فردا روز سه شنبه هفتم بهمن ماه 1399، بیست و پنجم ژانویه 2021 بازنشستگان و مستمری بگیران اجتماعی برای سومین بار در دو ماه گذشته دست به تجمع اعتراضی خواهند زد. آنان در فراخوان خود اعلام کرده اند که جهت دستیابی به (مطالبات و حقوق از دست رفته) در تهران، مراکز استانها و شهرستانها در مقابل وزارت کار دست به تجمع خواهند زد. این در حالی است که پاندمی کرونا باعث مرگ هزاران نفر در روز می شود،حتی این پاندمی مرگ وار هم باعث نشده که بازنشستگان کشور دست به تجمع نزنند و همین امر بیانگر این است که کارد به استخوانشان رسیده است.
زمانی که نماینده مجلس رژیم و عضو کمیسیون کشاورزی می گوید شش دهک جامعه یعنی بیش از بیست و پنج میلیون نفر توان خرید گوشت را ندارند و اذعان میکند که کارگران، کارمندان و بازنشستگان از جمله این گروه ها هستند، زمانی که مرکز پژوهشهای مجلس یازدهم اعلام کرد که بر مبنای پیش بینی آنان در نیمه دوم سال نود و نه حدود ششصد میلیون نفر یعنی بیش از دو سوم جمعیت کشور باید تحت پوشش طرح معیشت خانوار قرار گیرند، وقتی در همین آذر ماه گزارش منتشر شده توسط مرکز آمار می گوید که بیشترین تورم نقطه ای مربوط به استان کردستان با 54 و دو دهم درصد و کمترین نیز به استان قم با تورم 41 و سه دهم درصد و طبق همین گزارش نرخ تورم نقطه ای در دی ماه به عدد 46 و دو دهم درصد درصد رسیده است و مضافا این که تورم نقطه ای گروه عمده “خوراکی ها، آشامیدنی ها، دخانیات” به 59 و نه دهم درصد رسیده است، وقتی اعلام می شود که قیمت نان در تهران به طور رسمی 35 درصد افزایش پیدا کرده است، وقتی بانک مرکزی اعلام می کند که رفاه اقتصادی جامعه در نیمه اول امسال به پایین ترین سطح خود در 16 سال گذشته رسیده است، زمانی که در بودجه سال جاری دولت موظف شد که حقوق و مستمری بازنشستگان صندوق بازنشستگی کشوری را به حداقل دو میلیون و هشتصد هزار تومان افزایش دهد و تازه می دانیم که این افزایش شامل بازنشستگان تامین اجتماعی نشده و مستمری آنان بر اساس حداقل دستمزد تعیین می گردد و در شرایطی که تشکلهای مستقل کارگری در اول سال خط فقر امسال را 9 میلیون تومان برآورد کرده اند و در این صورت حداقل حقوق 75 درصد بازنشستگان تأمین اجتماعی چهار مرتبه زیر خط فقر و مستمری بازنشستگان کشوری دو نیم برابر زیر خط فقر است ودر این صورت بی جهت نیست که فریاد اعتراض اقشار کم درآمد جامعه و بلاخص بازنشستگان بلند تر شده است.
بازنشستگان و مستمری بگیران بارها و بارها لیستی از مطالبات خود را اعلام کرده اند، مطالباتی که حداقل نیازهای انسانی را تأمین میکند که با فروش نیروی کارش به بهای ناچیزی بخش اعظم زندگی خود را سپری کرده و به حق این انتظار را دارد که در سالهای پایان زندگی اش مجبور نگردد که برای تهیه اولیه ترین کالاهای مورد نیازش به بردگی مزدی کشیده شده و در اغلب موارد در بخشهای غیر رسمی آخرین سالهای پایانی عمرش را سپری کند.
بازشستگان تامین اجتماعی به سطح پایین دستمزدشان، به غارت رفتن صندوق های تامین اجتماعی و بازنشستگی و افزایش دائمی و روز به روز هزینه های زندگی، افزایش نیافتن مستمری در چند نوبت از سال برای پوشش تورم اعتراض داشته و خواهان ادامه خدمات رایگان و کافی، خواهان دخالت در حق تعیین سرنوشت و تشکل مستقل و آزاد هستند. آنان چهار دهه تهاجم رژیم به بازنشستگان را دیده اند، آنها بیش از سه دهه توطئه های عوامل خانه کارگر و شورای اسلامی کار را دیده اند و درست همین امر است که آنها را برآن داشته است که از یک سو توطئه این بازوان دراز شده رژیم را خنثی سازند و از سوی دیگر گامهای ارزنده جهت ایجاد تشکلهای مستقل خود بردارند. دستکم در دو سال گذشته اینان به دفعات جهت تحقق مطالباتشان دست به تجمعات اعتراضی زده و در عملِ مبارزاتی خود دریافتند پیگیری مطالباتشان بدون ایجاد تشکلهای مستقل و سراسری عملی نیست. از این رو تشکلهای شکل گرفته تاکنونی بازنشستگان خود به یک پای ثابت فراخوانهای پشتیبانی در دفاع از سایر کارگران تبدیل شده اند.این را ما در فراخوانهای پشتیبانی آنان از کارگران هفت تپه از هپکو اراک، از مبارزات دانشجویان و از اعتراض به لغو احکام بی دادگاه های رژیم در مورد معترضان دیماه 96 و آبان 98 دیدیم.
اکنون بازنشستگان و مستمری بگیران اجتماعی خود را برای یک تجمع اعتراضی سرتاسری آماده می کنند. آنان گفته بودند در فواصل مختلف دست به تجمع اعتراضی خواهند زد آنها به شعاری که در 23 و 24 آذر که ” فقط کف خیابان، بدست میاد حقمون “وفادار ماندند. آنها نمی خواهند در اوضاع و احوالی که رژیم از شرایط ویژه کرونا برای تحمیل گرسنگی و فقر به آنها استفاده می نماید، تسلیم این شرایط بشود. زمانی که آنان اعلام می کنند که تجمعشان جهت دستیابی به “مطالبات و حقوق از دست رفته” است در واقع پژواک فریاد میلیون ها انسان مزد و حقوق بگیر می گردند. میلیونها کارگر در سیمای آنان تصویر آینده خود را می بینند و این تصویر هلاکتبار نه شایسته بازنشستگان و نه شایسته آنانی است که زمانی نه چندان دور در چنین شرایطی قرار خواهند گرفت و درست از این زاویه مطالبات بازنشستگان مطالباتی هستند که با سرنوشت ده ها میلیون از مردمان این جامعه گره خورده اند و باز هم درست از همین زاویه، همبستگی بخشهای مختلف جنبش کارگری، معلمان، دانشجویان ، زنان و مدافعان محیط زیست از بازنشستگان اهمیت دو چندان می یابد. اگر این رژیم آنچنان عرصه را به میلیون ها باز نشسته آنچنان تنگ کرده که آنها را در سنینی که باید در آرامش سالهای سالخوردگی خود را سپری کنند و در شرایطی که جامعه باید در جریان کشت و کشتار کرونا به یاری همین سالمندان بپردازد ، آنان را مجبور میکند که برای تحقق مطالباتشان به خیابان بیایند در این صورت هیچ دلیلی وجود ندارد که با تمام قوا در خدمت حمایت و پیوستن مردم به مبارزات حق طلبانه بازنشستگان قرار نگرفت .