردند، ابتدا دشمنی با اینترنت سپس فیلترکردن و سرانجام کم کردن سرعت آن و دهها مورد دیگر. اما به کارنامه جمهوری اسلامی در همه این زمینه ها نگاه کنید، می بینید که چگونه رژیم اسلامی در این نبرد اجتماعی دائما سرش به سنگ خورده است و دست از پا درازتر ناچار به عقب نشینی و ترک میدان شده است.
بنابراین، بحث بر سر ارتجاعی بودن و ضدانسانی بودن و صفات دیگر از این قبیل که شایسته چنین طرح هائی است، نیست، بحث بر سر این است که چرا جمهوری اسلامی در شرایطی که نه تنها مشروعیت بلکه اساس حاکمیتش هم از جانب اکثریت آحاد این جامعه زیرسوال رفته است و گرفتار طوفانهای سهمگین است، به چنین تخته پاره ای برای نجات خود از غرق شدن متوسل می شود؟ پاسخ روشن است. رژیم اسلامی درزمینه اجتماعی حرفی برای گفتن ندارد. از اینرو با فشار بر زنان و سرکوب مبارزات آزادیخواهانه و برابری طلبانه آنها ۲ هدف را هم زمان تعقیب می کند: اول، می خواهد برای خود در میان عقب مانده ترین بخشهای جامعه که از مردسالاری و سلب حقوق زنان تغذیه می کنند و یا احیانا هنوز غرق در اوهام ارتجاعی و مذهبی خود هستند ،پایگاهی برای خود بیابد و به آنها بگوید:« به عنوان یک رژیم اسلامی هنوز وجود دارد.»
دوم، مرعوب ساختن کل جامعه و فرونشاندن جنبشهای اجتماعی جاری. اما چه کسی نمیداند که شجاع تو جسارت در جامعه ایران و بویژه در میان زنان اکنون به یک پدیده اجتماعی تبدیل شده است. این رژیم ۴۴سال است که با صرف میلیاردها دلار از صدا و سیما تا سیستم قضایی و زندانها، از نهادهای مذهبی تا نیم میلیون آخوند، طلبه، کارشناس و مبلغ مذهبی، از ارگانهای نظامی و امنیتی تا سیستم آموزشی، از نماز جمعه و حوزه های مذهبی تا گشت ارشاد، از اراذل و اوباش اسلامی تا سینما و هنر حکومتی، تلاش می کنند زنان را به جنس دوم، به صغیر و توسری خور تبدیل نمایند. آنها امروز ناباورانه و هراسان شاهد شکست فاحش تلاشهای بی ثمر خود هستند.
زنانِ جسور و مبارز، دوش به دوش کارگران و زحمتکشان پیشرو، پیشقراولان سرنگونی حکومت اسلامی و بنیاد نهادن جامعه انسانی و آزاد هستند. جامعه ایکه در آن آزادی هر فرد شرط تحقق آزادی همگان است. جامعه ای آزاد و برابر و مرفه که در آن برابری زنان با مردان در همه حوزه های زندگی و کار تامین و تضمین می گردد.