حزب کمونیست ایران

هزار چهره فقر در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی

روزنامه باخترچاپ کرمانشاه عنوان اصلی صفحه اول شماره روز شنبه ۳۰ مهرماه خود را به گزارشی اختصاص داده است که  به عنوان مشت نمونه خروار خصلت نمایی از هزار چهره فقر در ایران امروز است. عنوان این است: « یک عدد کلیه برای امرار معاش به فروش می رسد» . گزارشگر روزنامه می نویسد: جوان ۲۵ سالهای در یک مرکز خرید و فروش اعضای بدن با مدارکی در دست به انتظار نشسته است. با او به گفتگو نشستم. جـوان بـود، اهل کار بود،نـه سـرکش بود و نـه معتاد، پدرش را با کلی بدهی از دست داده بود، مادرش مریض بود. خـودش اعتقاد داشـت که «چرخ روزگار برایش خوب نچرخیده است.» کار می کرد اما دستمزدش کفاف زندگی حتی خانواده دو نفره شان را هم نمی داد.  می گوید: « روزی ۱۲ ساعت سرپا وای می ایستم و کار میکنم ، حقوقی که کارفرما سر ماه کف دستم می گذارد، حتی کرایه خانه و هزینه دوا و درمان مادرم را هم تامین نمیکند.»‌آرزو داشت کارفرمای خودش باشد. با فروش کلیه میخواست یک ماشین بخرد و با آن مسافرکشی کند.حتی در این صورت هم نگران بود که چگونه شبها مادر مریض را تنها بگذارد.صحبـت هایش آنقدر تلـخ بـود کـه قـادر به تشـخیص درسـت یا غلـط بـودن کارش نبـود من نمـیدانسـتم حـق را بـه او بدهـم یا بیهوده تلاش کنم که از کارش منصرف شود.

فقر و تنگدستی ، فقدان بیمه های اجتماعی، مشکلات متعدد خانوادگی ناشی از معضلات مالی و اجتماعی ، متاسفانه عده ای از مردم را در ایران  ناچار به فروش اعضاء بدن کرده است. ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی جزو معدود کشورهای جهان است که در آن بخشی از محرومین برای بقای خودو اعضای خانواده‌اشان ناچار به فروش اعضاء بدن می شوند.شبکه دلالان، واسطه های مراکز درمانی ،بخشی از جامعه پزشکی که جز پول و ثروت به هیچ چیز دیگر نمی اندیشند در تجارت غیرانسانی فروش اعضاء بدن درگیر هستند .

معمولاً یکی از اعضای خانواده که نان‌آور هم می باشد، برای پیدا کردن کار ،هزینه درمان ، تامین خوراک و کرایه خانه به هر دری میزند . هرچه را در بساط دارند از قالی و یخچال تا تلویزیون ، از جواهرات مراسم ازدواج تا دوچرخه و غیره را بفروش میرسانند. از بقال و سوپرماکت سر کوچه تا دوست و آشنا قرض میکنند .وقتی چیزی برای فروش نماند و امکان گرفتن قرض هم ته کشید ،فکرها و نقشه های ناگزیر از سر ناامیدی و استیصال سر می رسند.

برای مشاهده چهره واقعی فقر در ایران، مراجعه به آمارها و اطلاعات انتشار یافته از جانب حمهوری اسلامی راه به جائی نمی برد. در شرایطی که کارگزاران رژیم اسلامی حتی آمار و ارقام تلفات بلایای طبیعی را هم دستکاری می کنند، نباید انتظار داشت که آمار واقعی در این مورد ارائه دهند.

فقر در ایران هم ریشه در سیاست و هم در اقتصاد جمهوری اسلامی دارد.  در زمینه سیاست: جمهوری اسلامی با پافشاری بر ادامه جنگ 8 ساله ایران وعراق، با مداخله در بحرانهای منطقه ای، با اجرای پروژه های ماجراجویانه اتمی و موشکی، با صرف میلیاردها دلار برای گسترش موسسات مذهبی، همه اینها بر متن یک فساد نهادینه شده مالی، تریلیونها دلار از ثروت مردم این کشور و حاصل رنج و کار آنان را بر باد داده است.  در زمینه اقتصاد: با پیروی از اقتصاد نئولیبرالیستی، یعنی خصوصی  سازی ها، زدن از یارانه ها،کاستن از خدمات اجتماعی، تعدیل نیروی کار و بیکارسازی وسیع کارگران بدون پرداخت بیمه بیکاری، حذف مزایای کارگری مانند حق مسکن و بیمه های درمانی، همه اینها بر متن یک بحران اقتصادی مزمن، از عوامل اصلی افزایش آمار فقر شدید در ایران بوده اند. امروز بیش از ۷۰ درصد مردم ایران ٤ برابر زیر خط فقر زندگی می کنند. این اوضاع به نوبه خود موجب بروز انواع ناهنجاری ها و آسیبهای اجتماعی از قبیل تن فروشی، اعتیاد  به مواد مخدر، زباله گردی ، کارتنخوابی کودکان کار  و خودکشی و غیره شده اند.

استبداد واختناق، تورم و گرانی، بیکاری ده میلیونی، گرسنگی و فقر و شکاف عمیق طبقاتی جان توده های پایمال شده جامعه را به لب رسانده است. بی تردید توده های کارگر و مردم رنج کشیده ایران که ۴۴ سال است تحت حاکمیت این رژیم استثمارگر و جنایتکار برای بهبود وضعیت کار و معیشت خود مبارزه میکنند، تحت این شرایط هم به مبارزه خود ادامه می دهند. کارگران و مردم رنجدیده ای که تحت فشارهای معیشتی کارد به استخوانشان رسیده است، راهی جز این ندارند که برای رهایی از جهنمی که رژیم سرمایه داری اسلامی برپاکرده است، آستینهایشان را بالا بزنند و بدون هراس از سرکوب و بگیر و ببند،سرسختانه تر و مصمم تر از قبل علیه مسببین و بانیان این فقر و فلاکت اقتصادی نبرد سرنوشتساز خود را در کلیه عرصه ها به پیش ببرند.

.