با توجه به اینکه چند روز بیشتر به پایان ضرب الاجل جمهوری اسلامی جهت تعلیق پروتکل الحاقی و اعمال محدودیتها در زمینه بازرسی های آژانس بین المللی بر اساس مصوبۀ مجلس رژیم باقی نمانده، شاهد آنیم که در روزهای گذشته شتاب جهت رسیدن به توافق بر سر برجام افزایش یافته و همه بازیگران این توافقنامه در جریان ملاقاتها و ارسال پیامهای آشکار و نهان به اعلام مواضع خود پرداخته اند. هرچند که به ویژه بعد از پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، آشکار بود که امضاء کنندگان توافقنامه برجام و بیش از همه دولت آمریکا و رژیم جمهوری اسلامی خود را جهت پایان دادن به منازعاتشان آماده میکنند. علائم ارسالی از جانب بایدن و مشاورانش از یکسو و سران جمهوری اسلامی از سوی دیگر پیامهائی جز این نداشتند. معلوم بود که دوران تهدیدها گذشته است و هر دو طرف سعی دارند شرایط خود را ارائه دهند. شرایطی که در عین حال حرف نهائی طرفین نبود. بویژه اینکه اظهارات و بیانات ازجانب جمهوری اسلامی مهر جدالها و باندهای حکومتی و مهر تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال آینده را داشت. خود مصوبۀ مجلس در مورد تعلیق پروتکل الحاقی و مخالفت آشکار و نهان باند روحانی با این مصوبه یکی از بارزترین نشانه های این جدال بود. حداد عادل رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی، از نزدیکان خامنه ای و یکی از 9 نفر نزدیکان وی که مورد تحریم وزارت خزانه داری آمریکاست، اظهار داشت “غربی ها با شل و سفت کردن تحریم ها به دنبال روی کار آمدن جریان خاصی هستند” .
در بیست و هفتم بهمن نمایندۀ جمهوری اسلامی نزد سازمانهای بین اللمللی در وین، نامۀ توقف اجراء داوطلبانۀ پروتکل الحاقی را به مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی تحویل داد. طبق این نامه جمهوری اسلامی در بیست و سوم فوریه، پنجم اسفند، تعهدات خود را نسبت به برجام متوقف خواهد کرد و این بنا به اظهار نمایندۀ جمهوری اسلامی در سازمان ملل به معنای بازگشت به شرایط پیش از توافق برجام میباشد. تنها یک روز پس از تحویل این نامه اعلام شد که رئیس آژانس انرژی اتمی در روز شنبه دوم اسفند به ایران سفر کرده و با مقامات ایران مذاکره خواهد کرد. روز چهارشنبه بیست و نهم بهمن وزیر خارجه آمریکا در یک مصاحبه اعلام کرد که “صرفا گفتگو دربارۀ برجام کافی نیست. اگر ایران به تعهدات خود برگردد و ما نیز همان کار را انجام دهیم، باید بر روی توافقی کار کنیم که طولانی تر و قویتر از توافق اصلی باشد، اما اولین قدم بازگشت ایران به تعهداتش است.
