حزب کمونیست ایران

اول ماه مه، نماد هبستگی بین المللی کارگران در مبارزه جهانی علیه سرمایه داری

اول ماه مه روز جهانی کارگر در راه است. ایدهِ تعیین یک روزِ معین بعنوان جشن کارگری و تثبیت 8 ساعت کار روزانه نخستین بار در متن مبارزات کارگران در سال 1856 در کشور استرالیا مطرح شد، اما این مبارزاتِ قاطعانه و خونین کارگران آمریکا بود که سرانجام این روز را به عنوان روز جهانی کارگر بر سرمایه داران و دولتهایشان در همه کشورهای جهان تحمیل نمود.

پیشینه اول ماه مه و تعیین این روز به عنوان روز جهانی کارگر، در کشور آمریکا به اواخر قرن نوزدهم میلادی برمیگردد. در آن دوره، سرمایه داری به طور وسیعی رشد کرد بود. توأم با رشد و گسترش سرمایه داری، کمیتِ کارگران در اروپا و آمریکا و استرالیا و کل کشورهای جهان افزایش یافته بود. مؤسسات تولیدیِ بسیار بزرگی شکل گرفته بودند که در آنها بیش از هزار کارگر کار می کردند. تولید سرمایه داری مدام متمرکز و متمرکزتر می شد. تمرکز تولید، زمینه ارتقاء آگاهی و همبستگی مبارزاتیِ کارگران را فراهم ساخت و اعتصابات کارگری در کشورهای اروپایی، در آمریکا و استرالیا گسترش یافت.

در این میان در دهه هشتادِ قرن نوزده، جنبش کارگری در آمریکا، از رشد و اعتلاء چشمگیری برخوردار شده بود. موج اعتصابات، مهم ترین شهرهای صنعتیِ این کشور را در بر گرفته بود. شهر شیکاگو به مرکز فعالیت های کارگری این کشور تبدیل شده بود. در ماه نوامبر سال ۱۸۸۱ فدراسیون کار آمریکا مرکب از ۶ اتحادیه، تشکیل گردید. این فدراسیون که در ابتدا پنجاه هزار کارگر را در صفوف خود متشکل ساخته بود، در کنگرهِ خود در سال ۱۸۸۴ روزکارِ هشت ساعته را تصویب کرد و مبارزات وسیع و گسترده ای را حول کاهش ساعات کار از ۱۶ تا۱۲ساعت را، به ۸ ساعت سازمان داد.

در سال ۱۸۸۶، نمایندگان ۲۵ اتحادیه کارگری که سیصد هزار عضو داشتند، در اجلاس خود ۸ ساعت کار روزانه را تصویب نمود و بدنبال این تصمیم موج گسترده اعتصابات کارگری، شهرهای مختلف آمریکا را در بر گرفت. در روز اول ماه مه سال ۱۸۸۶ بیش از ۳۵۰ هزار کارگر در شهرهای بزرگ آمریکا مانند: سَن لوئیز، شیکاگو، میلواکی و برخی دیگر از شهرها دست به راهپیمایی زدند. بخشی از کارگران آمریکا توانستند خواست های خود را بر سرمایه داران تحمیل کنند، اما در شهر شیکاگو به روی کارگران تیراندازی شد و  پلیسِ سرمایه داران، خون شش کارگر را بر زمین ریختند و ده ها کارگر را زخمی ساختند.

علیرغم این کشتار و وحشیگریِ سرمایه داران و مزدوران آنها، کارگران شیکاگو دست از مبارزه نشسته و برای تحقق مطالبات خود، روز چهارم ماه مه، ده ها هزار کارگر در میدان اصلی شهر شیکاگو دست به تجمع زدند. درحالی که مزدوران سرمایه، کارگران را به محاصره درآورده بودند، ناگهان فردی ناشناس بمبی به میان افراد پلیس پرتاب کرد که در اثر آن یک تن کشته و چند نفر دیگر زخمی شدند.

