یکی از نقاط قوت خیزش انقلابی مردم ایران همبستگی و وحدتی تاریخی و بی سابفه می باشد که بین ملیت ها، اقشار و شهرهای گوناگون وجود دارد. شعار های وحدتبخشی که بر لبان مبارزین و انقلابیون جاریست و اقدامات ستایش آمیز آنها از این همبسگی سرچشمه گرفته و میگیرد.
سران جمهوری اسلامی سرمایه و دستگاه های تبلیغی و اطلاعاتی آنها، با تحریف واقعیات تاریخی، دروغ پراکنی ها و حیله گری های مزورانه کوشیده اند این وحدت را از میان بردارند. آمرین و عاملین مرتجعِ جنایتکار محلی از همان ابتدای شروع این جنبش به شیوه هایی گاه پیچیده برای تفرقه اندازی کوشیدند همبستگی مذکور را از بین ببرند. برای مثال آنها در کردستان و بلوچستان بیشتر از مثلا در تهران از فشنگ جنگی استفاده کرده و لاجرم کشتار وسیع تری در این دو خطه راه انداختند. آنها به این طریق تلاش کردند تا بین ساکنین پایتخت و اهالی کردستان و بلوچستان تفرقه بیاندازند. اما تیرشان به سنگ خورد.مبارزین و انقلابیون در تهران با شعار های “از کردستان تا تهران، خونین تمام ایران” و “از کردستان تا تهران، ستم علیه زنان” به این حیله گری کهنه پرستان جواب دادند. جنایتکاران حاکم همزمان تمرکز تبلیغاتی خود را روی سیستان و بلوچستان گذاشتند تا شاید بین ملیت آذری و بلوچ ها با کردستان تفرقه درست کنند. “آذربایجان بیدار است، حامی کردستان است” و “از کردستان تا تبریز، خشم ما گشته لبریز” پاسخ دندان شکن آذری ها به اقدامات تفرقه افکنانه سران رژیم بود. مبارزین در سیستان و بلوچستان نیز با شعارهای “سنندج، زاهدان، چشم و چراغ ایران” به آن جنایتکاران تودهنی زدند.
شماری از آخوندهای دولتی و بعضی از فرماندهان، که عموما غیر سیاسی هستند، در فرصت های گوناگون ساده لوحانه از خطر تجزیه، بویژه در کردستان، دم زدند. اما انقلابیون با شعار “کردستان کردستان، گورستان فاشیستان” به این خاک پرستان و ناسیونالیست های معمم و نظامی جواب دادند. مسئولین بدنامِ اداره اطلاعات که دریافتند مهره های رژیم مورد تنفر مردم بوده و حتی افراد خودیشان نیز به حرفشان باور و اعتمادی ندارند حیله دیگری اندیشیدند. آنها در تازه ترین دسته گلی که به آب دادند از شیوه غیر انسانی شنود استفاده کرده و از زبان یک گوینده خبر در یک رسانه خطر تجزیه ایران را گوشزد کردند. آنها غافلند که طرح کنندگان این دروغ های شاخدار در هر شغل و مقامی که باشند فورا، مثل مقامات، منفور مردم میشوند، چنانچه در مورد اخیر اتفاق افتاده است.
خیزش انقلابی کنونی در استثمار شدید به کمک سرکوب، پایمال کردن ددمنشانه حقوق زنان و ملیت ها با استفاده از اختناق آمیز ترین شیوه ها، شکنجه های طاقت فرسا و اعدامهای هزاران نفره ی زندانیان سیاسی و عادی در زندان ها، کشتار در میادین جنگ علیه انقلابیون در کردستان، اعدام وسیع فعالان سیاسی کرد، بلوچ، عرب، آذری، اشاعه فقر تباه کننده، تشدید نابرابری کوه آسا، شایع کردن تن فروشی مذهبی، دامن زدن به بیخانمانی تا حد گورخوابی، نابودی فرهنگ پیشرو و علوم انسانی و جایگزین کردن آنها با خرافات مذهبی، شایع کردن فساد مالی و اخلاقی شدید در میان کاربدستان و اصنافی در جامعه و ستم هایی مشابه ریشه دارد. ستم ملی فقط یکی از ستمهای مذکور می باشد و فعالان رفع آن آگاهانه تشخیص داده اند که از میان برداشتن آن در گرو همگاری با استثمار شدگان و ستمدیدگان تر در گستره ایران برای استقرار یک حکومت دموکراتیک و مردمی و سراسری است. همین امر سبب شده که وحدت کنونی پایدار و رو به استحکام باشد. فعالین، رهبران و شرکت کنندگان در خیزش انقلابی کنونی به همین دلیل است که به سادگی قادر شده اند تمام تلاش های وسیع رژیم با رسانه های تحت سانسور، آخوند های خشک اندیش و فرماندهان غیر سیاسیش را خنثی سازند.