خامنه ای و روحانی هر دو به مناسبت سال 1400 شمسی سخنانی ایراد کردند. هر دو در کمال پرروئی از دست آوردهای عظیمی سخن گفتند که گویا در سالی که گذشت عاید مردم ایران شده است. خامنه ای در مورد ویروس کرونا ضمن اینکه به جان از دست دادن دهها هزار نفر در اثر ابتلا به این بیماری اعتراف می کند، از اقدامات دولت به عنوان میدان بروز توانایی های مردم ایران یاد می کند:
“انصافاً ملّت عزیز ما از مجموعههای درمانی و بهداشتی گرفته، تا محقّقین و دانشمندان، تا آحاد مردم، تا گروههای جهادی و خدمتگزار، توانایی بزرگی را از خودشان نشان دادند برای مدیریّت این حادثهی تلخ.”
روحانی در دروغ پردازی پا را از این هم فراتر می گذارد و می گوید:
“در امر بهداشت و درمان، در تولید تجهیزات پزشکی و دارو و واکسن، دانشمندان و مهندسان و کارآفرینان و شرکتهایِ دانشبنیان، خوش درخشیدند و مایة سربلندی ملّت ایران شدند.” خامنه ای و روحانی لابد این سخنان را با این تصور که گویا “دروغ هر چه بزرگتر باشد، باور کردنش آسان تر است”! ادا کرده اند.
حال ببینیم واقعیات چه میگویند؟
دهها هزار نفری که به قول خامنه ای قربانی ویروس کرونا شدند فقط نتیجه پنهانکاری ها، باز گذاشتن در های حرمها، انجام مراسمهای دینی توسط جماعت های بدونِ حفاظ و فشرده به هم، ظهور چشمگیر شیادان طب اسلامی،نبستن مراکز کاری غیر لازم، دیر بستن مدارس، عدم تامین بودجه برای تهیه وسایل ضروری مبارزه با ویروس کرونا و حفاظت از کادر درمانی، کارگران، سالمندان، کارتن و گور خوابان و نظایر آنها توسط رژیم بوده است. دهها هزار مرگ ناشی از کووید 19 در پرونده رژیم را مقایسه کنید با تعداد قربانیان آن بیماری در ویتنام با جمعیتی حدود 11 میلیون بیش از ایران. بنا به گزارش سازمان بهداشت جهانی تا هفدهم اسفندماه، این کشورتنها 35 جانباخته ناشی از ابتلا به ویروس کرونا را داشته است.
اما وقاحت ایران رژیم به این هم ختم نمی شود. هر دو از جهش تولید و رشد چشمگیر اقتصادی سخن می گویند:
خامنه ای ادعا می کند که در عرصه اقتصادشعارسال گذشته او یعنی “جهش تولید” تا حدودی تحقق یافته است. روحانی در این مورد روی دست او زد و مدعی شد علیرغم تحریمها “اقتصاد ایران بر توان خود افزوده است. در سالی که اقتصاد جهانی، کاهش تولید با نرخ منفی ۳.۴ درصد را تجربه کرد و بسیاری از اقتصادهای قدرتمند جهان، نرخهای منفی ۵ درصد تا منفی ۱۰ درصد را در کارنامه خود دیدند، به رغم کرونا و جنگ تحمیلی اقتصادی، رشد مثبت ۲.۲ درصد را در کارنامة درخشان خود ثبت کرد و مردم ما جلوههای جهش تولید در پرتو تدبیر و امید را شاهد بودند.”
اما واقعیت کدام است و خودهایشان چه میگویند؟
“نایبرییس اتاق بازرگانی ایران رشد فزاینده نقدینگی در کشور طی ۱۰ سال اخیر را گوشزد می کند و می گوید: در حالیکه نقدینگی در سال ۱۳۹۰ رقمی معادل با ۳۵۴ هزار میلیارد تومان بود که این میزان در ۹ ماهه امسال به ۳۱۳۰ هزار میلیارد تومان رسیده و مانند بهمن خانمانبراندازی، اقتصاد کشور را تهدید میکند.
او در ادامه، وضعیت درآمد ملی سرانه به قیمتهای ثابت سال ۱۳۹۰ را نیز بحرانی عنوان کرد به طوری که این شاخص به طور میانگین رشد سالانه منفی ۵ درصد را تجربه کردهاست.
البته این دو آخوند و مقام ارشد رژیم در پیام نوروزیشاناز حداقل دستمزد 4 بار زیر خط فقر کارگران مشمول قانون کار، وضع اسفبار بیمه های اجتماعی و درمانی و شش میلیون بیکار سخنی به میان نیاوردند. آنهابه فساد گسترده که پایه رژیم را مثل موریانه خورده اشاره ای نکردند. آنها وضع زندان ها، با سه برابر ظرفیت، زنان و مردان سیاسی شکنجه شده و در دست ویروس کرونا رها گشتهرا مسکوت گذاشتند. آنها سوء تغذیه یک میلیون کودک، 7 میلیون کودک کار و دهها مصیبت دیگر را از انظار توده ها دور نگه داشتند.خامنه ای و روحانی برای ایجاد امید واهی برای سال 1400 فریبکارانه دستاورد های موهوم نظیر شکست دشمنی نظیر آمریکا در عرصه تحریم ها را به رخ کشیدند.
سران رژیم از این یاوه گوئی ها ثمری نمی برند. زندگی واقعی پوچی آنرا بر سر هر کوی و برزنی جار می زند. رژیم در دام بحران عمیقی گرفتار است که نه راه پیش دارد و نه راه پس.
شیشه عمر رژیم در دست های کارگران و متحدین آنها نظیر زنان مبارز و جوانان رزمنده و مردم کردستان است. گرچه کارگران پراکنده، محروم از سازمانهای توده ای – طبقاتی و حزبی نیرومند و فاقد رهبری جمعی و سراسری هستند، اما فعالین کارگری، کارگران آگاه و معترض برای رفع این نارسایی ها گامهای مثبتی برداشته اند. کارگران هفت تپه طی مبارزاتی پیگیرانه وبا مطرح کردن اداره شورایی کارخانه و ضرورت لغو خصوصی سازیها جنبش کارگری را گامی به جلو بردند. کارگران پیمانی و مدت موقت نفت با اتکا به کار جمعی و شورایی توانستند پیمانکاران را ناچار کنند بخشی از حقوقهای عقب افتاده را بپردازند و دستمزد کارگران ماهرتر را افزایش دهند. فعالین این کارگران، که تجربه سازمان دادن اعتصاب یکپارچه 25 هزار کارگر در 10 استان و 50 مرکز کارگری را دارند، مصرند دستاوردهای یاد شده را در خدمت تحقق سایر مطالبات به کار گیرند که مهمترین آنها عبارتند از دائمی شدن تمامی کارگران، همسان شدن حقوق های آنان با کارگران دائمی و رسمی، لغو قرارداد ها با پیمانکاران و شرکت های پیمانکاری و ریشه کن کردن دزدی، اختلاس و رانت خواری در شرکت نفت. اعتصابات و مبارزات این کارگران کل جنبش کارگری را به درجات زیادی به سمت سراسری شدن سوق داده است. بازنشستگانی که از تامین اجتماعی حقوق میگیرند و عمدتا کارگر بوده اند نیز به سهم خود جنبش را تقویت کرده اند. اینها به اضافه مبارزات فعالین زنان در زندان ها، مبارزات مردم در کردستان و سیستان و بلوچستان، مبارزات جوانان دختر و پسر در دانشگاهها علیه رژیم آن امید هایی هستند که این شیشه به دست آنها در هم شکسته شود.