طی کمتر از یک هفته از چهاردهم تا 21 شهریور، شاهد دهها رویداد دردناک محیط کار در نقاط مختلف ایران بودیم. در همین فاصله کوتاه، در نبرد مرگ و زندگی، دهها انسان شریف و زحمتکش، دهها کارگر که حیات جامعه امروز به کار آنها وابسته است، جانباختند، یا دچار آسیب دیدگی شدید شدند: روز جمعه ۲۱ شهریور ماه، در شهرهای لنجان، ایلام و اروندان، ۴ کارگر جان خود را از دست داده و دو کارگر دیگر به شدت مصدوم شدند. روزپنجشنبه ۲۰ شهریور ماه درجریان وقوع چندین حادثه کاری در شهرهای آبدانان، بانه و رشت، ۲۸ کارگر دچار مسمومیت شدند و دو کارگر دیگر به دلیل نبود امکانات ایمنی لازم در محل کار جان خود را از دست دادند. روز چهارشنبه ۱۹ شهریور ماه دو کارگر در شهرهای پاوه و کرج جان خود را از دست داده و دو کارگر دیگر در تهران مصدوم شدند. روز دوشنبه ۱۷ شهریور ماه در جریان وقوع سه حادثه کاری جداگانه در شهرهای ایلام، پیشوا و بندر لنگه، ۵ کارگر به دلیل نبود امکانات ایمنی لازم در محل کار جان خود را از دست دادند. روز یکشنبه ۱۶ شهریور ماه ۹ کارگر در شهرهای کرمان، آران و بیدگل و کرج دچار حادثه شدند و ۵ تن از آنان جان خود را از دست دادند. روز جمعه ۱۴ شهریورماه ۹ کارگر در چندین حادثه کاری جداگانه در شهرهای پیشوا، سنندج، اشنویه، سروآباد و دهگلان کشته و زخمی شدند. به این تصویر دردناک باید جانباختن 8 کولبر و زخمی شدن 19 تن را که در همین فاصله کوتاه، در نبرد جان در برابر نان، هدف گلوله پاسداران ارتجاع و استثمار در مرزها قرار گرفتند، اضافه کرد.
اما این تنها هفته ای نیست که اخبار این رویدادها در لابلای خبرها گم می شوند. در همه هفته های همه زندگی کارگران، مدام این ماجراهای دردناک تکرار می شوند. بطور متوسط سالانه ۱۰۰۰ کارگر تنها در رشته ساختمان سازی جان می بازند و چند برابر این رقم تنها در همین رشته زخمی می شوند. یکی از روی داربست به زمین افتاده و قطع نخاع شده، دیگری موقع پرتاب آجر سرش شکسته و آن یکی زیر آوار ساختمان نیمه کاره مانده و جان داده است. در تازه ترین شماره یکی از نشریات داخل کشور در گوشه ای از یادداشت یک گزارشگر می خوانیم:
” عبدالله چند روزی بود ۳۰ سالش را تمام کرده بود، هر روز دم سحر از خانه اجاره ایاش در شوش بیرون میآمد. همراه دوستانش از داربستهای فلزی ساختمانی نیمه کاره در نیاوران بالا میرفت تا آجری روی آجر بگذارد. اما همین داربستهای فلزی چند تا از دوستانشان را یا از آنها گرفته یا ناقصشان کرده بود، «خودم دیدم که پایش لیز خورد و به پایین پرتاب شد، قطع نخاع شد، بیمه هم نداشت، پول هم نداشت، خانوادهاش هم پول نداشتند، دیگر او را ندیدم”
خبرگزاری های رسمی ایران گاهی اخباری دو خطی در مورد حوادث محل کار انتشار می دهند که معمولا در لابلای اخبار حوادث دیگر گم می شوند و ابعاد واقعی فاجعه پوشیده می ماند. در این گزارش ها معمولا حوادثی که منجر به مجروح شدن و ازکارافتادگی کارگران در نتیجه ناامنی محیط کار می شود، از قلم می افتند. مرگ تدریجی و بدون سر و صدای کارگران در نتیجه ناسالم بودن و غیر بهداشتی بودن محیط های کار هیچ جا ثبت نمی شوند. از پیری زود رس ناشی از مشقات کار سخنی در میان نیست. بیشترین حوادث محیط کار در کارگاههای پراکنده ساختمانی که کارگران شاغل در آن به صورت روزمزد مشغول به کار هستند و تحت پوشش بیمه یا سایر خدمات حمایتی قرار ندارند، منعکس نمی شوند. حوادثی که در آن کارگران افغانی و کودکان کار جان می بازند، جایی در گزارش های خبری خبرگزاری های رسمی ایران ندارند.
کارفرمایان از سر سودپرستی و حرص و آزی که دارند، نه تمایلی به بهبود امنیت محیط کار دارند و نه نگران از دست دادن کارگران در نتیجه رویدادهای محیط ناامن کار می باشند. اینها حتی این نگرانی را هم ندارند، که کارگرانی از بیم جان شغل شان را رها کنند. چون می دانند هرگاه اراده کنند می توانند از میان خیل میلیونی ارتش ذخیره کار، کارگران دیگری را به کار بگمارند و در همان محل و محیط غیر استاندارد و ناامن کار، هر کار شاقی را به آنان تحمیل کنند.
واقعیت این است تا زمانی که خروش انقلاب کارگران و مردم زحمتکش بساط رژیم جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری را درهم نپیچیده است، این خود کارگران هستند که باید به فكر خویش باشند و با اتکاء به همبستگی خود کارفرمایان و دولت را وادار به تأمین امنیت محیط کار خود بنمایند. کشتار کارگران در محیط کار باید قتل عمد به حساب آید. در این زمینه مطالبات عاجل و فوری طبقه کارگر عبارتند از:
بیمه کامل کارگران در مقابل صدمات و خسارات ناشی از کار، اعم از اینکه در محیط کار یا خارج از محیط کار روی دهد، بدون اینکه کارگر نیازی به اثبات قصور کارفرما و یا مدیریت واحد تولیدی داشته باشد. پرداخت خسارت به کارگران که در اثر سوانح و ضایعات ناشی از کار دچار بیماری و نقض عضو می شوند و یا توانائی کار کردن را از دست می دهند، به هزینه کارفرمایان و دولت و با تشخیص و نظارت نمایندگان منتخب کارگران. پرداخت هزینه تضمین ایمنی و بهداشت محیط کار و تقلیل مخاطرات محیط کار به حداقل ممکن، نظارت و معاینه پزشکی منظم در برابر مخاطرات و بیماری های ناشی از نوع کار توسط کارفرمایان و دولت.
انتخاب هیئت های بازرسی کارگری با رای مستقیم خود کارگران، که عملی شدن این مطالبات را تحت بازرسی و حسابرسی قرار دهند.