29 فروردین روز ارتش جمهوری اسلامی بود. در این روز رژه خودروها در دل فاجعه کرونایی رونقی نداشت. رسانه های نزدیک به سپاه نیز همین کم رونقی را به طرز کم رونق تری منعکس کردند. خمینی 29 فروردین را طی پیامی روز ارتش نام نهاد. وی در این پیام از جنایات گسترده فرماندهان ارتش شاهنشاهی به عنوان گناهان ضغیره نام برد و به عنوان ولی فقیه آنها را بخشید. او این نیرو را که بر پایه ناسیونالیسم ایرانی و منافع امپریالیستی شکل گرفته بود، در این پیام به عنوان ارتش اسلامی و توحیدی نام برد.
پروسه تشکیل ارتش فعلی ایران از سال 1300 خورشیدی شروع شد و با کسب پشتیبانی و کمک های مالی و تسلیحاتی دولت انگلستان به سرعت به صورت نیرویی درآمد که مرتجعین محلی و دولت انگلیس انتظار داشتند. این نیروی سرکوبگر که همیشه عامل چپاول و ناامنی بوده از همان ابتدا مرتکب جنایت های هولناکی در لرستان، کردستان و آذربایجان شد. حکومت رضا شاه از این نیرو برای سرکوب مبارزات کمونیست ها و کارگران استفاده های بسیار کرد. جنایات ارتش در کشتار کارگران اعتصابی شرکت نفت ایران و انگلیس در خوزستان در سال 1308 و به شکست کشاندن آن اعتصاب تاریخی به نفع شرکت انگلیسی، به خوبی شناخته شده است.
اما این نیرویی که در برابر مردم بی دفاع بی محابا کشتار می کرد، در مقابل نیروهای متفقین در شهریور سال 1320 بدون شلیک یک گلوله از پا درآمد و با فرار کلیه فرماندهانش متلاشی گردید. سران متفقین و بویژه دول آمریکا و بریتانیا پس از تسلط بر حکومت ایران بلافاصله آن را بازسازی کردند و سپس در سالهای 1324 و 1325 در کردستان و آذربایجان آنرا به جان مردم انداختند. کشتار هزاران نفر در کردستان و آذربایجان لکه ننگ دیگری بر دامان ارتش شاهنشاهی نشاند.. کودتای دربار علیه حکومت مصدق در مرداد سال 1332 با طرح ریزی سیا، سازمان جاسوسی آمریکا و به دست فرماندهان این ارتش انجام گرفت.
نقش جنایتکارانه ارتش در سرکوب مبارزات توده ای و ضد سلطنتی سال 1357از همه جنایات قبلی برجسته تر است. طی یکسالی که مردم و بویژه کارگران با تظاهرات و اعتصابهای فلج کننده برای سرنگون کردن حکومت 2500 ساله شاهنشاهی مبارزه می کردند، نیروهای ارتش به فرمان فرماندهان جنایتکارشان هزاران نفر از مردم و بویژه جوانان مبارز را کشتند و تعداد بیشتری را زخمی و فلج نمودند.
سرانجام وقتی کارگران شرکت نفت، شیرهای نفت را به روی کشورهای امپریالیستی و صنعتی بستند، سران آمریکا، آلمان غربی، بریتانیا و فرانسه در دیماه 57 در کنفرانس گوادلوپ به این نتیجه رسیدند که عمر حکومت پهلوی به پایان رسیده است. آنها تصمیم گرفتند با تقویت نیروهای مذهبی به رهبری خمینی از قدرت گیری نیروهای چپ و احتمال تسلط حکومت شوروی وقت بر ایران جلوگیری کنند. سران این دولت ها و در راس آنها دولت آمریکا وارد معامله با باند خمینی شدند و تصمیم گرفته شد با تحویل ارتش به نیروهای ارتجاعی اسلامی، انقلاب را به شکست بکشانند. سران ارتش به دستور هایزر، ژنرال آمریکایی، قبل از اینکه این نیروی ضربه خورده توسط انقلابیون متلاشی شود، آن را تحویل نیروهای اسلامی دادند. انقلابیون در برابر این توطئه های امپریالیستی و ارتجاعی با طرح شعار “ارتش ضد خلقی منحل باید گردد” به مقابله برخاستند. اما ضعف نیروهای کارگری و چپ به حکومت جدید که مورد حمایت تمام مرتجعین داخلی و دول غربی بود، امکان داد تا دوباره ارتش جنایتکار را به عنوان نیروی اسلامی و ولایی بازسازی کنند و به جان مردم انقلابی بیاندازند. ارتش بازسازی شده بلافاصله در خوزستان علیه مردم حق طلب خوزستان و کردستان وارد کارزار شد. گرچه این نیرو به همراه پاسداران ضربات سختی در کردستان خوردند، اما توانستند با استفاده از تجهیزات و جنگ افزارهای پیشرفته جنایات زیادی در این منطقه بیافرینند.
جمهوری اسلامی با استفاده از تجارب بورژوازی جهانی تا توانست بجز در جنگ علیه مردم کردستان ارتش را در مقابل مردم قرار نداد. رژیم برای سرکوب مبارزات کارگران، زنان، جوانان و آزادیخواهان از نیروهای سپاه استفاده کرد. اما خیزش دیماه 96، اعتراضات وسیع مرداد 97 و خیزش آبان 98 نشان داد که نیروی سپاه به تنهایی توان مقابله با مردم معترض را ندارد. پس ارتش، به عنوان یکی از پایه های اصلی استبداد اسلامی، ناچار شد گوشه ای از حضورش را نشان دهد. کیومرث حیدری، فرمانده نیروی زمینی ارتش روز 22 اسفند 99 ضمن مصاحبه ای اعتراف کرد که نیروهای تحت امرش در سرکوب مبارزات سراسری مردم نقش برجسته داشته و آنرا افتخار آمیز نامید. او تاکید کرد که دخالتشان با اجازه سردار باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ، و با تایید خامنه ای انجام شده است.
با اینکه در چند دهه گذشته این سپاه بوده که به عنوان نیروی اصلی سرکوب در جمهوری اسلامی عمل کرده و شناخته شده، اما ارتش نیز در کنار سپاه یکی از پایه های اصلی دفاع از دیکتاتوری اسلامی است. انحلال ارتش و همه نیروهای نظامی حرفه ای از جمله سپاه ضد مردمی پاسداران، خواست قلبی مردم ایران، شعاری است که در فردای رشد و تعمیق مبارزات انقلابی علیه رژیم جمهوری اسلامی، به یکی از اهداف مستقیم مردم تبدیل می شود و بار دیگر در سرلوحه مبارزات توده ای قرار خواهد گرفت.