فقر در کنار زندان و شکنجه و اعدام، سلب آزادیها و پایمال کردن حقوق ابتدائی شهروندان، دخالت روزمره در زندگی خصوصی مردم، یکی از ابزارهای سرکوب در رژیم جمهوری اسلامی است. فقیر تر کردن آگاهانه اکثریت مردم ایران توسط این رژیم اثرات ویرانگری برجامعه ایران گذاشته است. مطالعات جامعه شناسی علمی نشان داده است که گسترش آسبهای اجتماعی نظیر اعتیاد به مواد مخدر، تن فروشی، سرقت و غیره همگی رابطه مستقیمی با فقر و نابسامانی اقتصادی دارند.
در این زمینه روزنامه «اقتصاد پویا» چاپ تهران گزارش تکان دهنده ای از رابطه فقر و گسترش آسیبهای اجتماعی در ایران دارد. این گزارش اگرچه در مجموع محافظه کارانه تهیه شده است و أساسا ب هدف آن دادن هشدار به رژیم در مورد شناختن ریشه های تداوم اعتراضات است، با همه اینها در عین حال نشان از وضعیت فاجعه باری کنونی جامعه ایران نیز دارد. آمارهای ارائه شده در این گزارش از سالنامه های آماری مرکز آمار جمهوری اسلامی گرفته شده اند.
بنا به این گزارش وضعیت معیشتی در ایران به قدری ناگوار است که شاید هیچ کشوری در جهان با چنین وضعیتی روبرو نشده باشد و تهیه کننده می نویسد: «تداوم این وضعیت می تواند به کاهش بیشتر سرمایه اجتماعی ، افول اخلاق، تضعیف بیشتر نهاد خانواده، کاهش شدید سطح سلامت جامعه و نهایتا زمینه برای تداوم اعتراضات مساعد تر شود.»
این روزنامه دهه ۹۰ شمسی را دهه از دست رفته نامیده است. در این دهه مطابق آمارهای رسمی مرکز آمار ایران، حداقل یک سوم قدرت خرید جامعه پائین آمد، جمعیت مردم زیر خط فقر در سال ۱۳۹۰ بیست درصد بود و درسال ۱۴۰۰ به ۳۱ درصد رسید.یعنی یک سوم جمعیت کشور زیر خط فقر قرار گرفتند. تورم عمومی ۷۳۵ درصد و تورم خوراک به ۹۸۰ درصد رسید.در همین دوره دهساله، خودکشي ۴۵ درصد، مرگهای مشکوک۱۴ درصد، نزاعهای فردی۱۰۱ درصد، سرقت از اماکن خصوصی ( منازل و مغازه ها) بیش از ۷۰۰ درصد، سرقت از منازل ۱۷۰ درصد و از مغازه ها ۵۳۵ درصد و سرقت از اماکن دولتی ۶۵۵ درصد رشد داشته است و البته این مقدار با وجود افزایش شدید روشهاي کنترلي مانند دوربین و مانند آن بوده است. شاید تلخ ترین نکته را رئیس پلیس آگاهي تهران در سال ۱۳۹۹ بیان کرده باشد که بیش از ۵۰ درصد سارقین براي اولین بار مرتکب جرم شده اند.
ناگفته پیداست که با توجه به روش متداول دستکاری آمارها در جمهوری اسلامی این ارقام را باید ۲ یا حتی ۳ برابر کرد تا به شناخت وضع واقعی موجود نزدیک شویم. آنچه که روزنامه مذکور در مورد آن به رژیم هشدار می دهد یک خطر جدی است که موجودیت رژیم را تهدید می کند. نتیجۀ تحمیل این حد از فقر وفلاکت، انباشته شدن پتانسیل عمیق انفجاری در زیر پوست جامعه است. سران رژیم این پتانسیل انفجاری ونفرت وانزجار مردم را میشناسند، اما برای رفع این خطر سیاست سرکوب را انتخاب کرده اند. در واقع ارزیابی آنها این است که دادن به هر میزان امتیاز به مردم، نه تنها راه نجاتشان نخواهد بود، بلکه بلای جانشان می شود. ودرست به این علت است که سیاستهای سرکوبگرانه شان را مدام تشدید می کنند واز ودستگیری فعالین کارگری واجتماعی ومدنی باز نمی ایستند. با افزایش اعدامهای سیاسی و محکومین دادگاههای عادی سعی می کنند جامعه را مرعوب و خاموش سازند.
رژیم بر این باور است برای افراد جامعه ای که گرفتار آسیب های اجتماعی فراوانی می شوند، از صبح تا شب به فقر وفلاکت خود فکر می کنند و دنبال حداقل معیشت خود هستند، ، تلاش فردی برای بیرون کشیدن گلیم خود از آب جای همبستگی و تلاش جمعی برای نجات را میگیرد. توقعات از زندگی پایین آمدە و ذهن وروان مردم آزاد نخواهد بود کە بە چرایی این وضعیت و راە حل آن بیاندیشد. در چنین جامعه ای فرد مدام نگران معیشت فردای خانواده خواهد بود.
اما انقلاب ژینا در گام اول خود خط بطلانی بر چنین رویکردی کشید . تلاش حاکمیت برای سازمان دادن فقر چون ابزار سرکوب ، چون آتش زیر خاکستری بود کە در یک لحظە با قتل حکومتی «ژینا» شعله ور شد، ارکان رژیم را لرزاند و به نماد خشم همان مردمی تبدیل شد که رژیم میخواهد با تشدید فقر آنها را خاموش نگهدارد.
اگر جمهوری اسلامی از هم اکنون خود را برای نبرد های بعدی کە بسیار سهمگین تر خواهند بود آمادە میکند، ما هم راهی نداریم جز آمادە کردن بیشتر صفوف خود . جمهوری اسلامی با گسترش فقر در جامعە تلاش دارد مردم را از انقلاب و دگرگونی چارە ناپذیر در زندگی خود بترساند و آنها را چشم براە نگاە دارد. ما نیز برای دگرگونی های واقعی باید آمادە شویم. آمادگی ما در قدرت ما نهفتە است و قدرت ما هم در تشکل ما معنا مییابد . آنگاە کە کارگران و مردم محروم ستمدیدە جامعە ایران ، همان اکثریتی کە قربانی سرکوب های خونین در خیابانها و زندان و شکنجەگاها و قربانی تحمیل فقر و سفرەهای خالی هستند، در متن مبارزه روزمره برای بهبود شرایط زندگی خود، در محل کار و زندگی، متشکل شوند و بهم مرتبط گردند، نقشه های ضد انسانی رژیم نقش بر آب خواهند شد و سرانجام زندگی کارگران و اکثریت مردم این جامعه از گروگان رژیم اسلامی رها خواهد شد.