حزب کمونیست ایران

جنبش روژآوا در بوته آزمونی دیگر

این روزها اخبار مربوط به عقب نشینی یگانهای مدافع خلق و یگانهای مدافع زنان از جنگ مقاومت در برابر تهاجم ارتش اشغالگر دولت فاشیست ترکیه و صحنه های کشتار و آوارگی مردم بی دفاع و مذاکرات و توافقات قدرت های جهانی و منطقه ای درگیر در بحران سوریه و نقل و انتقال ستون های ارتش آنان همه حاکی از تبانی این قدرت های امپریالیستی و ارتجاعی علیه جنبش حق طلبانه مردم کردستان سوریه است.

مجموعه این تحولات تردیدی باقی نمی گذارد که همه قدرتهای امپریالیستی دخیل در بحران سوریه مانند آمریکا و روسیه و دولت های اروپائی عضو پیمان امپریالیستی ناتو و همچنین قدرت های سرمایه داری ارتجاعی منطقه مانند دولت بشار اسد و رژیم جمهوری اسلامی با دولت فاشیست ترکیه بر سر اشغال مناطق وسیعی از خاک کردستان سوریه تحت عنوان ایجاد “منطقه امن” به توافق رسیده اند. اگر هنوز اندک اختلافی وجود دارد نه بر سر ماهیت اشغالگرانه طرح ایجاد “منطقه امن”، بلکه بر سر آن است که ارتش کدام یک از قدرت های ارتجاعی کنترل این نوار حائل را در اختیار داشته باشد. اگر دولت های اروپائی عضو ناتو ترجیح می دهند که این منطقه تحت کنترل یک نیروی “حافظ امنیت” بین المللی باشد، اما از مفاد توافقات انجام گرفته بین پوتین رئیس جمهور روسیه با اردوغان در روز سه شنبه ۲۲ اکتبر پیداست که دولت های ترکیه، روسیه و سوریه در هماهنگی با هم کنترل تمام مناطق مرزی کردستان با ترکیه را در دست خواهند گرفت. بر اساس این توافقات دولت ترکیه بیش از ده پایگاه دیده بانی در نوار مرزی دایر می کند و جولان واحد های گشتی نیروهای ارتش آن در منطقه با حضور نیروهای ارتش روسیه و ستون هایی از ارتش سوریه یگان های مدافع خلق و نیروهای سوریه دمکراتیک را تا عمق ۳۲ کیلومتری از مرز ترکیه دور می کنند.

با وجود این صف بندی های منطقه ای و جهانی و در شرایطی که جنبش حق طلبانه روژآوا در حلقه دشمنان متعدد و دوستان دروغین گرفتار آمده و مخاطراتی که آن را تهدید می کند، اکنون بیش از هر زمان دیگر این امر به اثبات رسیده که سرنوشت این جنبش تنها در میدان جنگ و رویاروئی نظامی با این دشمنان قسم خورده تعیین نمی شود. اکنون که قدرت های امپریالیستی و قدرتهای ارتجاع منطقه ای دست در دست هم شرایط بس دشواری را به جنبش حق طلبانه مردم کردستان سوریه تحمیل کرده اند، قبل از هر چیز لازم است مختصات دوره جدید، منافع و ماهیت سیاست قدرتهایی که در همدستی با دولت فاشیست ترکیه این وضعیت دشوار را به مردم کردستان سوریه و جنبش حق طلبانه آنان تحمیل کرده اند توضیح داده شود. باید هر گونه توهم به پشتیبانی قدرتهای امپریالیستی و ارتجاع منطقه ای را قاطعانه به دور افکند. توده های مردم تنها با روشن بینی در مورد ماهیت آنچه اتفاق افتاده است می توانند راه حفاظت از دستاوردهایشان در دل اوضاع پیچیده کنونی را باز یابند. کردستان سوریه دیگر به دوران قبل از برپائی جنبش نان و آزادی در سال ۲۰۱۱ باز نمی گردد. جنبش روژآوا اگر چه بخشی از مناطق تحت کنترل خود را از دست داده است، اما دستاوردهایی دارد که به راحتی قابل بازپس گیری نیستند. در تجربه خود مدیریتی کردستان سوریه به همت زنان و مردان آزاده قوانینی در زمینه برابری زنان و مردان و دخالت مستقیم آنان در اداره جامعه، برابری حقوقی افراد متعلق به مذاهب و ملیت های مختلف، تأمین آزادی های سیاسی، جاری شده اند که هنوز هم می توانند برای جنبش های اعتراضی و حق طلبانه در خاورمیانه الهام بخش باشند. بر طبق این قوانین زنان از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در ارگانهای مختلف اداره جامعه برخوردار هستند؛ مهریه مانند یکی از نشانه های به بردگی کشاندن زنان ملغی شده است؛ چند همسری، زن به زن بجای خون بها و همسرگیری در مقابل پرداخت دیه ممنوع اعلام شده است؛ هر گونه اعمال تبعیض و خشونتی علیه زنان ممنوع اعلام شده است؛ قتل زنان با توجیه حراست از شرف و ناموس جنایت بحساب می آید و تحت پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ زن و مرد در برابر کار مشابه مزد برابر می گیرند؛ خشونت و تبعیض برعلیه زنان جرم تلقی می شود و به موجب قانون مستوجب مجازات است.

