رسانه های خط رسمی بورژوائی در جمعبندی رویدادهای مهم سال 2020 ویروس کرونا و بیماری آن یعنی کووید 19 را عامل وضع فاجعه آمیزِ موجود قلمداد کرده اند. آنها با اتکا به این تحریف، سال گذشته را سال کرونا نامگذاری کردند. اما سال 2020 سال کرونا نبود. سال ناتوانی سیستم سرمایه داری و دولت های آن در مقابله با کرونا بود.
واقعیت اینست که این بحران در اواسط سال 2019، قبل از اینکه نامی ار ویروس کرونا در میان باشد، تعمیق شده بود. بیکاری، شدت گرفته بود؛ وام گیرندگانِ دهها میلیونی و دولت های فقیرِ مقروض، توان دادن اقساط خود را از دست داده بودند؛ شکاف بین دارا و ندار به چنان حد هولناکی رسیده بود که 16 نفر به اندازه بیش از 3 میلیارد و 500 میلیون نفر ثروت داشتند. قدرت خریدِ زنان و مردانِ کارگر، که دیگر از طرف بانک ها مستحق وام گرفتن هم تشخیص داده نمی شدند، به حدی پائین آمده بود که توان خرید همه کالاهای تولید شده شده را نداشتند.
در چنین شرایطی ویروس کرونا در اواخر سال 2019 پیدا شد. روسای جمهوری، نظیر ترامپ در آمریکا در آغاز وجود کووید 19 را انکار کرده و آنرا آنفلونزا خواندند. اما واقعیت، سرسخت تر از آن بود که با اینگونه تمهیدات بتوان آنرا انکار کرد. رسانه های خط رسمی نیز به میدان آمدند و مردم را از آمدن به خیابان ها ترساندند. در دل این اوضاع کشتن جورج فلوید در شهر مینیاپولیس، واقع در ایالت مینه سوتا رخ داد.
یک افسر پلیس شهر نامبرده در 26 می 2020 یک مرد آمریکاییِ آفریقایی تبار، به نام جورج فلوید را کشت. افسر مذکور و همکار پلیس او جورج را بدون هیچ مقاومتی از جانب وی دستگیر کردند. پلیسِ قاتل، او را روی زمین خوابانده و بیش از 8 دقیقه زانویش را با قدرت روی گردن جورج فشار می دهد. او، در برابر التماس های جورج که مکررا میگوید “نمی توانم نفس بکشم. لطفا مرا نکشید” زانویش را بیشتر فشار می دهد تا مرگ او مُسجل میگردد. پخش فیلم اقدام جنایتکارانه پلیس و مرگ مظلومانه جورج آتشِ خشم فروخفته دهها ساله در سینه ها را فروزان کرد و به جان مقر و دستگاه پلیس در مینه سوتا افتاد و آنرا خاکستر کرد. مردم 30 شهر دیگر آمریکا خطرات تجمع در شرایط کرونایی را به هیچ گرفته و به خیابان ها ریختند، به نژادپرستیِ نهادینه در دستگاه پلیس و خشونت های منشاء گرفته از آن اعتراض کردند و ریشه کن کردن تبعیض نژادی در تمام ارگان های پلیس و کل سیستم حاکمیت آمریکا را خواستار گردیدند. کابینه ترامپ، که از سیاستمدارانِ راست افراطی تشکیل شده، سران پلیس و فرمانداران طرفدار او با برقرار کردن منع آمد و رفت، فرستادن گاردِ به اصطلاح ملی به ایالات مبارز، سازمان دادن حملات بی رحمانه پلیسی و دستگیری های گسترده، به مردم معترض و تظاهر کنندگان جواب دادند.اقدامات ترامپ بر آتش خشم مردم معترض افزود. آنها با تعمیق مبارزات خود از طریق تخریب مجسمه های تجار و سیاستمداران قبلی صاحبان برده و فرماندهان سپاهیان برده دار ِجنوب در جنگ داخلی و به زیر سئوال بردن پیشینه روسای جمهور برده دار در تاریخ آمریکا عکس العمل نشان دادند. مبارزین در شهرهای بزرگ و پایتخت های 60 کشور جهان به میلیون ها معترض در آمریکا پیوستند و آنها را تقویت کردند. در یک جمعبندی باید گفت مبارزات ضد نژاد پرستی و تبعیض، از 26 ماه مه شروع شدو 17 روز طول کشید در همانحال که ادامه مبارزات قبلیِ ضد نژادپرستی در ابعادی وسیعتر در آمریکا بود، به لحاظ مضمون طبقاتی غنی تر از دوره های پیشین بود، راست افراطی را تضعیف کرد و یکی از عوامل شکست دونالد ترامپ در انتخابات ماه نوامبر ریاست جمهوری بود.
از رویدادهای مهم دیگر سال 2020 پنجاه و نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا بود. این انتخابات پیش از پیش نشان داد که دموکراسی بورژوایی در آمریکا روز به روز بی اساس تر میشود. در دوره تبلیغات برای انتخاب رئیس جمهور، ترامپ صراحتا گفت که او پیروز انتخابات است و اگر جو بایدن به عنوان پیروز از صندوق ها بیرون بیاید صد در صد تقلب شده است. وقتی رای دهندگان در بین بد و بدتر به بایدن رای دادند ترامپ سخنان قبلی خود را تکرار کرد و به اشکال گوناگون تهدید به دست زدن به نوعی کودتا کرد. باید دید تا بیستم ژانویه که ترامپ رسما رئیس جمهور باقی خواهد ماند چه روی خواهد داد.
