اکنون دیگر هیچ نوع پنهانکاری و دغلکاری نمیتواند پرده بر فاجعه ایی که میلیونها تن از مردمان این جامعه با آن دست بگریبانند بکشد. مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا، بیکاری، تورم افسارگسیخته و قحطی نان همه و همه تصاویر جامعه ای هستند که رهآورد بیش از چهار دهه حاکمیت یک رژیم سرمایه داری- مذهبی است. آمار و ارقام و گزارشات رسمی منتشر شده در مدیاها تنها بخشی از این فلاکت و فاجعه را به تصویر میکشند. یک عضو هیأت علمی دانشگاه میگوید “در سال 99 بسیاری از پژوهش ها نشان داده است که خط فقر در تهران به ده میلیون تومان رسیده است. هزینه اجارۀ مسکن و خوراک شرایط را به سمتی برد که شاهد مهاجرت افراد به حومه شهرها هستیم” و این مهاجرت آنچنان بعدی به خود گرفته است که جهانگیری معاون اول روحانی در روز دوشنبه در جلسه شورایعالی عشایر و توسعه روستائی از زندگی “حدود یازده میلیون نفر در حاشیه شهرهای بزرگ” خبر داد. البته در خردادماه امسال عضو “انجمن آمایش سرزمین ایران” در گفتگو با خبرگزاری ایرنا با اعلام افزایش جمعیت حاشیه نشین کشور، 38 میلیون نفر گفته بود که “هفت میلیون و ششصد هزار نفر در اطراف گورستانها زندگی میکنند”. در همین روزهای گذشته در رسانه ها آمد که در تعدادی از استانهای کشور مردم تنها با گرو گذاشتن کارت ملی نزد نانواها امکان تهیه نان را می یابند و شاید برخی از آنان بتوانند در آخر ماه با یارانه ناچیزی که دریافت میکنند بخشی از بدهی خود را با نانواها تسویه کنند. باز هم دیدیم که 23 آذرماه در بیش از بیست شهر، بازنشستگان تجمع اعتراضی برپا کردند. آنها به حق میگویند که با این حقوق بازنشستگی قادر نیستند حتی دو هفته از هزینه زندگی خود را تأمین کنند. آنها میگویند بسیاری از ما حتی باوجود دریافت حقوق بازنشستگی مجبوریم به کارهای روز مزدی بپردازیم تا کمی از آلام گرسنگی و بی دوائی خود را التیام دهیم و البته از آنجائیکه گوش شنوائی برای مطالبات آنان نبود،اعلام کردند که مجددا در چهاردهم دیماه دست به تجمعات اعتراضی خواهند زد. آنها بابغض های فشرده در گلو فریاد میزدند که تا کی باید این زندگی فلاکتبار را ادامه دهیم.
درست در دل همین اوضاع و در آستانۀ روز پرستار فریاد پرستاران نیز تنها در میان به حاشیه رانده شدگان این جامعه پژواک پیداکرد. آنان از مردمان این جامعه خواستند که در اعتراض به حقوق و مطالبات عقب ماندۀ پرستاران که حتی تا یکسال به تعویق میافتد، در اعتراض به نازل بودن فاجعه بار استانداردهای جاری نسبت به پرستار وب یمار و بیگاری پرستاران، در اعتراض به کمبود وسایل ایمنی از جمله دستکش وماسک،فریاد بزنند. آنان به حق میگویند که جامعه فراموش نکند که در همین فاصله دستکم 120 پرستار فوت کرده و 50 هزار نفر از آنان به کرونا مبتلاء شده اند. آنان به حق میگویند که نزدیک به یکسال است که همه روزه با دیدن مرگ بیماران، خود با کابوس مرگ و زندگی شب را به روز و روز را به شب میرسانند. مگر نه اینکه درست در شرایطی که رژیم با بی عملیش مردم را به مسلخگاه کرونا فرستاد،این کادرهای درمانی بودند که با شجاعت و فداکاری از جان خود مایه گذاشتند؟ آنها حق دارند که خواستار آن باشند که مردم در دفاع از آنان و در واقع در دفاع از زندگی و سلامت خود به خیابان بریزند و همزمان مردم میبینند که مقامات رژیم از زمان شیوع کرونا نشان داده اند که حتی توانائی تأمین ابتدایی ترین امکانات بهداشتی برای این مردم را ندارند و در شرایطی که واکسن کرونا تهیه شده و تعداد زیادی از کشورهای جهان اقدام به خرید واکسن کرده اند، در مقابل رژیم فقط دروغ تحویل مردم میدهد. هنوز مضحکۀ نمایش اختراع دستگاه ویروس یاب سپاه پاسداران از ذهن جامعه پاک نشده است که خبر ورود به آزمایش “واکسن ساخت ایران” در روزهای آینده را پخش میکنند و وعده و وعید میدهند که تا تیرماه این واکسن مراحل آزمایشی خود را پشت سر گذاره و در اختیار مردم قرار خواهد گرفت. مردم اما به تجربه دریافته اند که ادعاهای رژیم را باور نکنند. بویژه آنکه آشکارا میبینند که چگونه مقامات رژیم در مورد خرید واکسن کرونا از خارج فقط و فقط خاک به چشم آنان میپاشند.
عضو کمیسیون بهداشت مجلس میگوید”تعداد واکسن محدود است و تا یکی دوسال آینده به ما نمیدهند.” عضو کمیته کشوری کرونا میگوید “میفروشند ولی پول نداریم.” رئیس کمیسیون بهداشت مجلس میگوید “پول داریم ولی بانک مرکزی پول را نمیدهد.” رئیس بانک مرکزی میگوید “پول داریم، بانک مرکزی هم پول میدهد ولی امکان انتقال پول را نداریم.” رئیس اتحادیه واردکنندگان دارو میگوید “میتوانیم پول انتقال بدهیم، همین الان مقدار زیادی دارو از شرکت های آمریکائی و اروپائی وارد میکنیم و در همه این معاملات هم ارز منتقل میشود.”رئیس کمیته علمی ستاد مقابله با کرونا میگوید “شاید واکسن را بفروشند و پول هم داشته باشیم و پول را انتقال بدهیم ولی هواپیما و یخچال مناسب برای واردات واکسن نداریم” و بالاخره معاون وزیر راه و شهر سازی میگوید “پنج فروند هواپیمای مورد نیاز واردات واکسن را آماده کرده ایم و از این لحاظ مشکلی نداریم. در حال بررسی هستیم که در هر هواپیما چند تن یخ خشک باید تعبیه شود که هواپیماها امکان واردات واکسن را داشته باشند” و در میان این بلبشو بالاخره معلوم نمیشود چه کسی راست میگوید و چه کسی دروغ، و درست از همینجاست که مردم راهی ندارند جز این که خود سرنوشت خود را در دست بگیرند. میلیونها تن از مردم باید همسو با بیش از سی تشکل کارگری، دانشجوئی و فعالین اجتماعی که اعلام کردند “واکسن همگانی و رایگان، مطالبه ای فوری و عمومی است”، رژیم را موظف کنند که به این مطالبه تن دهد. هیچ دلیلی وجود ندارد که مردم تصاویر مرگ و میر عزیزان خود را ببینند و نظاره گر خاموش این فاجعه باشند.