حزب کمونیست ایران

تحمیل پرچم ، سرآغاز تحمیل بی حقوقی بر مردم

با اوج گیری انقلاب «زن. زندگی. آزادی»  گروههای مختلف سیاسی، عمدتاً در خارج کشور، هر کدام به ترسیم تصویر خود از قدرت سیاسی بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی می پردازند. تا این جای قضیه هر جایگاهی برای اینگونه تلاشها قائل باشیم، امری بسیار طبیعی است و به خودی خود ایرادی ندارد. اما در  این میان ناسیونالیستهای افراطی در طیف سلطنت‌طلبان، در خارج کشور و در رسانه ها  پا را از این فراتر گذاشته و با روشهای ضد دموکراتیک و تفرقه افکنانه «جنگ پرچم» براه انداخته اند.

سلطنت‌طلبان که نمی توانند جهانی بهتر از آنچه در صد سال گذشته در دوران پهلوی ها و جمهوری اسلامی بر مردم تحمیل شده را ترسیم کنند، با خشونت فیزیکی، با توهین و لومپنیزم سیاسی، تلاش می کنند گرایشات سیاسی دیگر و نشانه ها، سمبل ها و پرچم های آنها را حذف کنند.

در کشورهائی که امروز سلطنت‌طلبان در آن « دعوای پرچم» براه انداخته اند، هر کشوری حتی با جمعیت کم، دهها پرچم استانی، ملی، نماد سیاسی و جنسیتی وجود دارد. سرودهای ملی متفاوتی وجود دارد، انسانها با زبانهای مختلف صحبت می کنند، لباسهای متفاوتی می پوشند، ارزش‌های متفاوتی را نمایندگی می کنند، در نهایت وقتی اعتراضاتی با اهداف مشترک براه می افتد، افراد حقوق همدیگر را رعایت می کنند و در کنار هم با نمادها و سمبل های خود ظاهر می شوند. اما سلطنت‌طلبهای ایران این حداقل فرهنگ دموکراتیک را هم از محیطی که در آن زندگی می کنند، نیاموخته اند.

تا آنجا که به پرچم ملی هر کشوری مربوط می شود، قاعدتاً این گونه نمادها، در مراجع مشروع و قانونیِ منتخبِ مردم تصویب می شوند یا حتی در مواردی به رفراندوم گذاشته می شوند. اما سلطنت‌طلبان مورد بحث ما که خود را « نژاد برتر» می دانند، با خواست اقلیتی، تلاش می کنند  که پرچم، سمبل و سرودهای نژادپرستانه و تبعیض آمیز خود را همگانی نشان دهند و به لطایف الحیل بر دیگران تحمیل کنند. در جنبش ژینا و انقلاب ‌«زن، زندگی، آزادی» به تعبیر زیبای فریدون مشیری که سالها قبل سروده است: «بر سر ما سایه اهریمن است، کاوه آینده ایران زن است»، ملی گرایان افراطی می خواهند یک شیر نر درنده را با شعار  «خدا . شاه . میهن » بر مردم عاصی از مذهب و تبعیض جنسیتی و طبقاتی تحمیل کنند.

سلطنت‌طلبان افراطی که کمپین  کذایی «من وکالت میدهم» را در اوج انقلابِ جاری در کشور راه انداختند، عملاً باعث، ایجاد تفرقه در صفوف معترضین و وقت خریدن برای دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی شدند.

اکثریت قریب به اتفاق مردم و معترضین در داخل و خارج کشور، از دو نظام سلطنتی و جمهوری اسلامی گذشته اند. تجارب یک قرن گذشته نشان داد که دربار و سلطنت، دستگاه مذهب و آخوندها بخش اصلی استبداد، عقب افتادگی، فساد و تبعیضات سیستماتیک سیاسی، ملی، زبانی، جنسیتی و فرهنگی هستند. هر دو حکومت، کارگزار نظام سرمایه داری استثمارگری بودند که دره عمیق میان فقر و ثروت را در این کشور ایجاد کردند و مسبب و عامل بقای دهها آسیب اجتماعی فاجعه بار در این کشور هستند. 

مردم تجارب زنده و ملموسی از نظام فاسد و استبدادی سلطنتی پهلوی ها دارند و هیچ درجه از تبلیغات  رسانه ای، تحریفات تاریخی و خشونت های فیزیکی و زبانی، مردم را ناچار به قبول استبدادی جدید نخواهد کرد.

«جنگ پرچمی» که ناسیونالیست های افراطی راه انداخته اند با زبان رسمی اجباری، با دین و مذهب رسمی تکمیل خواهد شد. مردمی که راه درازی را در مبارزه علیه دو رژیم استبدادی سلطنتی و اسلامی پیموده اند و بهای سنگینی برای آن پرداخته اند، به چیزی کمتر از آزادی، برابری و  کسب حقوق انسانی و دموکراتیک خود رضایت نخواهند داد.

انقلاب «زن ، زندگی ، آزادی» کمر خود را از فشار و سنگینی همکاری مستقیم و غیر مستقیم اپوزیسیون راست و  جمهوری اسلامی راست خواهد کرد و بار دیگر با شکوهمندی تا تحقق برابری، آزادی و رسیدن به نظامی انسانی، دموکراتیک و آزاد، فارغ از تبعیض و نابرابری ادامه خواهد داد .