خبر می رسد که مجلس شورای اسلامی در لایحه بودجه سال 1400 تجدید نظر نموده است. مطابق ابلاغیه مجلس به دولت، این بودجه را در حوزەهای معینی بالاتر برده اند. از جمله بودجە نیروهای مسلح و امنیتی را از 161 هزار میلیارد تومان به ۲۳۳ هزار میلیارد تومان رسانده که ۴۵ درصد بیشتر از لایحه اولیه بودجه ۱۴۰۰ و ۷۵ درصد بالاتر از بودجه سال ۱۳۹۹ این نیروها است. در همین رابطە “علی مزروعی” نایبرئیس کمیسیون برنامه و بودجه در مجلس ششم، با اشاره به ارتباط نزدیک نمایندگان فعلی مجلس ایران با نهادهای نظامی و انتظامی، معتقد است آنها تلاش کردهاند “دَینشان را به این نهادها ادا کنند.” البتە پیشتر هم گزارشهایی درباره “دستکاری چند هزار میلیارد تومانیُ” مجلس در بودجه امسال منتشر شده بود؛ گزارشهایی که نشان میداد مجلس بودجه خودش و بسیاری از نهادها و دستگاههای زیر نظر رهبر ایران از جمله صداوسیما، قوه قضائیه و سازمان تبلیغات اسلامی را بالا برده است. ناگفته پیداست که وقتی بودجه را در یک عرصه هائی بالا برده اند، باید در عرصه های دیگری آنرا پائین آورده باشند تا تعادل حفظ شود. این در واقع عرصه هائی هستند که مستقیما به زندگی روزانه مردم مربوط می شوند.
در حالی که بیش از ٧٠ درصد از این مردم پایینتر از استانداردهای اعلام شدە از سوی نهادهای وابستە در زیر خط فقر روز را بە شب میرسانند، در حالی که خدمات عمومی از جملە بهداشت و آموزش و حتی دسترسی بە آب و برق در سطح بسیار پایینی قرار دارد و در حالیکە گرفتاری های زندگی و مشقات ناشی از وضعیت موجود زندگی را بر اکثریت مردم در این جامعە تلخ کردە است، میشنویم کە مجلس ایران در جریان تصویب لایحه بودجه سال ۱۴۰۰، یعنی ثروتی کە بە همین مردم تعلق دارد و حاصل رنج و تلاش آنان است، بودجه جاریِ درنظرگرفتهشده برای نیروهای مسلح را یکونیم برابر کرده است. این تغییر در بودجە را اعضاء مجلس اسلامی”اَدای دَین” خود به نظامیان نام نهادەاند. این البته واقعی است زیرا آنها دَینی بە مردم ندارند، چون در حقیقت نمایندگی مردمرا بر عهدە ندارند، وظیفە آنان است تا دستورات و فرامینِ از بالا را برای تحکیم پایەهای ظلم و استبداد با نام مردم ” قانونی” کنند.
اما سوال این است که چرا در چنین شرایطی این اعضاء مجلس بە یاد “اَدای دَین خود ” برآمدەاند ؟ نگاهی بە موقعیت جمهوری اسلامی و تنگناهایی کە این حاکمیت برای حفظ قدرت سیاسی در ایران با آن روبروست، نشان می دهد که این نه ادای دین به نیروهای نظامی بلکه وحشت از سرنوشتی است که در انتظار همه وابستگان این رژیم و از جمله در انتظار نمایندگان مجلس نیر هست. در این رابطه تاکید بر دو نکته ضروری است:
اول اینکە، نمایندگان مجلس نیز مانند همه وابستگان این رژیم دریافتەاند کە مردم یعنی قربانیان حاکمیت آنان، از این رژیم بیزار هستند، این بیزاری را در سال های اخیر در اشکال متنوعی از اعتراضات و مبارزات خود نشان داده اند. آنها نیز دریافته اند که روندِ بسوی پائین کشیدن آنها از قدرت آغاز شده است که هر چند گام به گام باشد اما این بار بدون بازگشت است. آنها به این نتیجه رسیده اند که اگر کورسوئی به سوی رهائی از این سرنوشت وجود داشته باشد در تقویت نیروهای مسلح و امنیتی یعنی در گسترش امکانات سرکوب است.
در کنار گسترش و تخصیص هزینەهای کلان از ثروت جامعە بە نهادهای سرکوبگر، اگر شاهد دستگیری و بازداشت فعالین کارگری و پیشروان حرکت های اعتراضی هستیم ، اگر زندان و شکنجە و اعدام و اقتدار نیروهای امنیتی را هر بار از طریق سریال های تلویزیونی پی در پی بە مردم یاد آوری میکنند، اگر تاریخ را وارونە کردە و حقایق مربوط بە مبارزات مردم برای کسب حقوق خود را جعل میکنند، اگر نیروهای ارتجاعِ مذهبی از جملە سلفی ها را در شهرهای مختلف کردستان بە نمایش میگذارند، همە و همە برای رویارویی با روند تغییر وضعیت موجودی است کە در زیر پوست جامعە ایران در حال شکل گیری است. آنها راە خود و حفظ موقعیت خود را در مرعوب کردن مردم و وادار کردن آنان به تمکین به وضع موجود یافته اند.
اما نکتە دوم، افزایش سرسام آور بودجهِ نهادهای نظامی و امنیتی بی ربط بە مذاکرات وین بر سر سرنوشت برجام و همزمان مذاکره با عربستان سعودی نیست. اینکە آیا این مذاکرات بە نتیجە میرسد یا نە، هنوز نمیتوان با قطعیت در مورد آن سخن گفت. اما واقعیت این است کە رژیم اسلامی بە این نتیجە رسیدە است کە باید شکست سیاست های تاکنونی خود در حوزە اتمی و گسترش ناامنی در منطقە تحت عنوان “تامین عمق استراتژیک ” را رفتە رفتە در قالب “پیروزی” بپذیرد.
آنها فهمیدەاند کە نمیتوانند در دو جبهە برای بقاء خود بکوشند، اگر جبهە خارج را با سازش و مماشات و قبول شکست بتوانند تا حدودی خنثی سازند، می دانند جبهه اعتراض و نفرت مردم سازش بر نمی دارد. در عین حال با توجه به تجربه دیکتاتوریها در ایران و در سرتاسر جهان به خوبی دریافته اند که کوتاه آمدن در برابر مردم راه نجاتشان نیست و از اینرو چنین رویکردی را در برنامه خود ندارند. بنابر این به تنها گزینه ای که پیش رو دارند یعنی تقویت نیروهای سرکوب در داخل روی می آورند.
جواب مردم ستمدیدە ایران و پیشاپیش جواب کارگران در مقابل چنین وضعیتی روشن است. مردم میدانند کە ایران کشوری غنی و سرشار از ثروت است. اما این ثروت در دست مشتی جنایتکار و فاسد و دزد در هیئت رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفتە است. این رژیم، ثروت موجود را نە در خدمت بە مردم نە در خدمت بە رفع نیازمندی های زندگی آنان، نە برای بهداشت و آموزش و دیگر خدمات مربوط بە زندگی آنان، بلکە در خدمت سرکوب مردم بکار گرفتە است. این ثروت باید از دست این حاکمیت و همە آنانی کە رفاە و خوشبختی مردم ، آزادی و سربلندی و لذت بردنِ این مردم از زندگی را بر نمیتابند، بیرون آمده و در اولین قدم این حاکمیت بە زیر کشیدە شود.