رویداد مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد مبارزات کارگران و کارمندان فرانسه علیه طرح امانوئل ماکرون برای ازدیاد سن بازنشستگی است که از اواخر سال 2019 شروع شد و به ماههای نخست سال 2020 کشید. در همین کشور جنبش جلیقه زردها در 17 نوامبر سال قبل از آن شروع شده بود، هنوز هم ادامه دارد. مطالبه اولیه این جنبش لغو مالیات از جانب کابینه حاکم بود. این جنبش که حمایت اکثر مردم فرانسه را جلب کرد و در بلژیک و هلند نیز گسترش یافت موجب گردید کابینه حاکم و شخص ماکرون به خواست تظاهر کنندگان و فعالین جنبش گردن نهد، اما جنبش نخوابید. زیرا در مبارزه با سیاست ریاضت اقتصادی، پائین آمدن قدرت خرید و سطح زندگی مردم، ستم بر اقلیت ها و جای دادن آنها در حواشی گِتو مانند شهرها ریشه داشت. آنها خواهان آزادی و رفاه و سهیم شدن در اداره کشوری هستند که نیروی کار کارگران (شامل کارگران مهاجر و پناهندگان) چرخ اقتصاد یکی از ثروتمند ترین کشورهای دنیا را می گرداند.
در سال گذشته خاورمیانه همچنان یکی از کانونهای بحرانی جهان بود. کرونا و سقوط بهای نفت که در مقطعی حتی مجانی هم خریدار نداشت، بحرانهای سیاسی در این منطقه شدت بیشتری بخشید. بودجه هائی که بر اساس در آمد نفت تنظیم شده بودند، پوچ از آب در آمدند. بعد از ایران، اقتصاد عراق در بدترین وضعیت قرار گرفت و عوارض آن علیرغم بهبود نسبی در بهای نفت، تا مدتها ادامه خواهد داشت. در همین فاصله مصطفی کاظمی که با وعده مبارزه با فساد و پایان دادن به قدر قدرتی و یکه تازی نیروهای حشدشعبیِ وابسته به جمهوری اسلامی بر سرکار آمده بود، نتوانست در این زمینه ها الگوی جدیدی عرضه کند و در مقابل فشارها عقب نشست. اعتراضات توده ای در جنوب و مرکز عراق که به دلیل نگرانی از گسترش ویروس کرونا تا حدودی تخفیف پیدا کرده بود، از سر گرفته شد و این بار در بخشهائی از اقلیم کردستان اشکال خشونت آمیزی به خود گرفت. نارضایتی مردم کردستان که طی دو سال اخیر به شکل تظاهرات آرام معلمان و دیگر حقوق بگیران دولتی در جریان بود، این بار با دخالت نیروهای امنیتی حکومت محلی به خشونت کشیده شد و طی آن ده تن از جوانان معترض جانباختند و تعداد زیادی زخمی شدند. در این سال دولت ترکیه مناطق اشغالی خود را در اقلیم کردستان توسعه داد و تحکیم نمود.
کشور لبنان نیز همچنان یکی از کانون های بحرانی خاورمیانه بود. روز چهارم اوت ۲۰۲۰ انفجار انبار نیترات آمونیوم در بیروت بیش از ۲۰۰ نفر را به خاک و خون کشید و صدها نفر زخمی شدند و خرابی های هولناکی بر جای گذاشت. دولت لبنان که قبل از آنهم، رژیمِ از لحاظ اقتصادی ورشکسته ای بود، تحت فشار اعتراضات مردم چند بار دست به دست گشت. علیرغم محدودیتهای ناشی از کرونا و فشارهای امنیتی، جنبش اعتراضی مردم لبنان همچنان ادامه دارد.
در سال ۲۰۲۰ رنجها و محرومیتها و ستم بر مردم فلسطین همچنان ادامه داشت. سالی که با علنی شدن طرح صلح ترامپ که آنرا معامله قرن نام نهاده بودند، آغاز شد، به عادیسازی روابط برخی از کشورهای عربی با اسرائیل با میانجیگری آمریکا ختم شد.
سال گذشته جنگ در سوریه و لیبی و یمن همچنان ادامه داشت. در جنگ نیابتی لیبی، دولتهای فرانسه، مصر، امارات و روسیه از یک طرف جنگ، و ترکیه، قطر و ایتالیا از طرف دیگر حمایت میکنند و این کشور را به خاک و خون کشیده اند. جنگ در سوریه همچنان از مردم این کشور قربانی میگیرد، این جنگ تا کنون بیش از نیم میلیون قربانی و ۱۳ میلیون آواره بر جای گذاشته است. دولت های آمریکا، اسرائیل، ترکیه، روسیه و ایران آتش بیاران این معرکه هستند.
جنگ در یمن نیز به بهای رنج و خون مردم این کشور و به نیابت از سوی جمهوری اسلامی و عربستان سعودی، همچنان ادامه دارد. سازمان ملل جنگ یمن را بدترین فاجعه انسانی دهههای اخیر برشمرده است.
همین نگاه گذرا به بخشی از مهمترین رویدادهای سال گذشته نشان میدهد که نظام سرمایه داری جهانی چه شرایط فلاکتباری را بر مردم کره زمین تحمیل کرده است. یقینن هر اندازه عمر این نظام به درازا بکشد،بشریت را از فاجعه ای به فاجعه ای دیگرخواهد برد.