روز پنجشنبه سی بهمن سخنگوی وزارت خارجۀ آمریکا پس از نشست مشترک وزرای خارجۀ آمریکا، فرانسه، انگلستان و آلمان جهت دستیابی به راهکاری برای نشست اعضاء برجام اعلام کرد که ایالات متحده دعوت نماینده عالی اتحادیه اروپا برای شرکت در نشست گروه پنج به علاوه یک و ایران جهت گفتگو در خصوص دستیابی به راه حل دیپلماتیک دربارۀ برنامۀ هسته ای ایران را میپذیرد. شرکت کنندگان در جلسۀ مزبور در مورد تعلیق پروتکل الحاقی به جمهوری اسلامی هشدار داده و اعلام کردند که ایران “هر گز نباید به سلاح هسته ای دست پیدا کند”. همزمان در روز اول اسفند در جریان کنفرانس امنیتی مونیخ، بایدن یکبار دیگر اعلام کرد که کشورش به خواست گروه پنج بعلاوه یک برای احیاء توافق هسته ای با ایران وارد مذاکره شود. مقامات رژیم در پاسخ به این کوششها اعلام کردند که آمریکا باید پیش از بازگشت به برجام و یا همزمان با بازگشت به برجام اقدام به لغو تحریم ها کند و پس از آن ایران شروع به بازگشت به تعهدات برجامی خود میکند. با وجود این واکنش های رژیم در مورد تحولات دیپلماتیک اخیر متناقض است. ظریف وزیر خارجه رژیم در پاسخ به اظهارات وزیر خارجه آمریکا که “همچنان مسیر دیپلماسی باز است ” گفت که ” با توقف پروتکل الحاقی پنجره دیپلماسی بسته میشود “. با وجود این عراقچی معاون سیاسی وزارت خارجه رژیم در یک برنامه تلویزیونی در دوم اسفند به پیشنهاد مسئول سیاست خارجی اروپا برای برگذاری نشست مشترک کشورهای اروپائی از طرف برجام ، آمریکا و ایران بیان داشت “در حال بررسی این پیشنهاد هستیم و با بقیه دوستان و شرکای خود مثل چین و روسیه در حال مشورت هستیم. اما علی الاصول تصور میکنم بازگشت آمریکا به برجام و اجرای تعهداتش و لغو تحریم ها، به مذاکره نیاز دارد. “
فارغ از تهدیدهای رژیم، آنچه که روشن است اینبار نیز رژیم چاره ای جز تسلیم زبونانه ندارد. این بار هم این تسلیم همانند همان سال دو هزار و شانزده میلادی زمانیکه قرارداد برجام امضاء شد، از زبان سران رژیم رژیم دستآورد مهم دیپلماسی جمهوری اسلامی و مقاومت به اصطلاح مردم در برابر تحریم، عنوان خواهد شد. یادمان نرفته است که آنزمان دولت روحانی وعده رشد اقتصادی هشت درصدی را میداد که گویا به یمن سرازیر شدن سرمایه های خارجی قرار بود به وقوع بپیوندد. اگر در زمان تحریم های جنایتبار امپریالیسم آمریکا، این کارگران و مردم تهیدست جامعه بودند که باید تاوان تورم افسار گسیخته و فقر جانسوز را بدهند، این بار با قرارداد برجام باید خود را برای بهره کشی حداکثری آماده کنند. اما دیدیم که در بستر رفع تحریم، رژیم صادرات نفت خود را بالغ بر دو میلیون و پانصد هزار بشکه در روز رساند که درآمدی بالغ بر پنجاه میلیارد دلار بود و دیدیم که بخش اعظم این درآمدهای کلان نفتی یا صرف بوروکراسی عظیم رژیم و گسترش مؤسسات تولید و تبلیغ خرافات و افکار پوسیده یا اختلاسهای نجومی و یا هزینه بلند پروازیهای رژیم در خارج از مرزها گشت. اکنون رژیم اما در شرایط بسیار نامساعدتری از چهارسال پیش قرار گرفته است. ناتوانی رژیم در مهار ویروس کرونا، قربانی کردن صدها هزار نفر، بیکارسازیهای میلیونی و تحمیل دستمزدهای چند مرتبه زیر خط فقر ، نفرت عمومی میلیونها تن از مردم را از این رژیم افزایش داده است. مضافا اینکه رژیم در خارج از مرزها که گویا عمق دفاع استراتژیک رژیم بودند به چالش کشیده شده است .همه این مؤلفه ها نشان میدهند که حتی اگر با تسلیم زبونانه رژیم و توافق جدیدی، تحریم ها برداشته شوند، بازهم رژیم نمیتواند از چالشهای بسیارِ اعتراض عمومی در دوره پساکرونا، گردن خود را رها سازد. در این شرایط، مهم این است که مردم در مقیاس میلیونی بدانند که جدالهای رژیم بر سر برجام نانی به سفره آنها نخواهد آورد و درست از اینرو ذره ای از اهمیت این امر کاسته نمیشود که جامعه باید تکلیف خود را با این رژیم از طریق سرنگونی انقلابی آن روشن سازد.