هفته گذشته علی خامنه ای طی سخنانی به بهانه عید قربان با سرهم کردن بیانات دروغ، تحریف آمیز و متناقض تلاش داشت تا به توجیه سیاستهایی بپردازد که زندگی توده های مردم کارگر و زحمتکش را با معضلات بزرگ معیشتی روبرو ساخته است. او پس از مقدمه طولانی از خرافات سعی داشت برای شکست و ناکامیهای جمهوری اسلامی توجیه پیدا کند. او بروز بخشی از این مشکلات را با وجود کرونا توضیح داد. با این حال تلاش داشت وانمود سازد که برای همه مشکلات کشور راه حل دارد و قبلأ نیز آنها را ارائه داده است. اما ضعفهای مدیریتی و عدم رعایت و اجرای تدابیر او از سوی زیر دستانش چنین مشکلاتی برای مردم بوجود آورده است. علاوه بر آن او به ” جریان تحریف ” در داخل و در کنار تحریمها اشاره کرد که گویا با دادن آدرس غلط میگویند برای رفع مشکلات باید پای میز مذاکره با آمریکا رفت و به این ترتیب با هدف وارونه نشان دادن واقعیات، به روحیه مردم ضربه می زنند!!.
خامنه ای در این سخنرانی برای اولین بار به وجود معضلات اقتصادی جمهوری اسلامی اعتراف نمود. اما از نظر او این مشکلات در مقایسه با مشکلات آمریکا ناچیز هستند. او در رابطه با تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی گفت : ” تحریمها قابل علاج هستند اما علاجش آنطور که بعضیها می گویند عقب نشینی در برابر آمریکا نیست”. خامنه ای که تا کنون می گفت آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، اعتراف نمود تحریمهای آمریکا به جمهوری اسلامی ضربه زده است و گفت: ” شکی نیست که تحریم یک جنایت و ضربه است که آمریکا به قصد به ورشکستگی کشاندن دولت و فرو پاشاندن اقتصاد جمهوری اسلامی به اجرا در آورده است. اما جوانان و مسئولان ما این تحریمها را وسیله ای برای اتکا به نفس خود قرار دادند. اینکه اکنون نفت ما را کمتر می خرند یا کمتر بر می دارند، تمرینی است تا ما بتوانیم اقتصاد خود را از نفت جدا کنیم .” این سخنان بیپایه تر و غیر منطقیتر از آنست که بتواند کسی را به ویژه در ایران فریب دهند.
اگر تحریمهای آمریکا برای ترامپ با هدف کشاندن جمهوری اسلامی به پای میز مذاکره و زد و بند صورت می گیرد، در توجیه خامنه ای آنطور که در سخنانش بر آن تأکید کرد، تمرینی ست برای به وجود آوردن اتکا به نفس و به خیال خود جدا سازی اقتصاد رژیم از نفت. البته چنین جدا سازی در رژیم با ساختار فاسدی که همه ارکان رژیم را فراگرفته خواب و خیال است. اما برای توده های مردم ایران تحریمهای جنایتکارانه آمریکا یکی از عوامل اصلی بیکاری و فقر و گرسنگی است که چند سال است زندگی و هستی و نیستی شان را بر باد داده است و همین حالا نیز به شدیدترین وجه گریبان آنها را گرفته است. اقتصاد جمهوری اسلامی اقتصادی تک محصولی و بودجه آن وابسته به صدور و فروش نفت است که آنهم اکنون با اعمال تحریمهای آمریکا ۹۰ در صد کاهش یافته است و موجب کسری شدید بودجه رژیم، کمبود منابع ارزی و سقوط شدید بهای تومان و به هم ریختگی اوضاع اقتصادی شده است. اسحاق جهانگیری معاون روحانی اعلام نمود که: “تحریمهای دو سال گذشته متفاوت از تحریمهای چهاردهه گذشته بوده است. اما به دلیل اهمیت و رعایت منافع و مصالح کشور نمیتوانیم راجع به خیلی از مسائل تحریم با مردم به صورت شفاف صحبت کنیم و بگوئیم با چه پدپده ای روبرو هستیم. ما دیگر نمیتوانیم با رویکردهای قدیمی ایران را اداره کنیم.” این اوضاع بحران اقتصادی را برای معیشت توده های مردم ایران چند برابر کرده و زندگی آنان با فلاکت بیشتری روبرو شده و اقتصاد رژیم را نیز به آستانه فروپاشی کشانده است.
البته خامنه ای مشکلی در مذاکره با آمریکا نمی بیند. اما می داند که تسلیم شدن به شرایط مذاکره با آمریکا باید به معنای به وجود آمدن تغییرات وسیع ساختاری در نظام جمهوری اسلامی باشد. او در بخشی از سخنان اخیرش به این مسأله پرداخت و گفت :” آنان می گویند صنعت هسته ای را کاملأ کنار بگذارید، قدرت بازدارنده نظامی خود را به یک دهم برسانید و از اقتدار منطقه ای خود صرفنظر کنید. این به معنای دست برداشتن از عمق راهبردی جمهوری اسلامی و قطع رابطه با گروههای مقاومت در منطقه است. اگر چنین هم کنیم آنها قانع نمی شوند و درخواستهای جدید دیگری را مطرح می کند.” خامنه ای یکی از اهداف آمریکا از تحریمها را به ستوه آوردن مردم دانست تا در این شرایط در مقابل نظام قرار گیرند و هدف نهائی را نیز به ورشکستگی کشاندن و فروپاشی اقتصاد ایران دانست.
اما در سخنان خامنه ای هیچ نشانی از ایجاد تغییر در بهبود شرایط زندگی مردم کارگر و زحمتکش ایران نبود. البته کسی هم انتظار ندارد که این رژیم ضد انسانی قرون وسطایی سرمایه به فکر تأمین معیشت مردم باشد. خامنه ای در موعظه دور و درازش نیز یک بار دیگر آب پاکی به دست کسانی پاشید که در این مورد توهمی دارند و گفت: “یک عده واقعأ دچار آسیبهای جدی شدند و مشکلات فراوانی برایشان پیش آمده این را باید جبران کرد. اما چه کسی جبران می کند؟ مردم.” این رژیم فاسد ثروت و سامان مردم را صرف جبران آسیبهای جدی مردم نمیکند بلکه آنچه از دزدی و اختلاس رهبران و مقامات و نزدیکانشان باقی میماند را صرف پروژه های نظامی و ضد انسانی گسترش دم و دستگاه پلیسی و امنیتی و کمک به جریانات تروریست اسلامی در منطقه می نماید. بنا براین برای کارگران و توده های مردم ستمدیده ایران راهی برای رهایی از این زندگی محنت بار جز تلاش جدی و سازمان یافته و سراسری برای به گور سپردن این رژیم پیش رو نیست.