روز شنبه ۲۳ شهریور همایش فصلی دبیران شوراهای هماهنگی مبارزه با موادمخدر استان های سراسر کشور به سرپرستی سازمان بهزیستی در تهران برگزار شد. شعار اصلی این همایش این بود که : «دولت به تنهائی متولی کنترل اعتیاد نیست ». نگاهی به گزارش هائی که در مورد این همایش انتشار یافته است نشان می دهد که در سخنرانی های کشاف شرکت کنندگان، نه تنها هیچ گونه راهکار عملی برای مبارزه با گسترش اعتیاد به مواد مخدر نشان داده نشده است، بلکه وحید قبادی دانا رئیس سازمان بهزیستی در این همایش به بهانه بیان اهمیت نقش خانواده ها در پیشگیری از اعتیاد، مسئولیت دولت را در این مورد به کلی حاشیه ای کرده است. در حالیکه واقعیت این است که جمهوری اسلامی نه تنها به وظایف خود در زمینه جلوگیری از گسترش اعتیاد عمل نمی کند، بلکه درست بر عکس خود در بسترسازی برای اعتیاد و در بازرگانی با این ماده خانمان بر انداز نقش درجه اول را دارد.
اعتیاد به مواد مخدر در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی بیداد می کند. این واقعیت را هر رهگذری نیز می تواند به وضوح مشاهده کند. اما آمارها تصویر دردناک تری از همین واقعیت تلخ را نشان می دهند. آمارهایی که گاه و بیگاه از زبان مسئولان حکومتی شنیده می شود، به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند. اما آمار های غیر رسمی این رقم را بیش از 6 میلیون نفر برآورد می کنند. اگر متوسط اعضای یک خانواده ایرانی را پنج نفر در نظر بگیریم در این صورت بیش از ٣٠ میلیون نفر از جمعیت کشور با معضل اعتیاد و عوارض آن در خانواده و در اجتماع درگیر هستند. بر اساس همین آمارها نه تنها تعداد کل معتادان فزونی یافته بلکه سن اعتیاد در میان نوجوانان و جوانان به مراتب کاهش و به پائین تر از ۱۴ سال تنزل یافته است. بنا به همین آمارها روزانه نزدیک به ۵۰۰ نفر بر شمار کل معتادان اضافه می گردد و سالانه بالغ بر۸۰۰ تُن مواد مخدر در سطح کشور به مصرف می رسد.
جمهوری اسلامی که از کمک های مالی بین المللی هم به بهانه پیشگیری از اعتیاد سود می برد، برای هر فرد فقط 40 سنت جهت پیشگیری از اعتیاد و مبارزه با آن هزینه می کند. در حالی که دولت های اروپایی ناچار شده اند تا از مالیات شهروندان 15 دلار به ازای هر فرد برای پیشگیری از اعتیاد هزینه کنند. رژیم همچنین با جلوگیری از فعالیت تشکل های مدنی مستقل ضد اعتیاد، امر مبارزه با اعتیاد را مشکل تر می کند. جمهوری اسلامی معتاد را نه قربانی شرایط اجتماعی، سیاسی،بلکه یک مجرم تلقی می کند. از آنجا که رژیم ناچار شده است مراکزی برای معالجه معتادان ترتیب دهد، آنها را مثل زندان اداره کرده و باعث فراری شدن معتادانی می شود که خواهان ترک اعتیاد هستند، آن معتادینی هم که شرایط پلیسی مراکز ترک اعتیاد را تحمل می کنند به طور نسبی بعد از سه ماه دوباره به اعتیاد روی می آورند. دلیل این امر هم روشن است. اشخاص معتادی که به دلیل بیکاری، فقر، بیکاری .عدم امنیت اجتماعی به مواد مخدر پناه برده اند پس از روبرو شدن با این مصیبت ها دوباره به دامان اعتیاد پناه می برند.
شکی نیست که هوشیاری خانواده ها و نهادهای مردمی میتوانند در جلوگیری از گسترش اعتیاد نقش مهمی ایفا کنند، اما معضل اصلی در این مورد خود رژیم و کارگزاران ربز و درشت آن هستند. اگر بپذیریم که عوامل اصلی گسترش اعتیاد در جامعه ایران فقر، بیکاری، بی افقی جوانان هستند، در این صورت روشن است که مصبب و عامل بقای همه این عوامل رژیم حاکم در ایران است. اما نقش رژیم در گسترش اعتیاد به مواد مخدر به این عوامل هم محدود نمی شود. مردم خوب می دانند بانیان و عاملان اصلی تولید و توزیع مواد مخدر چه کسانی هستند و سوداگران مرگ کجا نشسته اند. همه می دانند که سر نخ این صنعت و تجارت عظیم مرگ به کجا وصل است و چگونه فرماندهان ارشد نظامی جمهوری اسلامی و سران حکومتی و چاقو کشان لباس شخصی که در خدمت رژیم هستند، در شبکه مافیایی تولید، توزیع و فروش مواد مخدر در داخل و صدور آن به خارج تنیده شده اند و چگونه شبکه ای از تبهکاران حرفه ای، همان هایی که تیم های عملیاتی علیه قاچاقچیان غیر خودی مواد مخدر را فرماندهی می کنند، همان هایی که مجریان امر به معروف و نهی از منکرند و همه سرداران سازندگی و مدیران بنیادهای رنگارنگ، در این شبکه مافیایی سازمان یافته اند تا این کالای خانمان سوز سودآور را به گردش در آورند و از طریق آن اراده و شور و شعور جوانان را دود کنند.
مبارزه با پدیده اعتیاد به مواد مخدر، یک وظیفه اخلاقی و سیاسی جدی است. بدون شک هشیاری خانواده ها و فعالیت های داوطلبانه نهادهای مردمی می تواند در این مورد نقش موثری داشته باشد. اما با توجه به ابعاد فاجعه بار این معضل اجتماعی، چنین تلاشهائی به هیچ وجه کافی نخواهند بود. باید رژیم را ناچار کرد تا به جای به کار گرفتن بودجه مملکت در خدمت سرکوب مادی و معنوی مردم و یا دزدیدن آن، اجرای پروژه های نظامی و تروریستی در داخل و در آنسوی مرزها، آنرا صرف بهبود زندگی مردم سازد. مبارزه ضد سرمایه داری، مبارزه ضد رژیم ، مبارزه برای بهبود شرایط زندگی و مبارزه با آسیب های اجتماعی نظیر اعتیاد، حلقه های به هم پیوسته زنجیر یک مبارزه واحد هستند. تقویت این مبارزه می تواند در دل امید به تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی، چشم انداز روشنی بر روی مردم و بویژه جوانان بگشاید. آنان بر بستر این چشم انداز امیدبخش این زمینه را خواهند یافت تا به جای تسلیم شدن در مقابل ناملایمات، راه مبارزه و نابودی عوامل اعتیاد و نه پناه بردن به اعتیاد و نابودی خود را انتخاب کنند.