آمارها از یک رکود بی سابقه سخن می گویند. بانک انگلستان پیش بینی کرده است که انگلستان شدیدترین رکود را تجربه خواهد کرد یعنی رکودی که در ۳۰۰ سال گذشته سابقه نداشته است. در این کشور به رغم تمام حمایت هایی که دولت در دوره کرونا از کارفرمایان انجام داده نظر سنجی ها نشان می دهند ۲۰ درصد کارفرمایان، کارگران خود را اخراج می کنند. براساس گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، در طی ۸ ماه گذشته، تولید در اکثر اقتصادهای جهان به میزان یک چهارم کاهش یافته است. رئیس صندوق بین المللی پول پیش بینی می کند که “بیش از ۱۷۰ کشور امسال رشد درآمد سرانه منفی را تجربه کنند.” بر اساس آمار منتشر شده، اقتصاد آلمان در سه ماهه دوم سال جاری با کاهش نرخ رشدی معادل بیش از ده درصد روبهرو بوده است. رکود اقتصادی به شدت کنونی در کشورهایی مانند مکزیک، آرژانتین و آفریقای جنوبی درچند دهه گذشته سابقه نداشته است. اقتصادهای غول پیکر چین و هند نیز از این قاعده مستثنا نیستند. بیش از نود کشور، تقریبا نیمی از کشورها در جهان، از صندوق بین المللی پول در خواست کمک های مالی کرده اند.
یکی از پیامدهای این رکود که همه گیری بحران کرونا هم آن را تشدید کرده است بیکارسازی های گسترده و فقر بی سابقه است. سازمان بین المللی کار معتقد است که از دست رفتن ساعت کار در جهان معادل ۳۰۵ میلیون شغل تمام وقت خواهد بود. در آمریکا شمار بیکاران به ۳۹ میلیون نفر افزایش یافته است. بیش از ۴۰۰ میلیون شرکت، شامل شرکت ها و افراد خود اشتغالی در بخش های مختلف از جمله تولید، خرده فروشی، رستوران ها و هتل ها در معرض خطر ورشکستگی قرار دارند. با این موج ورشکستگی پیش بینی می شود بیکاری در مقیاس وسیعی افزایش یابد. تشدید این بحران بیکارسازی های گسترده، کاهش قابل توجه دستمزدها، افزایش ساعات کار و تشدید استثمار کارگران را به دنبال خواهد داشت. ضرر و زیان درآمدهای نیروی کار می تواند به ۳.۴ تریلیون دلار برسد. بر اساس پیش بینی های سازمان بین المللی کار آسیب های اقتصادی ناشی از این بحران، ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر از کارگران را که در فقر کار می کنند تحت تأثیر قرار خواهد داد و فشار تشدید این بحران می تواند زندگی کارگران با درآمد زیر خط فقر را ویران کند.
تشدید بحران و رکود اقتصاد سرمایه داری نظام سیاسی جهانی را بیشتر بر هم می زند و رقابت در بین قدرت های رقیب سرمایه داری برای گسترش مناطق نفوذ را گسترش می دهد. همینکه ایالات متحده نتوانست سازمان بهداشت جهانی را به اهرم فشاری علیه چین تبدیل کند و با صدور اطلاعیه ای از این سازمان خارج می شود یکی از نشانه های افول هژمونی آمریکا است. جنگ تجاری آمریکا علیه چین و دیگر قدرت اقتصادی وارد فاز جدیدی شده است. ایالات متحده نمی خواهد که سایر دولت های جهان از سود انحصاری شرکتهای آمریکا که در زمینه فنآوری دست بالا دارند مالیات بگیرند. آلمانی ها بی توجه به رویکرد آمریکا و دیگر قدرت های اروپایی می خواهند تا دستیابی به توافق نامه خط لوله گاز با روسیه پیش بروند. اتحادیه اروپا صنعت اتومبیل خود را از رقابت خارجی محافظت می کند. اینها برخی از نشانه های تشدید نزاع در زمینه تجارت بین قدرت سرمایه داری است. دولت ها خودشان دارند یکی بعد از دیگری قوانین سازمان تجارت جهانی را زیر پا می گذارند. تشدید این رقابت ها خطر گسترش جنگ های نیابتی را بالا می برد.
همزمان با رکود بی سابقه که پیامد بحران ساختاری نظام سرمایه داری است و بحران کرونا هم آن را تشدید کرده است، ما شاهد گسترش بیکارسازی ها، فقر فزاینده، تشدید سیاست نژادپرستانه و سایر اشکال ستمگری نظام سرمایه داری هستیم. این اوضاع تشدید رقابت بین دولت ها را در پی خواهد داشت. دولت ها که در تحلیل نهایی به دنبال ایجاد مطلوب ترین شرایط برای سودآوری سرمایه های خود هستند اوضاع وخامتبارتری را به کارگران و اقشار فرودست جامعه تحمیل می کنند. این اوضاع بستر رشد اعتراضات ضد سرمایه داری در دوره پیش رو را فراهم آورده است. هرچه جنبش های اعتراضی علیه سرمایه داری گسترده تر شوند، نمایندگان جریان اصلی “چپ” بیشتر رنگ می بازند. برای مثال در بریتانیا حزب کارگر به رهبری استارمر از برنامه های دولت محافظه کار که چیزی جز تحمیل ریاضت اقتصادی به اقشار فرودست جامعه نیست حمایت می کند. در اسپانیا ، حزب چپ پودموس در ائتلاف با حزب سوسیال دمکرات برنامه این حزب تحت عنوان “برنامه بازسازی” ملی را برای مقابله با بحران پذیرفته است.
در این شرایط با توجه به زمینه های رشد مبارزات ضد سرمایه داری ضرورت وجودی جریان سیاسی در این جنبش ها که متعهد به سرنگونی سرمایه داری باشد از هر زمان دیگری بیشتر است. جهانی که در رکود اقتصادی و خطر گسترش جنگ های نیابتی گرفتار است، جهانی که صد ها میلیون از جوانان آن بیکار هستند، جهانی که صدها میلیون نفر آن گرسنه اند، جهانی که در آن انواع ستمگری وجود دارد. این جهان بستر رشد جنبش های ضد سرمایه داری است. مبارزه علیه سرمایه داری در این شرایط و بعد از شیوع کرونا بیش از هر زمان دیگر مقبولیت اجتماعی پیدا کرده است. از سوی دیگر ما شاهد یگ گرایش نیرومند، یک جنبش مراجعه به باورهای بنیادی مارکس به باورهای سوسیالیستی در نقد مناسبات سرمایه داری هستیم. این دو جنبش لازم است با هم تلاقی کنند، به هم برسند تا ملزومات ایجاد سازمانها و احزاب نیرومند ضد سرمایه داری با افق سوسیالیستی فراهم شوند. کسانی که حقیقت نقد مارکس از سرمایه داری را پذیرفته اند و یا می پذیرند نمی توانند فقط تماشاگر ظلم و زور و بی عدالتی های سرمایه داری باشند، بلکه باید در جنبش های ضد سرمایه داری فعالانه حضور یابند و بر متن این جنبش ها وظیفه ایجاد حزب انقلابی ضد سرمایه داری را بر عهده بگیرند. احزاب و سازمان های رادیکال سوسیالیست و ضد سرمایه داری موجود نیز فقط با حضور فعال در این جنبش ها و پاسخگویی به نیازهای آن می توانند از پایه اجتماعی و توده ای برخوردار شوند.