4 دهه جنایت
نزدیک به 44 سال از وقوع فاجعه سینما رکس آبادان می گذرد. در آن فاجعه بیش از 600 تن از تماشاگران، زنده در آتش سوختند. اکنون دیگر این حقیقت روشن شده است که عوامل حرکت اسلامی طرفدار خمینی که پیش از آن 30 سینمای دیگر را در نقاط مختلف ایران آتش زده بودند، مسبب این جنایت بوده اند. نه تکذیب نامه خمینی در آن سال و نه دادگاه فرمایشی که در سال 1359 تحت فشار مردم آبادان برگزار شد، هیچکدام نتوانستند عوامل پشت صحنه این جنایت هولناک را که بعدها وکیل و وزیر شدند، از دید مردم پنهان کنند. رژیم اسلامی که جنایاتی از قبیل فاجعه سینما رکس آبادان را در پرونده دارد، رژیم فاسد و غارتگری است که بیش از چهار دهه است با زور زندان و شکنجه و اعدام حاکمیت خود را بر مردم ایران و مردم این منطقه تحمیل کرده است. فروریزی ساختمان متروپل و کشته و زخمی شدن دهها انسان تازه ترین فاجعه ای است که عوامل جمهوری اسلامی مستقیما مسئول وقوع آن هستند.
خوزستان معترض ترین منطقه در مبارزات اخیر مردم ایران علیه جمهوری اسلامی بوده است. این استان ثروتمندترین منطقه ایران است. بزرگترین ذخایر نفت و گاز و آب کشور را دارد. با این حال بعد از 42 سال حکومت اسلامی، خوزستان به یکی از فقیر ترین و محروم ترین استان های کشور تبدیل شده است. مردم آن از آب آشامیدنی سالم و کافی محروم هستند. برق کافی ندارند. کشاورزی، باغداری و دامداری آنها به مرز ورشکستگی رسیده است. سد گتوند که بوسیله سپاه پاسداران و رانت خواران فاسد حکومتی ساخته شد دشتهای حاصلخیز وسیعی را به شوره زار تبدیل کرده است. بیکاری و فقر در منطقه به مرز غیر قابل تحمل و انفجار آمیزی رسیده است .حکومت اسلامی با تبعیض سیستماتیک علیه مردم منطقه و نقض تمامی حقوق انسانی و اولیه آنها، زبان و فرهنگ و آداب و رسوم مردم عرب را تهدیدی علیه سلطه حاکمیت استبدادی خود ارزیابی میکند .
خوزستان از نظر توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی یکی از مناطق مهم ایران بود. در طول تاریخ 100 سال گذشته بزرگ ترین و متشکل ترین مبارزات و تشکل های کارگری در صنایع نفت و گاز خوزستان بوجود آمده اند، مبارزاتی که همواره تمام فضای سیاسی ایران را تحت تاثیر قرار داده است. نامدار ترین نویسندگان ، شاعران و فیلم سازان ایران در این منطقه زیسته اند.
مردم خوزستان به ستوه آمده از ریزگردهای سالهای اخیر ، فریاد اعتراض و نارضایتی خود را به بی آبی، بی برقی، بیکاری، فقر و مرگ حیوانات از بی آبی و خشک شدن نخلستانها به گوش مسئولان رژیم رسانده اما پاسخ آنها غارت بیشتر منابع طبیعی منطقه، سرکوب و بی حقوقی بیشتر، تغییر توطئه گرانه بافت جمعیتی منطقه بوده است .
سرداران سپاه از جمله خانواده های شمخانی، رضایی، قالیباف، آخوندها و مقامات امنیتی، مقامات فاسد و دزد اداری منطقه، خوزستان را به منبعی برای ثروتمندتر کردن خود تبدیل کرده و جان و امنیت مردم را هم در این راستا به هیچ گرفته اند . آخرین نمونه آن چشم پوشی از بنای ساختمان دوقلوی متروپل بوده است، که در آنها استانداردهای ایمنی رعایت نشده بود و تذکرات کارشناسان و مهندسان مستقل هم در مقابل مافیای اداری و تجاری حاکم در شهر، راه به جائی نمی برد. جنایت متروپل برای حکومت کافی نبود، هزاران مزدور مسلح را هم به جان مردم معترض انداختند. نیروهای امنیتی رژیم بسیار بیشتر از امدادگران و بسیار زودتر از آنها در محل حاضر شدند.
حمایت از مردم خوزستان از سوی مردم شهرهای بزرگ ایران و همه انسانهای شریف و آزاده یک وظیفه انسانی و فوری است .
بدون خیزش مردم شهرهای بزرگی چون تهران ، شیراز ، اصفهان ، مشهد ، تبریز ، ارومیه،کرمانشاه، سنندج و غیره، بدون متحد شدن و یکصدایی توده های کارگر و زحمتکش، بدون حمایت معلمان و بازنشستگان، بدون شرکت فعال زنان و دانشجویان در سراسر ایران، مردم خوزستان با سرکوب بیشتری روبرو خواهند شد .حمایت از مردم زجر دیده آبادان و خوزستان یک وظیفه انسانی و اخلاقی است. مردم کردستان که خود با بیشترین سرکوب و جنایت جمهوری اسلامی روبرو بوده اند، خود را شریک و همرزم مردم خوزستان میدانند و با خانواده های جانباختگان مردم خوزستان و همه ساکنان زحمتکش و شریف این منطقه هم دردی میکنند .