فرماندهان پلیس که از قبل برای این حرکت برنامه ریزی و توطئه چینی کرده بودند، دستور تیراندازی به سوی کارگرانِ تظاهر کننده را صادر کردند. در این جریان شمار زیادی از کارگران کشته و زخمی شدند. پلیسِ سرمایه داران  هشتاد تن از رهبران کارگری را به جرم قتل به محاکمه کشاند. کارگران در دادگاه فرمایشی، قهرمانانه از خود و مطالبات طبقاتی کارگران دفاع کردند و اتهامات بی اساس را رد نمودند. با همه اینها بیدادگاه سرمایه داران سرانجام چهار تن از رهبران کارگری آمریکا را به اعدام محکوم کرد و این قهرمانانِ طبقه کارگر به جوخه آتش سپرده شدند. در این بیدادگاه همچنین شماری از کارگران نیز به حبس های طولانی مدت محکوم شدند.

بدنبال این رویدادِ خونین، فدراسیون کار آمریکا، در کنگره ای که در اواخر ۱۸۸۸ در شهر سَن لوئیز برگزار نمود، تصمیم گرفت که در روز اول ماه مه سال ۱۸8۹ به یاد کارگران جانباخته و برای پیگری خواست 8 ساعت کار روزانه، اعتصاب و راهپیمایی انجام شود و تاریخ حرکت بعدی کارگران را هم اول ماه مه 1890 تعیین نمود. همزمان با این تحولات در جنبش کارگری آمریکا، زمینه های ذهنی و عملیِ تشکیل یک سازمان بین المللی کارگری نیز فراهم گردید. در سال ۱۸۸۹ به ابتکار فردریک انگلس از رهبران بزرگ طبقه کارگر گنگره ایی با شرکت ۳۹۱ نماینده از ۲۰ کشور در شهر پاریس برگزار گردید. این کنگره، از اعتصاب پیشنهادی فدراسیون کار آمریکا که قرار بود به یادبود جانباختگان کارگر و برای پیگیری خواست ۸ ساعت کار در روز، در اول ماه مه سال ۱۸۹۰ صورت بگیرد، حمایت کرد. مهم ترین تصمیم کنگره نیز در همین رابطه تصویب قطعنامه ای بود که بر اساس آن روز اول ماه مه به عنوان روز جهانی کارگر و روز همبستگی بین المللی کارگران شناخته شد.

قطعنامه چنین اعلام می کرد که: «کنگره تصمیم دارد تطاهرات بین المللیِ عظیمی به راه بیاندازد به طوری که در تمام کشورها و در تمام شهرها در یک روزِ مقرر توده های رنجبران از مقامات دولتی، تقلیل ساعات کار روزانه را به هشت ساعت و همچنین اجرای سایر قرارهای کنگره پاریس را مطالبه کنند”. فردریک انگلس در آن موقع پیرامون اول ماه مه، کاهش ساعت کار روزانه و اراده طبقه کارگر برای نابودی تمایزات طبقاتی نوشت: «تظاهرات اول ماه مه به خاطر هشت ساعت کار روزانه باید ضمناً نمایانگر اراده طبقه کارگر برای نابودی تمایزات طبقاتی از طریق دگر گونی اجتماعی باشد.»

پس از پایان کنگرهِ پاریس، عاجل ترین وظیفه ای که در برابر سازمان های کارگری و سوسیالیستیِ متعهد به مصوبات کنگره قرار داشت، تدارک برگزاری هرچه باشکوه تر مراسم اول ماه مه روز همبستگی بین المللی کارگران بود. نتیجه این تلاش ها آن شد که در اول ماه مه ۱۸۹۰ صدها هزار کارگر در کشورهای مختلف جهانِ سرمایه داری به خیابان ها ریختند و با تظاهرات و راهپیمایی های عظیم و باشکوه، اتحاد و همبستگی بین المللی خود را در مبارزه علیه سرمایه داری، به نمایش گذاشتند.

اما تلاش طبقه کارگر برای ابراز وجود در اول ماه مه، از همان آغاز با واکنش خشونت آمیز و سرکوبگرانه بورژوازی روبرو گردید. نیروهای سرکوبگر سرمایه داران با توسل به قهر و سرکوب کوشیدند از برگزاری مراسم اول ماه مه روز جهانی کارگر جلوگیری نمایند.

از آن تاریخ به بعد است که کارگران در سراسر جهان روز اول ماه مه را به عنوان روز جهانی کارگر درشکل های مختلفی جشن می گیرند و همبستگی و هم سرنوشتی و قدرت خویش را در برابر دنیای پر از ظلم و ستم و استثمار، به نمایش می گذارند و نوید روز رهایی بشریت از چنگال نظام سرمایه داری را به گوش جهانیان میرسانند.