طی روزهای ۲۴ و ۲۵ دی دستکم شش کارگر بر اثر حوادث کاری جانشان را از دست دادند و ۱۵ کارگر هم مصدوم شدند. دو کارگر کارخانه نساجی کویر سمنان به دلیل گازگرفتگی در واحد تصفیه خانه کشته شدند. یکی از آتشنشانانی که برای نجات کارگران به کارخانه رفت بود هم مصدوم و به بیمارستان منتقل شد.در همدان نیز یک سیمبان اداره برق به دلیل برقگرفتگی و سقوط از ارتفاع جان باخت. در فاز چهاردهم عسلویه، یک تکنسین به علت تماس با برق فشار قوی ۶ هزار ولت کشته شد.آتشسوزی کارخانه «صنایع فلزی کوشا نوین پارس» در شهرک صنعتی مامونیه ساوه نیز موجب مصدومیت شدید هشت کارگر شد.در استان سمنان، دو کارگر کارخانه آرمان صنعت پویش کیمیا گرمسار به دلیل انفجار مخزن شیمایی جان باختند. حداقل سه کارگر دیگر این کارخانه نیز مصدوم شدند. در مشهد سه کارگر ساختمانی که مشغول تخریب دیوارهای یک ساختمان قدیمی بودند، به علت ریزش دیوار زیر آوار ماندند. هر سه این کارگران به دست ماموران امداد و نجات از زیر آوار بیرون آورده شده و به بیمارستان منتقل شدند.
مطابق آمارارائه شده از جانب مراکز آمار رژیم سالیانه به طور متوسط ۲ هزار کارگر در نتیجه حوادث محل کار جان خود را از دست میدهند و چندین برابر این تعداد زخمی میشوند و از کارمی افتند. سازمان پزشکی قانونی شمار کارگران جانباخته بر اثر حوادث کار در نیمه نخست امسال را ۱۰۷۷ نفر اعلام کرده است که نسبت به مدت مشابه سال ۱۴۰۱ افزایش حدود 16 درصدی را نشان میدهد.
اهمیت حوادث کار از نگاه آسیبهای اجتماعی دوچندان است. هر کارگری که جان خود را از دست میدهد، یک خانواده از هم میپاشد. در یک خانواده اگر کارگرغیررسمیای فوت کند، بازماندگان نمیتوانند مستمری بگیرند و نانآور خانواده از دست میرود.در موارد بیشماری اداره کار و نیزدستگاه قضایی رژیمِ ضد کارگریِ جمهوری اسلامی، صاحبکاران و کارفرمایان را با هدف خلاصی از پرداخت غرامت به خانوادههای قربانیانِ محیط ناأمن کار، از اِهمال و کوتاهی در تأمین امنیت در محلهای کار تبرئه کرده اند و در عوض کارگرانِ آسیب دیده را مقصر جلوه داده اند.
کارفرمایان از سر سودپرستی وحرص و آزی که دارند، نه تمایلی به بهبود امنیت محیط کاردارند و نه نگران از دست دادن کارگران در نتیجه رویدادهای محیط ناامن کارمیباشند. اینها حتی این نگرانی را هم ندارند که کارگران از بیم جان شغلشان را رها کنند. چون میدانند هرگاه اراده کنند میتوانند از میان خیل میلیونی ارتش ذخیره کار، کارگران دیگری را به کار بگمارند و در همان محل و محیط غیراستاندارد و ناامن کار، هر کارشاقی را به آنان تحمیل کنند.
سرمایه داران به چیزی جز ثروت اندوزی نمی اندیشند. آنها نمیخواهندهزینه تامین امنیت در محیط کار را بپردازند. اگر زور مبارزه کارگر بالای سرشان نباشد اصلاً بیاد نمیاورند که کارگر هم انسان است و نه یک ابزار در دست آنها برای کسب سود. کشته شدن کارگر در محیط کار و یا آسیب دیدن او چه ناشی از نبود امکانات ایمنی باشد و یا از خستگی زیادِ ناشی از ساعات کارطولانی، چه بدلیل شدت کار و چه بدلیل نبودن آموزشهای امنیتی که بایستی در دوره هائی به کارگران داده شود، همگی در ردیف ارتکاب جرائم جنائی است. به خاطر هر اتفاقی که ناشی از این عوامل باشد کارفرما بایستی به پای میزمحاکمه کشیده شود. صدمه دیدن کارگر تا هنگامیکه در یک دادگاه صالح با حضور هیات منصفه ای از خود کارگران، عکس آن اثبات نشده باشد جرم جنائی کارفرما محسوب میشود. در موارد نادری هم که احیاناً این عوامل موثر نبوده باشند کارگرِآسیب دیده و خانواده اش در هر حال بایستی تحت پوشش کامل بیمه قرار بگیرند.
تا زمانیکه خروش انقلاب کارگران و مردم زحمتکش بساط رژیم جمهوری اسلامی و نطام سرمایه داری را درهم نپیچیده است، این خود کارگران هستند که باید به فكر خویش باشند و با اتکاء به مبارزات متشکل خود کارفرمایان و دولت را وادار به تأمین امنیت محیط کار خود بنمایند. کشتارکارگران در محیط کارباید قتل عمد به حساب آید. حوادث محیط کار آنها چه از خستگی کارگر ناشی شده باشند و چه نتیجه عدم رعایت استانداردهای ایمنی، باید به پای کارفرماها نوشته شوند. ایمنی محیط کار هم مانند هر مطالبه دیگری تنها به ضرب مبارزه و همبستگی طبقاتی کارگران به سرمایه داران و دولت حامی آنان تحمیل می شود.