جاده های ایران یکی از مرگ آفرین ترین جاده های جهان هستند و به قتلگاه مردم تبدیل شده اند. جاده های ایران به دلیل عدم رسیدگی از سوی دستگاههای دولتی و همچنین بی کفایتی کارگزارانِ رژیم در امر مدیریت ترافیکِ درون و برون شهری در زمره مرگبارترین جاده ها در سطح جهان بشمار می روند. بر اساس آماری که زیر نظر وزارت راه و ترابری منتشر شده است، آمار تصادفات جاده ای در ایران در مقایسه با سایر کشورها به نسبت جمعیت، بالاترین جایگاه جهانی را دارد. “کمال هادیان فر” رئیس پلیس راهوار نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی اذعان کرده است که سالیانه به طور متوسط ۱۹ هزار و ۵۴۱ نفر جان خود را در تصادفات جادهای ایران از دست دادهاند. آمارها در عین حال از زخمی و معلول شدن صدها هزار نفر در حوادث رانندگی خبر می دهند. بر اساس آمار سازمان پزشکی قانونی ایران بطور متوسط هر ساعت، ۳ نفر در تصادفات رانندگی جان خود را از دست می دهند. مجموع کشته و زخمی های یکسال بر اثر حوادث رانندگی، معادل کشته ها و زخمی ها در نتیجه یک زلزله مهیب است. در نتیجه تصادفات جاده ای و حوادث رانندگی علاوه بر ضایعات انسانی، سالانه ۱۸ میلیارد دلار نیز زیان مالی وارد می شود.
جاده های باریک و پر از دست انداز، ماشین های کهنه و غیر استاندارد، رانندگان خسته از ساعات کار طولانی، عدم علامت گذاری و عدم کنترل سرعت نالازم و خطرناک، از عوامل تصادفات کشنده و فاجعه بار در جاده های ایران هستند. در این میان جاده های مناطق حاشیه ای و از جمله در کردستان، لرستان، کرمانشاه، ایلام، سیستان و بلوچستان، جاده های روستایی بسیار خطرناک تر بوده و میزان تصادفات در آنها بیشتر است. مطابق آمارهای اعلام شده، استان کردستان از لحاظ افزایش نرخ کُشته های حوادث رانندگی، رتبه اول را در ایران را داراست.
اخبار مربوط به میزان مرگ و میر به طور کلی، تصویر فاجعه باری از آنچه که در ایران می گذرد به دست می دهند: مرگ و میر بر اثر آلودگی هوا، مرگ و میر بر اثر تصادفات رانندگی، مرگ و میر بر اثر سوانح طبیعی قابل پیشگیری، مرگ و میر کودکان به دلیل مشکلات درمان و تغذیه، مرگ بر اثر کرونا به دلیل کُندی در واکسیناسیون، تکرار هر روزه مرگ و میر انسانها، چنان عادی شده که انگار حوادثی پیش پا افتاده اند و مردم به تکرار آنها عادت کرده اند. اما جانکاه ترین مرگ و میرهایی که بسیار غیر منتظره و بسیار دردناک اند، مرگ و میر بر اثر تصادفات رانندگی است. در شهرها، جانهای بسیاری به دلیل فقدان پل ها و تونل های عبور عابر پیاده و در بسیاری از نقاط به دلیل کمبود ابتدایی ترین خدمات از قبیل چراغ راهنمایی، خط کشی خیابان ها، تابلو علائم رانندگی و غیره از بین رفته اند، که به راحتی قابل پیش بینی بودند.
اما این تنها جاده های ایران نیستند که در آنها این چنین امنیت از مردم سلب شده است. امنیت به طور کلی در همه میدان ها از زندگی مردم رخت بر بسته است: سلب امنیت شغلی از کارگران، سلب امنیت جانی از فعالین سیاسی و مدنی، سلب امنیت از کمونیستها و انسانهای سکولار، سلب امنیت از زنان آزاده ای که تسلیم قوانین ارتجاعی رژیم نمی شوند، سلب امنیت از پیروان هر آئین و مذهبی که با اسلام تشیعه آنهم از نوع دوازده امامی آن، مغایر باشد، سلب امنیت از محیط زیست مردم، کولبری که برای پیداکردن معاش به معنای واقعی کلمه «بخور و نمیر» خانواده اش در کوه و کمر، بار سنگین بر دوش به استقبال مرگ می رود، اینها همگی مصداق روشن سلب آن امنیتی از زندگی مردم هستند.
حکومت اسلامی به دهها شیوه عامل مرگ و کشتار مردم در جاده ها، در زندان، در عدم تامین شبکه های درمانی و بیمارستانی، در عدم تامین واکسیناسیون برای کرونا، در کشتار مردم کردستان است. این رژیم مسئول مستقیم حداقل بیش از 6 سال از هشت سال ادامه جنگ ایران و عراق، با آنهمه ویرانی و خساراتهای جانی و مالی که بر مردم این کشور وارد آمد، می باشد. سالهاست که علاوه بر بودجه کلانی که جمهوری اسلامی صرف جنگ در سوریه میکند، هزاران خانواده ایرانی و افغانستانی را هم داغدارِ از دست دادن فرزندانشان در میدانهای این جنگ ارتجاعی کرده است. واقعیت این است که امنیت پایدار مردم تنها در صورت رهائی از دست رژیم جمهوری اسلامی ممکن خوهد بود.