استعمارگران در دو سه قرن گذشته جنایات هولناکی را در سراسر این کره خاکی انجام داده اند. دولتهای امپریالیستیِ کنونی وارثان استعمارگران کهن، اکنون نیز هر جا منافع اقتصادی و سیاسی آنها ایجاب کند، بمب و موشک بر سر مردم کشورهای عقب مانده فرو می ریزند و نسل کشی ها و جنایات خود را هم تحت عنوان “دخالتهای بشردوستانه”توجیه می کنند.
در چند هفته گذشته سه نمونه از این جنایتها در کانون توجهات رسانه های غربی قرار گرفته است. سه نمونه ای که علیرغم گذشت زمان، همچون زخمی عمیق همچنان بر پیکر بشریت خواهد ماند. همدستی حکومت فرانسه در نسل کشی رواندا، همدستی حکومت آلمان در نسل کشی نامبیا و کشف گور دسته جمعی کودکان بومی کانادا در کلیساهای کاتولیک.
نمونه رواندا: رواندا کشوری با جمعیت حدودا 13 میلیون نفر در قاره آفریقا است. در جریان جنگ داخلی که توسط قدرت های بزرگ سرمایه داری بر سر کنترل این کشور بین دو گروه قومی “توتسی” و “هوتو” به راه انداخته شد، در زمانی کمتر از صد روز، یک میلیون و هفتاد هزار نفر از قوم توتسی توسط قوم هوتو به قتل رسیدند. در این نسل کشی هزاران نفر از قوم هوتو ها که موافق این جنایت نبودند نیز به قتل رسیدند. با وجودِ این نسل کشیِ بی رحمانه، هوتو ها نتوانستند در این جنگ پیروز شوند.حکومت فرانسه در زمان “فرانسوا میتران” با حکومت اقلیت هوتو به ریاست “جووین حَبیار یمانا” ارتباط نزدیک و تنگاتنگی داشت. حکومت وقت فرانسه با برپا کردن منطقه ای امن در رواندا به حمایت از نظامیان هوتو پرداخت. زمانی هم که هوتو ها شکست خوردند سران و نظامیان وابسته به این گروه را در اردوگاه های نظامی خود مخفی کردند. حکومت رواندا در طول 25 سال گذشته مداوما دولت فرانسه را به دست داشتن در این نسل کشی متهم کرده است، اما حکومت فرانسه هر بار آن را رد کرده است.بسیاری از آکادمیسین ها، روشنفکران و نیروهای چپ در طی سال های اخیر تلاش کرده اند ابعاد این جنایت را روشن کنند. آنها درخواست دسترسی به آرشیو کاخ الیزه و ارتش فرانسه را داشتند که هربار حکومت مانع از دسترسی آنها به این اسناد می شد. در نتیجه این تلاش ها در سال 2019 امانوئل ماکرون رئیس جمهور فعلی فرانسه به گروهی از تاریخدانان به رهبری “وینسِنت دوکلرت” اجازه دسترسی محدود به پاره ای از این اسناد را داد. کمیسیون تشکیل و مشغول بررسی نقش فرانسه با استفاده از اسناد در دسترس قرار گرفته شدند. به تازگی این کمیسیون گزارشی هزار صفحه ای از این جنایت منتشر کرده است. نتیجه گیری این گزارش چنین است: فرانسه دیکتاتوری هوتو ها را تقویت کرده است، فرانسه بدون قید و شرط از نژادپرستی قومی هوتو ها به رهبری “جووین حبیار یمانا ” رئیس جمهور وقت رواندا و رژیم نسل کش وی حمایت کرده و بنابراین در کشتار بیش از یک میلیون انسان مسئولیت سنگینی دارد.
در سال 2020 یکی از اصلی ترین مسئولین قوم هوتو در این نسل کشی “فلیسین کابوگا ” بعد از 25 سال در پاریس دستگیر شد. این شخص سال ها تحت تعقیب بود و کسی نشانی از محل سکونت وی نداشت. کابوگا که اکنون 85 ساله است و قرار است در دادگاه لاهه به خاطر جنایت علیه بشریت دادگاهی شود، در کشور فرانسه دستگیر شد.
فاجعه نسل کشی توتسی ها در مقابل چشمان باز دنیا با پوشش کامل خبری رسانهها و بیعملی سازمان ملل انجام شد. بهطور مثال در ابتدای نسلکشی ۱۰۰۰ نیروی اروپایی برای تخلیه اتباع خارجی از رواندا به آنجا فرستاده شد که به سرعت کشور را ترک کردند. یا صلحبانان بلژیکی سازمان ملل مدرسهای را که ۲۰۰۰ توتسی به آنان پناهندشده بودند بعد از رسیدن دستورِ عقبنشینی؛ ترک نمودند که منجر به قتلعام کلیه پناهندگان شد. واحدهای فرانسوی در چهارچوب نیروی حافظ صلح سازمان ملل در این کشور مستقر بودند و این جنایت در حالی اتفاق افتاد که این نیروها می توانستند از وقوع آن جلوگیری کنند و یا حداقل دامنه آنرا محدود نمایند. آنها نه تنها چنین نکردند، بلکه عملا به حمایت از هوتو ها پرداختند.
روابط دو کشور فرانسه و رواندا در این سال ها تیره بوده است. امانوئل ماکرون بعد از 25 سال چند هفته پیش به رواندا سفر کرد و در آنجا با قربانیان این نسل کشی همدردی کرد. وی در سخنانی به کوتاهیِ دولت فرانسه در قبال این نسل کشی اشاره کرد اما مشارکت در این جنایت را نپذیرفت.
زخم هایی که با مشارکت قدرت های سرمایه داری بر پیکر مردم آفریقا وارد شده است، به آسانی فراموش نخواهند شد. مکرون و حکومت فرانسه حتی زحمت عذر خواهی از بابت این جنایت وحشتناک را نیز به خود نمی دهند.
اما چرا دولتهای فرانسه و آلمان در این مقطع بخشی از مسئولیت خود در قبال نسل کشی های رواندا و نامیبیا را پذیرفته اند؟ پاسخ این است که دولتهای اروپائی نگران گسترش فعالیتهای دولت چین در آفریقا هستند. در عین حال مردم آفریقا نیز خاطره این نسل کشی ها را از یاد نبرده اند. دلجوئی ریاکارانه از مردم آفریقا قرار است راه را برای گسترش نفوذ این دولتها هموار کند. هدف آنها از این تاکتیک های سیاسی نه پشیمانی و اصلاح، بلکه ادامه همان سیاست ها با رویکردی دیگر است. آنها تلاش می کنند با تطمیع و پشتیبانی از دیکتاتورهای بومی در کشورهای آفریقائی هم از نفوذ چین در این مناطق جلوگیری کنند و هم منافع اقتصادی و غارتگرانه خود را تامین نمایند.