طی دو هفته گذشته، در جریان تلاش برای مهار شعله های آتش ویرانگری که در غرب ایران به جان جنگلهای این منطقه افتاده است، چهار جوان داوطلب طی دو رویداد جداگانه جانباختند. در رویداد نخست،“البرز زارعی” کوهنورد داوطلبی که در جریان مهار آتشسوزی جنگلهای اطراف گچساران، به شدت دچار سوختگی شده بود،روز جمعه ۳۰ خرداد ماه جان سپرد. در دومین رویداد، فاحعه دو سال پیش جانباختن “شریف باجور”، “امید کهنه پوشی”، “رحمت حکیمی نیا” و “محمد پژوهی” در مریوان، این بار در ارتفاعات شهرستان پاوه در استان کرمانشاه تکرار شد. روز یکشنبه 8 تیرماه، “مختار خندانی”، “بلال امینی” و “یاسین کریمی” سه جوان فداکار فعال محیط زیست، در جریان تلاش برای خاموش کردن آتش در منطقه حفاظت شده “بوزین” و “مرخیل”،که از روز پنجشنبه ۵ تیرماه آغاز شده بود جانباختند. در مورد چگونگی جانباختن این سه فعال محیط زیست، گزارشهای اولیه حاکی است که علت مرگ آنها نه آتش سوزی بلکه ناشی از انفجار مینهای جدیدی است که سپاه پاسداران برای کنترل مرزها در این منطقه کاشته است. مردمی که در محل بودند، صدای انفجار مین ها را شنیده اند.با توجه به اینکه منطقه حفاظتشده “بوزین و مرخیل” در منطقه صفر مرزی در بخش “باینگان” واقع شده است، این احتمال قریب به یقین است. سپاه پاسداران که خروش خشم مردم را در مراسم خاکسپاری جانباختگان پیش بینی می کرد، خانواده های آنها را تحت فشار گذاشته بود که مراسم خاکسپاری را شبانه انجام دهند. با مانع تراشی کاری کردند که جنازه ها شبانه به داخل شهر پاوه برسند. با وجود این در فاصله کوتاهی هزاران نفر با خواندن سرود و سردادن شعارهای انقلابی به استقبال جنازه جانباختگان شتافتند. پیکر ها با مشایعت مردم پاوه برای خاکسپاری به زادگاه آنها در نوسود، شمشیر و سریاس منتقل شدند.
شاهدان عینی می گویند در حالیکه در طول روزهای گذشته همزمان با استقرار نیروهای زمینی سپاه پاسداران در مرزها، پهپاد ها نیز مدام بر فراز منطقه در پرواز بوده اند و از وقوع و دامنه آتش اطلاع داشته اند. با وجود این هیچ اقدامی از جانب رژیم در حد استفاده از هلیکوپترهای آتش نشان که سپاه در همین استان تعداد زیادی از آنها را در اختیار دارد، صورت نگرفت. آنها همچنین وقوع آتش سوزی را به نیروهای سپاه پاسداران مستقر در این منطقه حفاظت شده نسبت می دهند. یک شاهد عینی گفته است: «تردد به این مناطق حفاظت شده باید با اجازه سپاه پاسداران باشد و غیر از نیروهای سپاه و هنگ مرزی هیچ کسی اجازه تردد به این منطقه را ندارد.”داوطلبان فداکار در واقع با دستان خالی به جنگ شعله های آتش در ابعاد وسیع و در چنین منطقه پر خطری رفته بودند.
طی یکماه گذشته دهها مورد آتش سوزی گسترده در جنگلهای رشته کوه زاگرس در استانهای غربی و جنوب غرب ایران رویداده است و هزاران هکتار از جنگلهای سرسبز را به کام خود فروبرده است. نابودی این طبیعت زیبا و این مامن صدها نوع از جانوران کمیاب، در مقابل چشمان دستگاههای عریض و طویل نظامی و اداری رژیم صورت گرفته است، بدون آنکه اقدام موثری برای متوقف کردن آن صورت گرفته باشد. این تنها مردم محل بوده اند که با دستان خالی و با به خطر انداختن جان خود، هر اندازه از جنگلها را که می توانستند از چنگ شعله های آتش رها کرده اند.خاموش کردن آتش در چنین ابعاد وسیعی جز با وسائل مدرن امروزی، از جمله هواپیماها و بالگردهای آبپاش مقدور نیست. سپاه پاسدارن و ارتش جمهوری اسلامی که هر روز در گوشه ای از ایران دست به مانورهای پر هزینه و پر سروصدا می زنند و در بسیاری مواقع خود مسبب این گونه آتش سوزیها هستند،از در اختیار گذاشتن تجهیزاتی که برای خاموش ساختن حریق در اختیار دارند، خودداری می کنند. آنها که با شنیدن کوچکترین خبری از یک تظاهرات و حرکت اعتراضی در سریعترین زمان ممکن، خود را برای سرکوب مردم معترض به محل می رسانند، در تمام یکماه گذشته که آتش جنگلها و مراتع غرب ایران را در خود می بلعید، عکس العملی از خود نشان ندادند.
بر طبق ارزیابی فعالان حفظ محیط زیست طی ده سال گذشته حدود 4 ملیون هکتار از مجموع حدود ده ملیون هکتار جنگلهای زاگرس در نتیجه آتش سوزیها و عوامل دیگر از بین رفته اند. در سطح کل ایران نیز در طول حاکمیت رژیم اسلامی یک سوم کل جنگلهای ایران از بین رفته اند. در حین اینکه پیشگیری از آتش سوزی جنگل ها و اطفای حریق آنها، جدی گرفته نمی شود، در همان حال بازار سوداگری تبدیل جنگل به زمین قابل فروش رونق گرفته است. قطع درختان برای ساخت و ساز، ویلاسازی و شهرک سازی و جاده سازی و ایجاد مراکز صنعتی مدام سیر صعودی داشته است.
حفاظت از جنگل ها و اساساً توجه به همه عناصر محیط زیست و حفظ سلامتی انسان و دیگر موجودات زنده حیوانی و نباتی، یكی از اصول اساسی در بقای زندگی است ، که جمهوری اسلامی خود را در برابر آن بی وظیفه می داند.