اکنون زمان آن است که این دستاوردها تعمیق و گسترش پیدا کنند. نباید گذاشت تحت فشارها و مخاطراتی که این جنبش خود مدیریتی را تهدید می کند مشارکت و دخالت مستقیم توده ها در اداره امور جامعه و تعیین سرنوشت سیاسی خودشان کمرنگ شود. باید مشارکت مستقیم توده های کارگر و مردم زحمتکش در اداره امور جامعه را نهادینه کرد و از این طریق با خطر رشد بوروکراتیسم، رشد روش های غیر دمکراتیک و فساد اداری و مالی مقابله کرد. در زمینه اقتصادی لازم  است که رفاه و آسایش توده های مردم در مرکز توجه برنامه های اقتصادی قرار گیرد و چنین امری نمی تواند سمت گیری ضد سرمایه داری نداشته باشد.  تنها در این صورت است که توده های رنجدیده ساختار سیاسی و اداری حاکم را از خود می دانند، به دستاوردهایشان بیشتر دل می بندند و توان مقابله با مخاطرات خارجی را پیدا می کنند.

این جنبش با دستاوردهایش نه تنها برای مردم سوریه، بلکه برای مردم سراسر خاورمیانه و جهان از جذابیت برخوردار است. این جنبش را نه تنها با پیروزی های شکوهمندش در برابر داعش و مقاومت شجاعانه اش در برابر فاشیسم اردوغانی، بلکه با ارزش های انسانی هم که از آن به دفاع برخاسته باید بیشتر به جهانیان شناساند. اکنون در شرایطی که مردم آزاده کردستان سوریه می توانند دست اندرکار تعمیق و گسترش دستاوردهایشان باشند، دولت سوریه همچنان در موقعیت شکننده ای قرار دارد. دیکتاتوری بشار اسد اگر توانست در همدستی دوفاکتو با قدرتهای ارتجاعی منطقه و گروه های تروریست اسلامی جنبش نان و آزادی را به بیراهه ببرد و سرانجام به شکست بکشاند، اما نتوانسته است ریشه ها و زمینه های عینی آن را بخشکاند. با توجه به وجود زمینه های عینی موج دوم جنبش های توده ای و انقلابی در خاورمیانه، سوریه، ایران و عراق و ترکیه را نیز فرا خواهد گرفت و فوران خشم توده های جان به لب رسیده رژیم های دیکتاتوری بحران زده حاکم در این کشورها را درهم خواهد کوبید. با این چشم انداز باید این باور را در میان مردم کردستان سوریه پروراند که تا زمانی رژیم سرمایه داری بشار اسد در سوریه حاکم است، پیروزی جنبش حق طلبانه مردم کردستان نمی تواند هیچ تضمینی داشته باشد. اما گستراندن این باور و تقویت روح همبستگی برای برپائی یک جنبش سراسری را نمی توان با استراتژی تأسیس سیستم فدرالی و سهم بری از قدرت سیاسی در چهار چوب همین ساختار سیاسی و طبقاتی حاکم بر سوریه دنبال کرد. باید افق سرنگونی انقلابی رژیم های دیکتاتوری و انقلاب اجتماعی را پیش روی هر جنبش پیشرو و حق طلبانه ای قرار داد.

مردم کردستان سوریه در دل اوضاع پیچیده کنونی بیش از هر زمان دیگری به حمایت و پشتیبانی مردم آزادیخواه در کشورهای منطقه و سراسر جهان نیاز دارند. تا جایی که به طبقه کارگر و جنبش های پیشرو اجتماعی در کشورهای منطقه مربوط می شود باید با تشدید مباررزه برای سرنگونی رژیم های حاکم بر ایران و ترکیه و نیروهای حاکم در عراق به این حمایت ها عمق استراتژیک بخشید.